شهادت عزیزانش فقط به همسر و دو فرزندش ختم نشده، بلکه هم نام برادرش، هم نام فرزند خواهرش و هم نام سه عضو خانواده همسرش در فهرست شهدای انقلاب و دفاع مقدس ثبت شده تا «معصومه زمانی سرزنده» بانویی باشد که از هشت شهید، خاطراتی در سینه داشته باشد و مادرانه در غم هجران آنها صبوری کند.
خادمی زائران امام هشتم(ع) با کولهبار خاطرات هشت شهید
به گزارش آستان نیوز، سالروز وفات حضرت امالبنین(س)، روزی برای تجلیل از مادرانی است که اسطوره صبر و مقاومتاند؛ مادرانی که همچون آن حضرت، عزیزان و جگرگوشههایشان را در راه آرمانهای بلند انسانی از دست دادهاند اما اجازه ندادهاند اندوه مصیبت این فراقها، ایستادگی و صبوریشان را خدشهدار کند.
شهادت همسر، برادر و فرزندان
«معصومه زمانی سرزنده» با سابقه 30 سال خادمی افتخاری حرم مطهر حضرت رضا(ع)، داستان شهادت عزیزانش را اینگونه برایمان تعریف میکند: «پسرم سعید، بیسیمچی بود و در عملیات والفجر ٩ در سلیمانیه عراق زخمی شد، بعد از پنج سال مقداری از استخوانهایش را به همراه وسایلش برایمان آوردند. ناصر هم در عملیات والفجر ٣ در کوههای کله قندی بیسیمچی گلوله خورد و هنوز هم مفقودالاثر است، ما برای اینکه به یادش باشیم یک شاخه گل را در مزارش در بهشت رضا(ع) دفن کردیم. برادرم حسین هم غواص بود و در عملیات والفجر ٨ زخمی و مفقود شد، پیکر او هم بعد از ٨ سال از روی آثار زخم روی تنش شناسایی کردند و به ما تحویل ما دادند.»
قصه چهار شهید دیگر
اما فهرست شهدای دفاع مقدس این خانواده به همین جا ختم نمی شود، چرا که برادر همسر او و فرزندش نیز از شهدای جنگ تحمیلی هستند و مادر آن خانواده، «بتول چراغچی» نیز از شهیدان انقلاب است که در نهم دی ماه سال57، در مشهد به شهادت رسیدند. فرزند خواهرش هم یکی دیگر از شهدای جنگ تحمیلی است و بعد از همه این داغها و رنجها، همسر خانم زمانی نیز به جمع شهیدان این خانواده پیوست، این بار در معرکهای دیگر، در حادثه منا. بازگویی خاطراتش را از سالها دور آغاز میکند و میگوید: «یادم میآید روزی در حیاط خانه مادرم ۶ پسر بازی میکردند که الان دو تای آنها زنده هستند و بقیهشان شهید شدند، هم دو پسرم، هم برادرم و هم پسر خواهرم.»
چشم انتظار دیدار دوباره
از او درباره رویا و آرزویی که در سر دارد می پرسم و طبیعی است که دیدار با شهیدانش، زیباترین رویای اوست: «شهدا غسل و کفن نیاز ندارند و شنیدهام که در قیامت با لباسهایشان به دیدار ما میآیند، من هم خوشحالم که فرزندانم با لباسهای جبهه و همسرم با لباس احرام تنش به دیدارم خواهند آمد و آرزوی شیرینتر از این ندارم.»
30 سال خدمت در حرم امام رضا(ع)
این بانوی صبور، اما خودش هم زندگششان را وقف خدمت به مردم کرده و انتخابش برای این کار، خادمی حرم مطهر حضرت رضا(ع) بوده است. خانم زمانی حدود 30 سال افتخار خادمی حرم امام رضا(ع) را دارد و در این باره میگوید: «از سال ٧٢ افتخار خدمت به امام هشتم(ع) را دارم با این نیت که آقا از ما قبول کند... قبلا که جوانتر بودم با چوب پر در محلهای مختلف برای خوش آمدگویی به زائران میایستادم اما حالا که ایستادن طولانی مدت برایم دشوار شده، اجازه دارم در محل خدمت روی صندلی مینشینم و به نوعی دیگر خادم زائران آقا هستم.»
هدایایی برای دختران خردسال زائر
این خادمر حضرت رضا(ع)، یک طرح ابتکاری زیبا هم دارد که زیارت را برای دختران خردسال شیرین و ماندگار می کند: سالهاست همه دوستان و آشنایان میدانند که من برای دختران خردسالی که به حرم امام رضا(ع) می آیند، جانماز میدوزم و هدیه میدهم، به همین خاطر هر که به خانه ما میآید، پارچههایی اضافیشان را برای من میآورند. من با همان تکه پارچهها جانماز میدوزم و در ساعات خدمت، به دختران خردسالی که به حرم میآیند به عنوان یادگاری هدیه میدهم تا خاطره خوبی از حرم در ذهنشان باقی بماند».
مهر مادرانه
نگاه و مهر مادرانه او فقط به هدیه دادن نیست و حواسش برای برقراری ارتباط خوب با این دختران خردسال و نوجوان هم جمع است. او خاطرهای هم در این باره دارد و برایمان تعریف میکند: «روزی در رواق نجمه خاتون، دختر پر شر و شوری که حدود 14 سال داشت، حسابی شیطنت میکرد و من هم کمی ناراحت شدم و به او تذکر دادم که زیاد درحرم شلوغ نکند اما چند لحظه بعد با خودم گفتم نکند این دختری که مهمان امام رضا(ع) است، از کار من که باید خادم او باشد برَنجد. به همین خاطر دوباره برگشتم و یک جانماز به او هدیه دادم. چند دقیقه بعد، آن دختر که از جانماز خوشش آمد بود پیش من آمد و خیلی با هم دوست شدیم».
توجه ویژه به تربیت بچهها، خوش رفتاری با آنها و توصیه به آشنا کردن آنها با زندگی اهل بیت(ع) و بزرگانی همچون رهبر انقلاب و حاج قاسم سلیمانی، مهمترین توصیهها و پندهای این مادر مهربان، برای پدران و مادران است.
شیرینی حرفها و پندهای مادرانه معصومه زمانی هر چند دل کَندن از هم صحبتی با او را سخت میکند اما همین که بیتوقعیاش و خدمت صادقانهاش را میبینی بیشتر مجاب میشوی که همین حرفهای ساده و خودمانی مادری که هشت شهید را در خانواده خود داشته هم، میتواند چراغ راهی برای یک مادری عاشقانه باشد.
گفتوگو: طاهره فجر داودلی