خبر پیدا شدن پیکر شهید مصطفي قیصری پس از ۴۰ سال، با حضور گروه پرچم خادمیاران رضوی شهرستان نجف آباد در معیت نیروهای نظامی و انتظامی به خانواده وی ابلاغ شد.
گمشدهای که زیر سایه پرچم سبز رضوی به آغوش خانواده بازگشت
به گزارش آستان نیوز از اصفهان، پاییز و رنگ زرد درختان، رنگ و رویی غریبانه و زیبا به خانه داده است. خانهای فراخ و قدیمی در روستایی به نام حاجیآباد از توابع شهرستان نجف آباد. خانهای کاه گلی و با صفا که حوض بلندوسط آن با برگهای زرد پاييزي پوشیدهشده است.
بعد از سالها اکنون شور و شوق عجیبی در خانه غلیان پیدا کرده است. صاحبان خانه انگار مدتهاست که رخت سفر بستهاند اما اینک تعداد زیادی از مهمانان و مدعوین رسمی و غیر رسمی از نقاط مختلف راهی این خانه شدهاند.
کوچههای روستا شاید کمتر زمانی این حجم از همهمه و هیاهو به خود دیده باشد.
گروه پرچم خادمیاران رضوی شهرستان نجف آباد پیشاپیش مسؤلان اعم از نظامی، انتظامی و محلی... قدم در کوچهای میگذارند که به خانه شهید ختم میشود. درب خانه گروهی ایستاده اند و دود اسفند هوا را پر کرده است.
عطر پرچم متبرک رضوی در آن جعبه چوبی اولین چیزی است که وارد حیاط این خانه قدیمی میشود. صدای گریه و صلوات در هم میآمیزد. پس از عبور از حیاط عکسی از شهید، غرق در گلآرایی به رنگهای سبز و سرخ و سپید به اتاق نه چندان بزرگ گوشه حیاط منتقل میشود تا به فراقی چهل ساله پایان بدهد. اتاقی به سبک خانههای قدیمی اما تمیز و آراسته که طاقچههایش پر است از عکسهای یادگاری این شهید و البته پدر و مادری که شبها را به امید آن طلوع خورشیدی که نشان و خبری از دلدار سفر کردهشان به ارمغان بیاورد به صبح میرساندند اما حالا مدتهاست که خودشان نیز به دیدار پسر رفتهاند.
صلوات خاصه امام مهربانیها مقدمه شروع ابلاغ خبری میشود که هم شیرین است و هم غمناک. انگار دلیل حضور خادمیاران امام رئوف به همراه پرچمی که بر سرای آستان مبارکش بوده و تبرک خود را از برکت معنویت ثامن الحجج(ع) یافته این است که قلب این خانواده را درشنیدن خبری از دورهای دور آماده و مهیا سازد.
اتاق گنجایش این جمعیت انبوه را ندارد. عکس شهید وسط اتاق است و مدعوین در گوشه کنار اتاق نشستهاند. خبر پیدا شدن بدن پاک شهید در جایی بسیار دورتر از زادگاهش حاجی آباد که به روستای نمونه ایثار و شهادت ایران نیز معروف است، توسط سرهنگ یعقوبی مسؤل ایثارگران ارتش جمهوری اسلامی، به صورت رسمی به خانواده این شهید معزز ابلاغ میشود.
بغضها میترکد. خواهر و برادران شهید در گوشهای از اتاق سر بر دیوار نهاده و میگریند. به یاد برادر شهیدشان و البته مادری که شبها با شنیدن هر صدایی از کوچه، سراسیمه خود را به درب خانه میرساند تا اگر عزیزش پشت در بود لحظهای معطل نماند و یا با صدای زنگ خانه همسایهها را در دل شب نیازارد، مادری که حالا فقط جای خالیش ماندهاست.
خبرنگاران، میهمانان و اعضای خانواده همگی تحت تاثیر معنویت عجیب و سرشاری که خانه را پرکرده قرار گرفته و اشک میریزند.
اینک توسل و تمسک و ذکر صلوات خاصه امام رضا (ع) توسط خادمیاران دلها را به سمت مشهد الرضا روانه میکند و در ادامه ذکر نوحه و روضه سید و سالار شهیدان، امام حسین(ع) شمیم شهادت و ایثار درفضای اتاق میپراکند.
شهید مصطفی قیصری که در سال ۱۳۴۳ در شهر نجف آباد به دنیا آمده بود از طریق لشکر ۲۸ سنندج به جبهه اعزام و در سن بیست سالگی در سال ۱۳۶۳ و در عملیات بدر به درجه رفیع شهادت نائل گشت و خبر پیدا شدن پیکرش در وادی رحمت شهر تبریز، درست چهل سال بعد از شهادت، به این ترتیب در آبان ماه سال ۱۴۰۳ به خانواده او ابلاغ شد.