روز شهادت هشتمین نور ولایت و امام رئوفی است که ضامن آهو و عالم آل محمد(ع) مینامندش، همان غریبتوس. دستههای عزا گروه گروه وارد حریم قدسی رضا میشوند. سیلِجمعیتِسیاهپوش که همچون رودی خروشان به صحنهای حرم وارد و هروله کنان از دربهای دیگر خارج میشود.
هیئتی به وسعت یک شهر
کمی آن طرف تر یک زوج عرب ایستادهاند و همراه و همنفس با عزاداران، به سر و سینه میزنند و اشک میریزند. گروهی ترک زبان در گوشهی دیگر جمع شدهاند و مشغول تباکیاند و عزاداری؛ از پیر و جوان تا دهه نودیهای پرشور که سعی میکنند خود را به حلقههای وسط شور عزارادان برسانند و همچون بزرگترها میانداری کنند.
فریاد رضارضا به یک باره در فضا حاکم میشود، یک هیات بزرگ هروله کنان وارد صحن میشوند، به یکباره تمام جمعیت یکصدا میشوند و غریو «رضا رضا» این بخش از حرم را یکپارچه و یکصدا میکند.
خدمتگزاران بیت الرضا(ع)
چشمم به چند نفر از خادمین بارگاه رضوی میافتد، در تلاشاند تا ضمن حفظ نظم جمعیت را هدایت کنند. چشمان چند نفرشان خیس اشک است، چه سعادتی... به حالشان غبطه میخورم، مگر از این سعادت بالاتر پیدا میشود که در عزاخانه رضا خدمت گزار زائرین و محبین حضرت باشی...
بیرون از حرم، فضا با داخل صحنها متفاوت است. اینجا هر دسته و هیات، با نظم و انضباط خاص خود همراه با طبلها و علمها و پرچمهای عزا، آهسته آهسته طی طریق میکنند، زنجیر زنان و سینهزنانی که از اقصی نقاط کشور خود را به این مجلس باشکوه رساندهاند. هیاتهای مشهدی نیز بیشمارند...
سر بر آستان ملکوتی رضا(ع)
صدای سنج و دمام بخشی از جمعیت را به سمت صدا میکشاند، یک گروه از جنوب کشورند که پیشاپیش یک هیات بزرگ مشهدی مشغول نواختن نوای محزون دمام هستند، جمعیت علاقهمند جمع میشوند و عدهای هم تلفنهای همراه خود را برای ثبت این نوای حزنانگیز درآورده و به فیلمبرداری مشغول میشوند.
دستههای عزاداری از شهرهای مختلف آمدهاند، هیات ثارالله قزوین، ابوالفضلیهای سمنان؛ بیتالرقیه شیراز، المهدی گرگان و حتی پاکستانیها و افغانستانیها هم آمدهاند...
غریب توس را ببین که چگونه محبوب عالم شده است! چه خیال خامی داشت مأمون عباسی که قصد کرد امام را از جمع محبان و شیعیانش دور کند و نگذارد نام و نشانی از فرزندان علی بماند؛ زهی خیال باطل، نیست که ببیند حالا مشهد عزیز شیعه شده و محبین آلالله از جای جای این کره خاکی خود را به ارض مقدس توس میرسانند و سر بر آستان ملکوتی رضا مینهند...
همه سنگ تمام گذاشتند
بانوان نیز همقدم با دیگر عزاداران، مویهکنان به سمت حرم میروند، عدهای بچهبهبغل، عدهای تنها و بعضی گروهی و با خانواده، به یاد و رسم خروش تاریخی زنان نوغان که نقطه عطفی بود در تاریخ بانوان مشهدی میافتم، چه باشکوه قیامی بود...
موکبهای پذیرایی از زائرین هم قدم به قدم در پیرامون و مسیرهای منتهی به حرم رضوی برپا شدهاند و با انواع خدمات و امکانات نمیگذارند رنج راه بر بدن خسته زائرین پیاده بماند، از موکبهای خادمین حرم چون کفشداران و فراشان و دربانان تا موکب مسجدیها و حتی جوانان و رسانهایهای مشهد؛ مجاورین آقا در این ایام سنگ تمام گذاشته و نعمت همجواری را با میزبانی از میهمانان حضرت به جا آوردهاند ...
مشهدِ یکپارچهسیاهپوش، همچون یک مجلس بزرگ در مقیاس یک شهر، یک صدا، در سوگ رضا به عزا نشسته است، بارگاه منورش از آسمان چون نگینی طلایی است که جمعیت عزاداران همچون خطوط سیاهی به این نگینی طلایی متصل میشوند...
چه باشکوه است محشرالرضا، آجرکالله بقیهالله، آجرکالله جوادالائمه.