مثل خیلیها، درباره او نشنیده بود، او را از روی دیدن کلیپها، نمیشناخت. سال ها در میدان جهاد حضور داشته. از پشت خاکریزهای ایران و عراق جنگیده تا این سال ها که در رکاب او مدافع حرم بوده. امروز از دانش آموزان پرسید: «کسی چه میداند، حاج قاسم که بود؟»
«حاج قاسم» که بود؟ / خرده روایتهایی از حماسهآفرینی «مرد میدان»
به گزارش آستان نیوز، در ایام سالگرد شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، در مراسمی به همت متوسطه دخترانه امام رضا(ع) واحد6، جشنواره «زندگی به رنگ امنیت» با هدف تبیین و پاسداشت خدمات و جانفشانیهای سردار جبهه مقاومت به دانش آموزان در سطح مدارس امام رضا(ع) کلید خورد. همرزم شهید سلیمانی در جمع دانش آموزان، روایتگر خاطراتی از دوران دفاع مقدس تا جبهه سوریه بود.
کسی چه میداند؟
هر کدامشان یادگاری از روزهای حضور در میدان به غنیمت بردهاند. حاج حسین فروغی نیز یادگاری در پایش دارد که عصای زیر بغلش نشانی آن است. اما با همه زخمهایش نمینشیند، ایستاده و راسخ سخن میگوید. به خصوص آنجایی که حرفش گل میاندازد و نام سردار غیور اسلام، شهید قاسم سلیمانی را میبرد. او را از روی شناخت و باوری که از نزدیک پیدا کرده، سیدالشهدای مقاومت میخواند و برای اثبات این عنوان، یک ساعت ایستاده از حماسهآفرینیهای سردار شهید تعریف میکند.
اما کلامش را با تعریف و قدردانی از حجاب و عفاف دختران واحد 6 امام رضا(ع) آغاز کرد و توضیح داد که برای حفظ حرمت حرم اهل بیت(ع) و ناموس مسلمین، سردار سلیمانی چه رشادتهایی به خرج داده است. فرازی از سوره قدر را خواند و خطاب به دخترها پرسید: «و ما ادراک لیلة القدر؟ ...» من درباره او از دیگران نشنیدهام یا کلیپهای او را از رسانهها ندیدهام، سالها از دوران دفاع مقدس تا جنگ سوریه، به عنوان سرباز سپاه اسلام در رکابش جنگیدهام که این را میگویم: «کسی چه میداند، حاج قاسم که بود؟»
صفآرایی همه کفر مقابل اسلام
در دوره دفاع مقدس، 44 کشور در جبهه پشیبانی از دشمن برآمدند و کشور ما به پشتوانه ولایت فقیه پیروز میدان شد. جبهه دشمن این بار به پشتوانه 70 کشور دنیا وارد جنگ سوریه و منطقه شد تا بساط اسلام را کامل از روی زمین برچینند. تقریباً از پس آن هم برآمدند، چون در 6 ماه حدود 85 درصد سوریه تا مرزهای کاخ ریاست جمهوری بشار اسد پیش رفتند.
او در ادامه با برشمردن تعدادی از جنایات جبهه تکفیری تعریف کرد: سربازان تفکر سلفی ـ وهابی با دشمنان جنگ تحمیلی تفاوت داشتند؛ معتقد بودند که بکشند و کشته شوند به بهشت میروند، برای همین با تمام قوا میجنگیدند. لذا از هیچ جنایت و وحشیگری فروگذار نبودند. تا پایشان به شهرهای سوریه رسید، مردان و پسرها و همسران را از زنان جدا کردند و آنها را جلوی چشم آنها قتل عام کردند و زنان را به اسارت بردند. مقابر شریف از جمله حجر بن عدی را از بین بردند و به ایشان اهانت کردند. دشمنی بر دیوار حرم حضرت زینب(ع) نوشته بود: بعد از حجر بن عدی، نوبت حرم حضرت زینب(س) است...
اگر او نبود ...
غریو صدایش بلند شد و ادامه داد: اما حرم اهل بیت(ع) خط قرمز مردان شیعه است که مبادا پای نامحرمان به صحن حرم نرسد. مثل همه جبههها، تا پای حاج قاسم سلیمانی به میدان جنگ سوریه باز شد و خبرش به گوش دشمنان رسید، سست شدند. شبانه با نیروهایش وارد سوریه شد و در حالی که حرم در محاصره و نزدیک سقوط بود، در حیرت همه نیروهای سوری وارد حرم شد و نقشه بیرون راندن نیروها را ریخت.
وقت عملیات که رسید مثل مولایش حضرت اباعبدالله(ع) رو به همه نیروها کرد و گفت: بچهها تا اینجا آمدید و مأجورید. اما میتوانید در تاریکی شب بروید. اما حتی یک رزمنده پا پس نکشید و خیلیها به شهات رسیدند ولی نگذاشتند پای یک سلفی، صحن حرم را آلوده کند. بچه های جبهه مقاومت کنار فرمانده رسید اسلام، حاج قاسم آرزوی جنگیدن در شب عاشورا در رکاب امامشان را تحقق عملی بخشیدند، سر و جان دادند ولی نگذاشتند حرمت حرمین شریفین بشکند.
اگر او نبود، چیزی از حرم اهل بیت(ع) نمیماند، بیرق اسلام را در سراسر ملل اسلامی پایین میکشیدند. سال ها باید بگذرد تا اثر خدمات و جانفشانیهای این سردار رشید اسلام برای ما و همه عالم روشن شود. فقط ژنرالهای کارکشته نظامی دنیا میدانند او که بود که بارها ابراز حیرت کردهاند که چطور یک فرمانده میتواند همزمان در جبهههایی از غزه و لبنان تا افغانستان، عراق و سوریه را هدایت و راهبری کند. او فراتر از یک شهید، قهرمان ملی یا ناجی یک ملت بود. او فرستاده خدا و احیاگر اسلام بود.