دومین همایش مادران آسمانی با حضور خانواده های معظم شهدا و مسئولین به مناسبت گرامیداشت سالروز وفات حضرت ام البنین(س) و تکریم مادران و همسران شهدا در سالن ورزشی امام خمینی(ره) شهر برازجان برگزار شد.
دومین همایش بزرگ مادران آسمانی در برازجان برگزار شد
به گزارش آستان نیوز از بوشهر این همایش با حضور مادر شهیدان مدافع حرم بختی از مشهد مقدس، و تشییع پیکر پاک شهید گمنام و سخنرانی شهرداربرازجان، مادرشهدای مدافع حرم، با اجرای مجری کشوری مهدی آقابیگی، غلامرضا صنعتگر خواننده معروف کشور و مداحی محمدرضا رازقی پور و خوانش دلنوشته ای از دختر شهید مدافع امنیت جلیل دازه برگزار شد و در ادامه توسط مادر شهیدان مدافع حرم بختی از خانواده گرانقدر شهیدان حسینی مقدم تجلیل شد.
مادر شهیدان مدافع حرم مرتضی، مجتبی و مصطفی بختی در این همایش با تسلیت سالگرد رحلت حضرت ام البنین(س) وشهادت حاج قاسم سلیمانی و یارانش گفت: من خدیجه بختی، مادر شهیدان مدافع حرم، مصطفی و مرتضی بختی و همسایه امام هشتم(ع) هستم. شهادت یعنی عشق وعشق یعنی خدا و امیدوارم آخر وعاقبت همگی ختم به شهادت شود.
وی ادامه داد: من مادر دو برادری هستم که برای رفتن به سوریه خودشان را پسرخاله معرفی کردند، اسم و فامیلشان را عوض کردند، اما من بدون این که ذرهای شک داشته باشم در همان لحظه اول که موضوع مطرح شد با رفتنشان موافقت کردم.
مادرشهدای مدافع حرم با تاکید بر آرمان های شهدا با آرامش و متانت از خاطرات فرزندانش تعریف کرد. اما دلتنگیهای مادرانه اشک نشد که بر گونهاش بلغزد: دو فرزندم با هم شهید شدند، داعشی ها یکی از فرزندانم را جلوی فرزند دیگرم شکنجه و شهید کردند ولی ما همچنان بر دفاع از انقلاب و اسلام و ولایت فقیه ایستاده ایم، به خدا قسم من نمی بخشم و حلال نمی کنم کسانی را که پا روی خون شهدا می گذارند.
وی درادامه گفت: فرزندم مرتضی را ساواک شهید کرد، مصطفی سه سال حوزه درس خواند و ملبس هم شد، مجتبی هم رتبه اول دانشگاه پیام نو در رشته حقوق بود.
براساس روایت این مادرشهیدان مدافع حرم شهید مصطفی یک سال قبل از شهادتش در حرم امام رضا(ع) خادم شد وجاروکشی میکرد. مصطفی و مجتبی ناامید نشدند و توانستند حاجتشان را از امام هشتم(ع) بگیرند.
خدیجه شاد مادر شهیدان بختی که صبر و بردباری و مقاومت را از حضرت زینب(س) آموزش دیده است ماجرای رفتن فرزندانش به سوریه را اینطور تعریف کرد: مجتبی و مصطفی هر دو نفر با هم به سوریه رفتند، آقا مصطفی و آقا مجتبی هر دو با اسمهای مستعار به سوریه رفتند و توانستند از طریق تیپ فاطمیون به این آرزوی سخت خود دست پیدا کنند.
وی ادامه داد: می دانستم ممکن است شهید شوند، سرشان را ببرند یا تکه تکهشان کنند، من آگاهانه راضی به رفتنشان شدم، راضی به رضای خدا هستم و قربان بی بی زینب(س) هم می روم که خاک پایش هم نمی شوم، بی بی زینب(س) چه کشید؟ مگر حسن و حسینش را فدا نکرد؟ در صحرای کربلا به او چه گذشت؟ من هنوز گوشه ای از سختی های او را هم نکشیده ام.