به نمایندگی از همه دانش آموزان متوسطه واحد 6 امام رضا(ع) در جشن تکلیف دختران اهل تسنن دبستانی در حاشیه شهر شرکت کردند تا تشرفشان به سن تکلیف را تبریک بگویند.
آخر «شاهنامه» شیرین شد!
به گزارش آستان نیوز، قرارشان مدرسهای آخر منطقه «شاهنامه» بود. جایی که بچهها انتظار حضور در یک جشن عبادت را داشتند ولی این دست سفرها، همیشه ماجراهای پیش بینی نشده زیادی دارد.
طبق برنامه، بنا بود فقط چند دانش آموز گروه را همراهی کنند ولی اتوبوس که رسید دیگر جایی برای نشستن نمانده بود و همچنان تعدادی از بچهها برای حضور در برنامه اصرار داشتند که ایستاده هم شده حضور داشته باشند. حالا تعداد بچهها به 19 دانش آموز رسیده«نخبه» صدایشان میزنند! بروبچههایی که گلچین فعالان فرهنگی و همیشه یک پای کارهای جهادی مدرسه هستند.
هم افزایی و ارتباط میان مدارس
یکساعتی از مسیر بلوار توس و منطقه شاهنامه طی مسیر میکنیم تا بالاخره در کلات برفی مقابل مدرسه پیاده میشویم. دانش آموزان پس از خوشامدگویی مسئولان مدرسه، با حمایلهای سبز خادمیارای رضوی و پرچم متبرک بارگاه مطهر حضرت رضا(ع) وارد نمازخانه میشوند. جایی که دخترهای کلاس سومی با چادرهای سفید چشم انتظار مهمانان بودند. آداب و آیینهای جشن که برگزار شد، نوبت به تقدیم بستههای هدایای دانش آموزان واحد 6 رسید. کتاب، بستههای نمک متبرک، کیف و چادرهای نمازی که چند هفته تهیه و تدارک دیدن آنها طول کشیده بود.
پیش از حرکت، صدیقه قاسمیان مدیر مدرسه به ما گفته بود که یکی از اهداف تربیتی آنها، طبق سند ملی تحول بنیادین آموزش و پرورش، پل زدن میان مدرسه با سایر مدارس است و ارتباطگیری دانش آموزان با همشاگردیهایشان جهت آشنایی با کموکیف تحصیل و زندگی اقشار مختلف مردم. در مشارکتی که تعدادی از دانش آموزان به همین منظور نشان دادند، مبلغی افزون بر 10 میلیون تومان جمع آوری شد.
هر چه میخواهد دلت
تازهمکلفها از حضور در این جشن و گرفتن هدایا خوشحال به نظر میرسند، اما سرمای هوای نمازخانه کوچک مدرسه، حس و حال بچهها و مهمانان را تحت تاثیر قرار داده. مدرسه و دانش آموزان با همه تلاش مسئولانش، کم وکاستیهایی دارد. دخترها پوشش گرمی ندارند و بعضیهایشان پاپوشی هم ندارند. هرازگاهی مربی پرورشی مدرسه با دست زدن و تشویقی، تلاش میکند حال و هوای دانش آموزان و فضای مراسم را گرم کند ولی ...
به همین خاطر، یکی از دانش آموزان، پرچم را بین بچهها میچرخاند تا زودتر مراسم خاتمه یابد. دخترها دورهاش کردند تا دستی برسانند و تبرک بگیرند. لیلا کیوانلو مدیر مدرسه خطاب به آنها گفت: بچهها؛ هر چه آرزو توی دلتون دارید، از امام رضا(ع) بخواین.
هنوز از در مدرسه خارج نشدیم که کمالی زاده یکی از دانش آموزان درگوشی از من پرسید: «به نظرتان یک بخاری بچهها را گرم میکند یا به بخاری بیشتری نیاز است؟ چون یک دستگاه را خودم میتوانم تقبل کنم؟»
در این اثنا، دو مدرسه همسایه که از حضور دانش آموزان مدرسه امام رضا(ع) مطلع شده بودند، درخواست حضورشان همراه پرچم حضرت را داشتند. یکی از مدارس، دبیرستان دخترانه دوره اول بود که با مشکلات عدیدهای از فقدان لوازم گرمایشی، مجهیز نبودن کلاسها گرفته تا کمبود وسایل کمک آموزشی، نیازمند تعمیرات لولههای آب آشامیدنی، فقدان نگهبان و... دست به گریبان بود. با گرداندن بیرق و شنیدن دردودلهای مدیر مدرسه از عدم توجه مسئولان امر به کمبودهایشان، از آنها خداحافظی میکنیم.
حضور در میدان
در مسیر برگشت حرف و حدیثهای زیادی بین بچهها و مربیان ردوبدل میشود. ولی برای اینکه رهآورد این سفر چند ساعته، به همان لحظات و احساسات محدود نشود، مربی پرورشی از بچهها پرسید: «نظرتون رو درباره این بازید بگین. بچهها حالا وظیفه تون چیه؟
یکی نگاهش عوض شده بود و گفت: واقعا تا خودمان توی میدان نیاییم، دقیقا متوجه مشکلات نمیشویم. میخواهم از این به بعد بیشتر در این برنامههای اجتماعی حضور داشته باشم چون فکر میکنم با کمک به همدیگر، دنیا را برای زندگی همه راحتتر و زیباتر میکنیم. یکی از بچهها هم گفت: ما باید بیشتر قدر مدرسه و همه داشتههایشان را بدانیم.
تمرین مهرورزی
یکی از بچهها وعدهای داد: تهیه جوراب بچههای دبستان با من. دیدم چند تایی از آنها در این هوای سرد، جوراب هم نداشتند. یکی هم پیشنهاد تشکیل یک گروه را داد: «خوب است گروهی با همین بچههای اردو راه بیندازیم و هر کس از دوستان خود دعوت کند تا کاری بکنیم که مشکلات این مدرسهها کم شود.» اسم گروه هم به پیشنهاد مربی «رحمت» نام گرفت و در آستانه ولادت با سعادت مولا امیرالمؤمنین(ع)، با پیشنهاد خرید 110 عدد مداد به نام با برکت ایشان شروع به کار کرد.
همیشه گفتهاند «شاهنامه آخرش خوشه»؛ ولی نه آخر هر «شاهنامه»ای! وقتی به انتهای آدرسی مثل منطقه شاهنامه میروی، واژههایی مثل مشکلات و محرومیت روی تلخ و گزندهاش را با آنچه ما سراغ داریم، نشان میدهد. آخر قصهای که به قول یکی از دانش آموزان، فقط با محبت و رحمت نسبت به همنوعان شیرین میشود.
گزارش از سارا صالحی