دهه فجر انقلاب، یکی از بهترین اوقات تقویم برای برگزاری جُنگ "سرخوشانه" با حضور قشر نوجوان و جوان است.
جُنگ سرخوشانه مدارس امام رضا(ع) در روزهای جشن انقلاب
به گزارش آستان نیوز، پژوهشسرای امام رضا(ع) با مشارکت متوسطه دوره اول امام رضا(ع) واحد 6 از این فرصت برای برپایی محفل ادبی با حضور شاعران طنزپرداز مشهدی استفاده برد.
البته مهمانان و شاعران این محفل در کنار دختران دانش آموز این مدرسه، از دبیرستان واحد 1 و جالبتر از دانش آموزان دوره ابتدایی واحد 5 بودند که تقریبا همه، از مجری کارشناس برنامه تا بقیه حضار را با اشعار پر کشش خود غافلگیر کردند. مجری پس از شنیدن سرودههایشان، آنها را مورد تشویق و تفقد قرار داد، سپس آنها را مستعد و شاعرههای طنزپرداز بزرگ آینده معرفی کرد.
یکی، سرودهای درباره سرویس شلوغ مدرسه خواند، دیگری چند بیتی در باب دستور پخت آش رشته گفته بود، یکی از ماجرای زاغک و قالب پنیرش وام گرفته بود تا حرف طنزش را بسراید و...
هیچ شهری مثل مشهد نیست
فرامرز اکبری از شاعران آیینی و نیز طنزپردازان شهر مشهد، اولین مهمانی بود که پشت میکروفون رفت و به رسم ادب، اول چند بیتی در مدح حرم و بارگاه امام مهر و کرامت، علی بن موسی الرضا(ع) خواند:
از حریم حرمت شاه و گدایی رد نیست ...
حل هیچ مشکل بی اذن تو صددرصد نیست
کاش پر باز کند جسمم و پرواز کنم ...
که مرا بهتر از این حادثه نیست ...
گرد دامان مرا پاک کن از اقیانوس ...
که در امواج کرامات تو جزرومد نیست ...
هیچ شهری به درخشندگی مشهد نیست
بعد از آن، چند بیت شعر محلی با لهجه کلیدری، متعلق به حوالی شهر نیشابور قرائت کرد، که با همه شیرینی و دلنشینیاش، به زحمت میفهمیدی که درباره شیطنتهای دوره کودکی و نوجوانی است.
ملیحه قاصدیان، یکی از والدین دست به قلم شده و چند بیتی برای حضار خواند که درخور توجه بود:
مثل سپند از سر جایش پرید او ...
اما کسی دور و بر خود ندید او ...
چشمش به ساعت 2ونیم خورد و بعد از آن ...
از عمق جان نفس راحت کشید او ...
خوابید و باز خواب چری دید و سانتافه ...
مانند باجناقش ساینا خرید او ...
راننده بود سمت اداره که 7 صبح ...
مثل سپند از سر جایش پرید او.
بنا شد مشاعرهای هم بین دو دانش آموز انجام شود که به دلیل غافلگیر شدن و مصرعهای سردرگمی که بیت نمیشدند، به سرانجامی جز خنده حضار منتهی نشد.
مو که برکت مزنم
حسین عارفی مهر، دیگر مهمان طناز این دورهمی شاعرانه، به سراغ دستاوردهای انقلاب و تولید واکسن ملی «برکت» رفت و شعری به لهجه مشهدی گفت:
مو که دم به دم، دم از غرور و غیرت مِزنم ...
مو که دائما دم از توان و قدت مِزَنم ...
مو که حرف از عشق و اقتدار و عزت مزنم ...
مو که یکسره دم از تلاش و همت مزنم ...
مو که ایرانی ام، دم از اصالت مزنم ...
هرکی هر چی مزنه، مو یکی برکت مِزنم ...
مو که وقت سختی ها همیشه یا علی(ع) مگم ... مو که از اراده و وحدت و همدلی مگم ...
مو که از مصرف این جنسای داخلی مگم ...
گرچه خوب نیست ولی ابوالفضلی مگم ... واکسنای خارجی رو از زندگیم خط مزنم ...
هر کی هر چی بزنه، مو یکی برکت مزنم ...
مو که علم و دانش کشورم اعتبارمه ...
مو که دکترای ای کشور افتخارمه ...
مو که نه شرقی و نه غربی دیگه شعارمه ...
وقتی ای واکسنه محصول ای دیارمه ...
اگرم شده محض حمایت مزنم ...
هر کی هر چی بزنه، مو یکی برکت مزنم ...