قائم مقام تولیت آستان قدس رضوی به مناسبت روز جانباز با «سیدرضا سجادنیا» جانباز 70 درصد دفاع مقدس دیدار کرد.
مرور خاطرات جانباز «سجادنیا» در دیدار با قائم مقام تولیت آستان قدس/ قصه خمپاره 60 و پر کشیدن دو دست و دو پا
به گزارش آستان نیوز، از مجروحیت سهمگین و ماجرای قطع دو دست و دوپایش که صحبت میکرد، بهدقت به چشمانش خیره شدم تا نشانی از حسرت یا پشیمانی در رفتارهایش پیدا کنم اما «سیدرضا سجادنیا» جانباز 70 درصد دفاع مقدس که در روز ولادت قمر بنیهاشم، حضرت اباالفضل العباس(ع)، میزبان دکتر مالک رحمتی، قائم مقام تولیت آستان قدس رضوی بود، از همان ابتدا تکلیف همهچیز را روشن کرد. میگفت: «هیچ پشیمان نیستم. به آینده خوشبینم و آینده را روشن میبینم. برگردم به زمان جنگ، دقیقاً همان کارها را میکنم. راه ما درست است. باور دارم که این دستها و پاها بیخود نرفتهاند.»
سیدرضا سجادنیا متولد 1344 است و شغل اصلیاش تراشکاری. 16سال بیشتر نداشته که برای اولین بار بهعنوان بسیجی عازم جبهه شده و در تنگه چزابه و منطقه کوشک با شهید چراغچی یا به قول خودش «آقاولی» دوره آموزشی را سپری کرده است. تأکید میکرد که یک ماه به مادرش التماس کرده تا اجازه دهد در جبههها حضور پیدا کند اما وقتی پس از دوره آموزشی بهعنوان پاسدار و مسئول تعمیر و نگهبانی ادوات دوباره عازم جبهه شده، این بار مادرش او را فدایی امام حسین(ع) خطاب میکرده است.
با همه این تفاسیر، نقطه عطف زندگی پسری که پس از فوت سه برادرش، تنها فرزند پسر از یک خانواده پرجمعیت بوده، در سومین روز از عملیات والفجر 1 رقم میخورد؛ یعنی زمانی که خمپاره 60 در حلقه چهارنفره او و سه رزمنده دیگر فرود میآید و هرکدام را به گوشهای پرتاب میکند. با خنده تعریف میکرد که چند لحظه پس از انفجار به چشم دیده بود که دو دستش بهکلی سوخته و پاهایش هزارپاره شدهاند.
شهید زنده داستان ما فراتر از روایت زخمهای دلخراش، جراحیهای متواتر و قطع مرحلهبهمرحله دستها و پاهایش، یک ماجرای جذاب دیگر هم برای گفتن داشت؛ زمانی که رهبر معظم انقلاب در بیمارستان قائم مشهد به عیادت مجروحان میآیند و سیدرضا درحالیکه از شدت عفونت زخمها، حتی کلیههایش هم از کار افتاده بودند، از رهبری درخواست میکند که ترتیبی دهند تا تنها پای سالمش را هم قطع کنند تا از شر زخمهای عفونت کردهاش خلاص شود. همان دستور رهبری کار را به جایی میرساند که فقط 10 روز پس از ناامیدی کامل پزشکان، این جانباز سرافراز از بیمارستان مرخص میشود.
داستان زندگی سیدرضا سجادنیا را که بشنوید، معنای واقعی صبر و ایمان را به چشم میبینید. وقتی قائم مقام تولیت آستان قدس رضوی از او طلب کرد که خواستهای داشته باشد، شخصاً انتظار داشتم که مساعدت مالی یا مواردی از این دست را طلب کند اما اصلیترین دغدغه این جانباز سرافراز، مربوط به بازگشایی پیادهروی باب الرضا(ع) بود که با موانع موجود، امکان تردد او و ویلچرش را سلب میکند. رحمتی که این را شنید، دستی بر سر و صورت این جانباز قهرمان کشید و وعده داد که شخصاً این موضوع را پیگیری میکند. علاوه بر این، به سیدرضا وعده داد تا در اولین غبارروبی ضریح، او را هم به حرم مطهر امام رضا(ع) دعوت کند.
قائم مقام تولیت آستان قدس رضوی گفت: شما خیلی حق به گردن ما دارید. ما را دعا کنید. انسان وقتی به چهره و سبک زندگی شما نگاه میکند، معنای واقعی شهید زنده را درک میکند. دست و پایی که شما در راه خدا دادهاید، جلوتر از شما راهی بهشت شدهاند و انتظار شما را میکشند تا در آن روز که دست و پای انسان علیه او شهادت میدهند، آنها روایت کنند که سیدرضا سجادنیا، قهرمان بیبدیل دفاع از دین و وطن بود.
رحمتی صحبتهایش را با این جمله پایان داد که: ادامه راه شهدای گرانقدر و شما جانبازان بزرگوار، وظیفه همه ماست و امیدواریم بتوانیم با حرکت درست در این مسیر، تحقق اهداف و آرمانهای بلند انقلاب را دنبال کنیم.