غلامرضا بنی اسدی: ما در سایه حرم زندگی میکنیم. به نوعی همسایهایم. در عینِ حال، آفتاب نشینِ صاحب حرم نیز هستیم. این دوگانه اقتضا می کند که رفتارمان را هم به ترازی، نظم دهیم که صاحب حرم برای ما و همه مردمان مهندسی فرموده است.
یادداشت/ حرم و فرهنگِ همسایگی
در این هندسه، هر کلام را نه با یک معنا که با شبکه معنایی باید فهم کرد. از هر معنا هم دریافتی روزآمد داشت. فهمیدگی و دریافتِ درست را نیز زیست کرد. از این جمله است همسایگی که خود را بدان تعریف میکنیم. میدانیم که حسنِ همجواری در ادبیات دیپلماتیک، صاحب جایگاه است و از مراوده کشورهای همسایه سخن میگوید اما باید این رسم الخط را در ساحتِ اجتماعی هم خواند.
در حق همسایههایی که سایهشان فقط یک خانه را در برمیگیرد زیرا در کنار خانه هایی که دیوار به دیوار هم ایستاده اند، ما هستیم و حُسنِ هم نشینی، از قدیم مورد توجه اهل معرفت بوده است تا جایی که بر زبان شیخ اجل، سعدی شیرازی چنین نشسته که؛ همنشین تو از تو به باید، تا تو را عقل و دین بیفزاید و این در شمار ضرب المثل ها هم ایستاده است در زبان مردم. یعنی هم باید دنبال حسن هم صحبتی بود و هم در پی همنشینی با کسانی که شأنی بالاتر و اخلاقی والاتر دارند. همکلامی شان نعمتی است «نقمت» سوز و نعمت ساز که عقل و دین را فزونی می بخشد.
مصاحبت با این افراد را باید قدر دانست چون باعث افزایش قدر و منزلت آدمی می شود. کلامشان راه گشاست و همراهی شان دلگشا. آرامش حضورشان، ناشکیبایی روح و روان را به آرامش می آورد و اطمینانی که در خاطر دارند، آدم را در برابر خطرات بی اعتمادی، واکسینه می کند.
در کلام امام رضا(ع) که با «ان من دینهم...»(1) شروع می شود، «حسن الصبحه» را در این شمار می آورد و بر «حسن الجوار» و نیک همسایگی تاکید می ورزد. این خود راه نمودن است به درک این معرفت که هم باید به دنبال همنشین نیک اندیش بود و هم همسایه نیک رفتار.
از سوی دیگر نیز باید کوشید که خود هم «نیک اندیشی» در پیش گرفت تا مصاحب خوب رفیق خود بود و هم حرمت دار نیک رفتاری همسایگی بود تا کسی که خانه اش تکیه به دیوار خانه ما داده است بداند که خودش هم می تواند به ما تکیه کند و در زمان ضرورت تکیه گاه ما باشد.
پیامبر اعظم(ص) نیز در فرازی دیگر، چنین تعلیم مان می فرمایند که؛ أحسِنْ مُجاوَرَة مَن جاوَرَكَ، تَكُنْ مؤمنا. به این معنای درس آموز که، با همسايه ات نيكو همسايه دارى كن، تا مؤمن باشى. یعنی مرتبت والای مومن بودن را به نیکو همسایه داری پیوند زده اند.
هم ایشان در جای دیگر نیز می فرمایند: ما زالَ جبرئيلُ عليه السلام يُوصِيني بالجارِ حتّى ظَنَنتُ أنَّهُ سَيُوَرِّثُهُ ؛ جبرئيل پيوسته مرادرباره همسايه سفارش مى كردتاجايى كه گمان بردم بزودى او را ارث بَر ازهمسايه اش خواهد كرد. خوانش این احادیث به ما می گوید، باید حسن همصحبتی و همسایگی داشت تا به آرامش در زندگی و جامعه آرام و آماده شکوفایی رسید. جایی که زیستن در آن، آرزوی انسانِ هوشمند است. فکر می کنم با تعریف تمام ساحتی همسایگی با حرم، بایستگی هایی از این دست هم در زندگی ما نهادینه خواهد شد. بکوشیم رابطه خود را با حرم سامان دهیم تا زندگی ما سر و سامانی بشکوه بگیرد.
پی نوشت:
1-امام رضا علیه السلام ـ فی کِتابِهِ لِلفَضلِ بنِ سَهلٍ ـ : إنَّ مِن دینِهِم [أیِ الأَئِمَّةِ علیهم السلام] الوَرَعَ وَ العِفَّةَ ، وَ الصِّدقَ وَ الصَّلاحَ وَ الاِجتِهادَ، و أداءَ الأَمانَةِ إلَی البَرِّ وَ الفاجِرِ ، و طولَ السُّجودِ ، وَ القِیامَ بِاللَّیلِ ، وَ اجتِنابَ المَحارِمِ ، وَ انتِظارَ الفَرَجِ بِالصَّبرِ،
و حُسنَ الصُّحبَةِ ، و حُسنَ الجِوارِ ، و بَذلَ المَعروفِ ، و کَفَّ الأَذی، و بَسطَ الوَجهِ ، وَ النَّصیحَةَ ، وَ الرَّحمَةَ لِلمُؤمِنینَ؛ جزو دین ایشان [امامان علیه السلام ] است: پاکدامنی، عفّت، راستی و صلاح و سخت کوشی، ادای امانت به نیکوکار و تبهکار، سجده طولانی، عبادت شبانه، دوری از حرام، انتظار گشایش با شکیبایی، نیکو همنشینی، نیک همسایگی، نیکی کردن، دست از آزار شستن، گشاده رویی، خیرخواهی، و رحمت برای مؤمنان.