روزی که کوچههای فاروج رنگ و بوی پنجره فولاد گرفت، روزی بود که عطر پرچم آستان مقدس امام رئوف(ع) در کوچه های شهر پیچید.
استقبال فاروجی ها با نوای یا رضا رضا از خادمان رضوی
به گزارش استان نیوز از خراسان شمالی؛ هوا، هوای عادت غریب عاشقی بود، عطر، عطر اشک بود و توسل؛ در خانه ای که رشادت و درجه رفیع شهادت، پنجره اش روبروی درختان پر میوه حیاط می گشود و درختان حیات می گرفتند و نفس می کشیدند.
خانه شهید توافقی، با صبورانه های مادرانه و به پیشواز پرچمدان رضوی آمد و کلمه های عاشقانه نشست روی گونه های سه مادر، مادر شهید ابوالقاسم توافقی، مادر شهید غلامرضا مسعودی و مادر شهید قاسم مقیم که میزبان و مهمان این خانه بودند؛ سفر کاروان زیر سایه خورشید در شهرستان فاروج آغاز شد.
همچنین حجت الاسلام سید نوروزی امام جمعه شهرستان فاروج در دیدار با خادمان رضوی که میهمان این شهر بودند گفت: با تبریک ایام خجسته دهه کرامت و ولادت ثامنالائمه امام علی بن موسی الرضا(ع) ضمن خوش آمدگویی به خادمین رضوی، در این ایام نورانی از خدای متعال مسئلت مینمائیم که به برکت ورود پرچم معنوی آقا امام رضا(ع) به همه بیماران شفای عاجل عطا کند.
وی ادامه داد: اعجاز و کرامت امام رضا(ع) و پرچم متبرک رضوی از پیراهن یوسف بیشتر است و معجزات و کرامت های زیادی توسط امام رضا(ع) انجام شده و چه بسیار زندانی هایی که آزاد شدند یا دعواهایی که منجر به صلح و حتی مریض هایی که شفا یافتند و مشکلاتی که گره از آن باز شده است.
همراه شدیم با کاروان نویدبخش و سربلند رضوی به دهستان سنگر ۴ روستای دور اما زیبا؛ کوهستان، درختان سپیدار و انگور که می پیچید به سمت دل های منتظر، گاهی خاک، گاهی آسفالت را با دست فرمان بی نقص راننده پشت سر گذاشتیم، مردم روستای "قلعه نورمحمد"، پای درختان و پستی و بلندی ایستاده بودند و کاروان را به سمت مسجد روستا هدایت کردند.
نوای یا رضا رضا در گوش ها و چشم ها و لب ها طنین انداخت و هوا متبرک شد؛ مردم با صفا و با دلباخته در رنج راه محرومیت و دوردست بودن اشک می ریختند. چرا که برای خیلی هایشان سال ها از آخرین زیارت حرم دوست می گذشت.
روستای بعدی "محمدآباد" بود و بعد "احسان آباد"، "امیرآباد"هم مقصد بعدی بود و مردم که با تمام سختی ها و کمبودها امده بودند با اشک جان، با اینکه روستا مشکلات زیادی داشت مثل راه، آب آشامیدنی و... اما عاشقانه ای ناتمام در کلامشان جاری بود و برای شفای دل و جان متوسل شده بودند به امام مهربانی ها.
آخرین دیدار مسجد بزرگ روستای باشمحله بود که ساعت ها انتظار عاشقانه اهالی، سربالایی ها و هوای خنکش را به کوچه های خاکی و بافت روستایی بخشید و شب را روشن کرد.
کودکان و نوجوانان، مرد و زن، پیر و جوان، عطر رضوی را در صلوات خاصه امام رضا علیه السلام به آغوش گرفتند و با خطاب "یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله" به سلطان مهربان طوس متوسل شدند.