چشم به راه دارند. روزهاست که چشم به راهاند. میروند و میآیند و باز خیره میمانند به راهی که قرار بود مسافرشان را بیاورد. مسافر را میبینند با ردایی سبز بر سر و شولایی بر تن که از اسب آویخته و با هر قدم حیوان باد میخورد و در بیابان میرقصد. آنقدر نگاهش میکنند تا مسافر نزدیک میشود اما یک قدم به چشمهای خشکیده از انتظار، از دیده میرود. مسافر چرا نمیآید پس؟ مسافر کیست که اینقدر هواخواه دارد؟ اصلا این چشم ها خیره به راه چه کسی هستند؟ این زانوها در انتظار افتادن به پای کدام مسافرند؟ از مدتها پیش که خبر آمد مسافری در راه است مردها و زنهای بسیاری بیقرار این راه شدند.
زائران تماشاگر سفر امام رضا(ع)
بیقرار شدند، از وقتی شنیدند قرار است امام هشتم شیعیان راه از مدینه به سوی مرو بکشد. اما همانقدر که مردم بیقرار راه هستند، حاکمان را ترس برمیدارد و دست به نقشه کشیدن میشوند تا مبادا عاشقان و امامشان با هم ملاقات کنند. مأمون نقشه راهی را برایشان ترسیم میکند تا امام رضا(ع) از بیراههها و راههای فرعی به مرو برسند. در این راه که در نقشه ترسیم میشود هیچ شهر و روستایی سر راه نیست.
نقشه مامون اما نقش برآب میشود. خبر این ماجراها سینه به سینه و روستا به روستا میگذرد. مردم روستا به روستا و شهر به شهر به استقبال امام هشتم(ع) میآیند و در شهر نیشابور جمع میشوند؛ همانجا که آن خطبه معروف یعنی «ذهبیه» توسط امام رضا (ع) ایراد می شود.
برگی از تاریخ
این برگی از تاریخ است که پس از قرنها، اکنون روی صحنه تئاتر زنده شده است. تئاتر «سفر تمدن ساز» که برای نخستین بار در تاریخ مشهد در داخل حرم مطهر رضوی و برای زائران این آستان اجرا میشود.
رضا صابری، نویسنده و کارگردان مطرح مشهدی، برای توضیح دادن این نمایش باید چند ثانیه مکث کند. اگر میتوانست بیشتر، تا برسد به دوران نوجوانی و محبتی از سوی امام هشتم او را شامل شده بود. قصه را باز نمیکند اما مطلب را وصل همین ثانیههایی میکند که مقابل ما نشسته و به نقطهای مقابلش خیره شده است: من در دوران نوجوانی شامل محبت ایشان شدم. الان که فرصت این اجرا در حرم ایشان مهیا شده ناخودآگاه برمیگردم به آن دوران و به این فکر میکنم که این اجرا چه اتفاق عجیبی است برای من. اینکه نوشتهها و آثار من در حرم مطهر اجرا شود برای من افتخار بزرگی است.
حمایت آستان قدس رضوی و همکاری برای اجرای نمایش
این دومین اجرای رضا صابری در محدوده حرم مطهر است؛ اولی نمایش آسمان هشتم بود که سال گذشته در پارکینگ حرم اجرا شد و اکنون «تاریخ تمدن ساز» که داخل حرم اجرا میرود.
این هنرمند معروف خراسانی که به یکی از بهترین نمایشنامه نویسان کشوری نیز شهره است در توضیح محتوای این نمایش میگوید: این نمایش در اصل چکیده نمایشی با نام «ایرانیان» است که چند سال پیش در جشنواره تئاتر فجر درخشید و تعدادی از بازیگران نیز موفق شدند جوایزی را از این جشنواره کسب کنند. ماجرا هم مربوط به سفر امام رضا(ع) از مدینه به سوی مرو است که در مسیر سفرشان اتفاقاتی رخ می دهد که ما آن ها را به تصویر کشیدیم.
صابری در ادامه این را هم توضییح میدهد که نمایش ایرانیان را با توجه به شرایط اجرا در سالن قدس حرم مطهر رضوی خلاصه تر کردند و اکنون با نام سفر تمدن ساز اجرا میشود.
یک اتفاق بزرگ
سفر تمدن ساز در حقیقت دومین همکاری صابری با آستان قدس است و این اتفاق در حالی افتاده است که به نظر صابری فراتر از یک اجرای ساده است: نمایش در حرم مطهر اتفاق بزرگی است، خاطره زیبایی است، این اجرا از هرجهت خیلی برای ما عجیب است.
۴۰۰۰ تماشاگر در ۵ شب نخست نمایش
او در ادامه صحبتهایش از امیدی سخن به میان میآورد که استقبال مردم سبب آن شده است. میگوید که این حضورشان حس امید را در آنها بیش از پیش زنده کرده است و پس از سالهای زیاد، کار کردن در عرصه تئاتر، اکنون تجربهای نو برایش به یادگار گذاشته است. اما بزرگی این اتفاق را استقبال مردم بیشتر منعکس میکند. زائرانی که فراخوان اجرا را در جایی دیدهاند و حالا پیش یا پس از زیارت روی یکی از صندلیهای سالن قدس نشستهاند تا این نمایش تاریخی مرتبط با سفر امام رضا(ع) را ببینند. اما مگر میشود اسم امام رضا(ع) در این نمایش بیاید و زمزمه یا ضامن آهو، همچو نسیمی از میان تماشاگران برنخیزد. مگر میشود نام حضرت بیاید و اشکها در سکوت جاری نشوند؟ مگر میشود سالن نمایش یکباره به محل زیارت زائران بدل نشود؟ مگر میشود آه از گلوی کسی برنخیزد و ناله از دلهای شکسته بلند نشود.
صابری میگوید: این سالن نزدیک به 700 نفر ظرفیت تماشاگر دارد و فقط در ۵ شب اجرا ۴ هزار نفر برای دیدن نمایش ما آمدند که این بنظرم عدد خوبی است.
او از دیالوگهایی میگوید که بین عوامل کار و تماشاگران، پس از پایان اجرای هر نمایش برقرار میشود. آدمهایی که گویی دیگر آن تماشاگر ابتدای نمایش نیستند، عوض شدهاند، گویی چیزی بر آنها گذشته است، چیزی بر آنها افزوده شده است . همین میشود که گاه یک خداقوت خالی را کافی میدانند برای صحبت کردن با عوامل این نمایش و باقی حرفها را در راه بازگشت با خود مرور میکنند.
گزارش: مریم مانا