در آستانه میلاد امام رضا(ع) و در حالی که جشنهای میلاد امام مهربانیها در حال برگزاری است، محفل شعر خوانی آئینی رسم دعبل این بار با عنوان«عصر ارادت» و به مناسبت ولادت امام رضا(ع) در صحن پیامبر اعظم(ص) میزبان زائران و مجاوران حریم ملکوتی حضرت رضا(ع) شد تا شاعران تازهترین سردههای رضوی خود را تقدیم آستان جانان کنند.
ما را رحیل رحمت بی حد کند رضا
عصر ارادت و دلدادگی عاشقان کوی رضا فرا رسیده و چه خوش است ثناگویی و مدح حضرت دوست در شب و روزی که به نام اوست و ارض و سما همه مدیحه سرایی او هستند.
نام من باشد اگر مداح سلطان بهتر است
محمدجواد خوراشادیزاده اولین شاعری است که به برای خواندن شعرش به روی صحنه میرود و در مدح سلطان چنین میسراید:
لطف کن درد مرا درمان نکن اینبار ..... چون دست هایم بیشتر باشد به دامان بهتر است
درد عشقی در فراقت دیدهایم و دلخوشیم.... درد عشق یار از هرگونه درمان بهتر است
شهرها را خوب گشتم باز برگشتم به تو.... شهرتم باشد اگر اهل خراسان بهتر است
بارها ثابت شده در فتنههای روزگار..... شاه این کشور اگر باشد رضا جان بهتر است
بر دیاری که رضا آنجا حکومت میکند..... نام جمهوری اسلانی ایران بهتر است
بهترین جای جهان هم من اگر باشم ولی.... باز کنج صحن آزادی به قرآن بهتر است
نامه کرب بلایم را تو امضا میکنی.... اربعین کربُ بلا از مرز مهران بهتر است
غیر مدح ال طاها شعر گفتن خوب.... نیست نام من باشد اگر مداح سلطان بهتر است
من ریزهخوار سفره آل محمدم
سیدرضا یعقوبی آل در شعری که پیشکش امام مهربانیها میکند گویا مرغ دلش بر فراز گنبد طلایی به پرواز در آمده و چنین میسراید:
به صبح و شام که خورشید و ماه تابانند ..... به شوق گنبد تو میکنند طی طریق
به یا رضا دل ما می زند طلوع و غروب..... شبیه ساعت نقارهخانه تو دقیق
طواف قبیله هفتم هزار ها حج است.... صفای صحن عتیقت کجا و بیت عتیق»
و در ادامه وصف حال خود را در بارگاه امام رضا(ع) چنین بیان میکند:
من ریزه خوار سفره آل محمدم..... بر کاسه لیسی تو همیشه زبان زدم
تا میرسم مقابل باب الجواد(ع) تو.... حس می کنم که آمدهای بر خوش آمدم
ما را رحیل رحمت بی حد کند رضا(ع).... مشمول لطف بی حد کند رضا(ع)
صد بار راه داده مرا در حریم خود را....هرگز نشد که راه مرا سد کند رضا(ع)
اینجا که هیچگاه مرا رد نکرده است.... ای کاش از صراط مرا رد کند رضا(ع)
از عطر نام تو همه جا پر گلاب شد
رضا رحیمی عنبران دیگر شاعر خوش ذوق مشهدی نیز با شعری رضوی به این بزم شاعرانه آمده و در ابتدا زائران را به یک دو بیتی حال و هوای دلها را امام رضایی کرد و مرغ دل میهمان کنجی از صحن زیبای آزادی کرد.
تا حالا مجلس شادی نرفتی.... اگه رفتی به آبادی نرفتی
نخوان از صبح نیشابور عزیزم.... غروبا صحن آزادی نرفتی
و در ادامه غزلی را پیشکش دربار سلطان خراسان کرد:
میآمدی به سمت نیشابور تا ابد.... پشت سر تو زمزمه انیکاد ماند
از عطر نام تو همه جا پر گلاب شد.... بازار داغ عطر فروشان کساد ماند
کوچه به کوچه عشق تو را جار میزدند.... بر دست کاتبان دو سه هفته مداد ماند
هرکس نوشت نام تو را اهل علم شد.... هر کس نخواند مدح تو را بیسواد ماند
سوغاتی حضور تو در یاد مانده است.... آری حدیث سلسله در این بلاد ماند
با خاطرات صحن گوهرشاد زنندهایم.... رنگین ترین قیام خدایی به یاد ماند
او را حریم حضرت معصومه مقصد است
ذاکر و شاعر آستان اهل بیت(ع) در محفل شعر عصر ارادت با شعر کوتاهش عرض ارادتی به بانوی کرامت؛ حضرت فاطمه معصومه(س) کرد.
با صد امید صد امید سوی حریم تو آمده است.... پروانهای که ساکن گلزار مشهد است
ایوان بارگاه رضا بوده است مبداش.... او را ضریح حضرت عصومه(س) مقصد است
هرچند این بزم شاعران و محفل شعر انجمن ادبی رضوان که در حریم ملکوتی حضرت رضا(ع) برپا شد، به پایان رسید. اما حدیث عشق و دلدادگی شاعران دربار سلطان خراسان همچنان ادامه دارد.