محمد هادی زاهدی نویسنده و پژوهشگر دینی اعتقاد دارد، روایتگران، تاریخ کربلا را با تحریفاتی نگرانکننده برای مخاطبان مشتاق خودشان نقل میکنند، گاهی چیزهایی میگویند که نهتنها مستند تاریخی ندارد؛ بلکه گاهی موجب وهن این ماجرا هم هست از این رو در کتاب «شهادتنامه حسین و شهیدان کربلا» به برخی از شبهات مطرح شده در مورد واقعه کربلا براساس مستندات تاریخی و منابع دست اول میپردازد.
ماجرای کربلا برای ما داستان زندگی است/ پاسخ به شبهات درباره عاشورا در کتاب «شهادتنامه حسین و شهیدان کربلا»
به گزارش آستاننیوز، کتاب «شهادتنامه حسین و شهیدان کربلا»، کتابی مستند و تاریخی است که با استفاده از منابع کهن سخت و قدیمی منابع قرن سوم و چهارم هجری و زبانی داستانی، روایتی جذاب از زندگی سالار شهیدان ارائه میکند.
محمد هادی زاهدی نویسنده و پژوهشگر دینی ، از همان مقدمه دست مخاطب خود را گرفته و قدم در راه کربلا میگذارد. او در این اثر به سیر تاریخی قیام امام حسین(ع) از زمان ماجرای خلافت یزید و پافشاری معاویه برای بیعت گرفتن با پسرش پرداخته و تا شهادت و اتفاقات شام و خطبه حضرت زینب(س) و مرگ یزید ادامه میدهد. روند حوادث کتاب براساس روایت شیخ صدوق در «امالی» نگاشته شده و به برخی شبهات که فراوانی و تکرار دارند نیز پاسخ داده است.
این اثر در بهنشر(انتشارات آستان قدس رضوی) به زیور چاپ آراسته شده است که از زمان انتشار آن تاکنون دو سال میگذرد. بنا به استقبال خوب مخاطبان چندین نوبت تجدید چاپ شده است. همزمان با فرارسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی، فرصتی پیش آمد تا با این نویسنده به گفتوگو بپردازیم که در ادامه میخوانید
آقای زاهدی ، داستان تولد کتاب چه بود؟
داستان کربلا و شهادت امام حسین(ع) برای ما داستان زندگی است. ما از ابتدای زندگی و از دوران کودکی با امام حسین( ع) و داستان شهادت آن حضرت زیسته و بزرگ شدهایم و بدیهی است که این ماجرا نهتنها برایمان ماجرایی پر کشش است بلکه بخشی از زندگی ماست من هم مانند همه کسانی که دل در گروی عشق حسین دارند درگیر این ماجرا بودهام و همواره دلم میخواست که در مورد کربلا و داستان شهادت اباعبدالله چیزی بنویسم ابتدا کوشیدم برای کربلا و امام حسین (ع) دفتر شعری فراهم کنم اشعاری هم نوشتم شاید صد شعر، که میتوان بهعنوان یک دفتر شعر آن را منتشر کرد؛ اما به دلایلی منصرف شدم و آن را به وقتی دیگر موکول کردم که شاید روزی آن هم منتشر شود اما چند نکته مرا بر آن داشت که در مورد ماجرای کربلا کتابی بنویسم.
اینکه که روایتگران، تاریخ کربلا را با تحریفاتی نگرانکننده برای مخاطبان مشتاق خودشان نقل میکنند گاهی چیزهایی میگویند که نهتنها مستند تاریخی ندارد بلکه گاهی موجب وهن این ماجرا هم هست.
از طرف دیگر در فضای مجازی موجی از شبههها وجود دارد که درصدد است ماجرای شورانگیز و عاشقانه کربلا را تحریف کند و آن را آرامآرام از دل مردم بیرون کند شبهههایی که ظاهری زیبا و فریبنده نیز دارد و میتوانند کسانی را دچار تردید کنند.
در چنین وضعیتی میتوان در گام نخست به تدوین تاریخی درست و مستند از ماجرای کربلا پرداخت و سپس به شبهههای مطرح شده پاسخ داد. من با اصالت بخشیدن به بخش اول یعنی تدوین تاریخی مستند دستبهکار شدم و این کتاب را نوشتم البته این به آن معنا نیست که من تنها کسی هستم که در این مورد کتابی مستند نوشتهام بلکه دیگران و بزرگانی پیش از من این کار را کردهاند و تفاوت اثر من با آثار گرانبهای دیگران در دو مورد است اول اینکه تصویری کلی از ماجرا به مخاطب ارائه میدهد و داستان از ولیعهدی یزید تا مرگ او را شامل میشود و ماجراهایی که امام حسین (ع) در آن درگیر بوده از ابتدای این ماجرا تا انتهای آن را بازگو میکند و دیگر اینکه به زبانی نسبتاً روزآمد نوشته شده است.
ضمن اینکه بر اصالت و استناد مطالب نیز بهشدت تأکید دارد و تنها با تکیه بر منابع معتبر و حتیالمقدور دستاول ماجرا را برای مخاطبان نقل میکند و البته از پرداختن به شبههها نیز غفلت نمیورزد و به برخی از شبههها که بیشتر مطرح میشدند و بسامد بیشتری داشتند نیز پاسخ داده است.
به نظر شما کدام بخش از زندگی حضرت امام حسین (ع) بار دراماتیکی بیشتری برای خلق آثار دارد؟
در ماجرای کربلا نهتنها داستان هرکدام از نقشآفرینان آن میتوانند یک داستان بلند و شنیدنی و خواندنی باشند آدمهایی که در کنار حسین (ع) بودند و ماندند و به شهادت رسیدند و حتی کسانی که در سوی مقابل بودند هرکدام داستانی شنیدنی و عبرتآموز دارند. کسانی هم بودند که خود را از این ماجرا کنار کشیدند و من سرنوشت غمانگیز یکی از اینها را در این کتاب روایت کردهام داستان عبیدالله بن حر و فرجام و پایان تلخ و نکبتبار او را در این کتاب میشود
خواند، داستان مردی که پس از امام حسین(ع) به شهادت رسید، داستان مردی که اسبش را در خیمهای بسته بود و در کنار امام حسین(ع) جنگید؛ اما در میانه جنگ سوار اسبش شد و گریخت و بسیاری داستانهای پر کشش و عبرت دیگر.
در کربلا نهتنها انسانها بلکه حیوانات و اشیاء نیز کشش دراماتیکی عجیبی دارند؛ اسب، علم، مشک و خیمه و هر یک از اشیائی که در کربلا بودند ظرفیت دراماتیکی بالایی دارند و متأسفانه ما در این زمینه کاری درخور نکرده یا کم کردهایم میتوان بر اساس داستان کربلا فیلمهای اثرگذار سینمایی ساخت، رمانها و داستانهای بلند نوشت اما آنچنان که باید در این زمینه کار نشده است.
با توجه به اینکه شما مقاتل مختلفی را به عنوان منبع انتخاب کردید؟ ملاک انتخاب شما برای این مقاتل چه بوده است؟
در این کتاب مقتل صدوق مبنای کار بوده است و با 8 کتاب و منبع معتبر و قدیمی تکمیل شده است مهمترین عامل در انتخاب این منابع قدمت و مستند بودن آن بوده است. در این کتاب مقتل ابومخنف و مقتل مدائنی و هشام بن محمد که در کتاب ارشاد شیخ مفید نقلشدهاند بهعنوان قدیمیترین مقاتل موجود و مهمترین منابع تاریخ کربلا روایتشدهاند. ضمن آنکه روایت شیخ صدوق نیز از زبان امام صادق(ع)، امام باقر(ع) و امام سجاد(ع) روایت شده است. و دیگر منابع این کتاب نیز از منابعی کهن، معتبر و قابلاعتماد بودند.
با توجه به اختلافهایی که در مقاتل وجود دارد سعی کردید نحوه روایتها چگونه باشد؟
در منابع اولیه اختلافاتی که هست بسیار اندک است هر چه زمان گذشته بر اختلافات افزودهاند ما کسی را متهم نمیکنیم عدهای احتمالاً برای استحسان و قربتا الی الله داستانهایی روایت کردهاند که در منابع اولیه وجود ندارد شاید قصد بدی هم نداشتهاند؛ اما متأسفانه نتیجه کارشان گاهی به زیان این واقعه بزرگ و تاریخساز بوده است. بله در منابع کهن نیز اختلافاتی هست که در این اثر تا آنجا که ممکن بوده به آن اشاره شده و روایتهای مختلف نقل شده است تا مخاطب بتواند به همه آنچه در آن مورد هست دست یابد و بتواند با تطبیق آن به بهترین روایت نیز دست پیدا کند.
این اثر در مورد مردمشناسی کوفه یا جغرافیای تاریخی کربلا و آشنایی با جنگافزارهایی که در کربلا مورداستفاده قرار گرفته اطلاعات خیلی خوبي را به مخاطب ارائه میکند.
بله . در این اثر سعی کردهام که مجموعهای از دادههای تاریخی را در اختیار مخاطبان قرار دهم مثلاً بحثی کوتاه در مورد مردمشناسی کوفه یا جغرافیای تاریخی کربلا و آشنایی با جنگافزارهایی که در کربلا مورداستفاده قرار گرفت جزء ویژگیهای این کتاب است و از سوی دیگر تطبیق تاریخی بین روایتهایی که در مورد برخی از اشخاص یا ماجراها هست نیز مورد توجه قرار گرفته است. مثلاً داستان وهب با داستان عبدالله بن عمیر و ... گزارش شده و مشابهتها و درهمآمیختگی این دو ماجرا را در کنار هم روایت کردهام. رجزهای مردان کربلا و ارائه تصویری کلی و درعینحال نسبتاً دقیق از ویژگیهای این اثر است.
به شبهاتی که بیشتر متداول است و در فضاهای مجازی و غیر آن مطرح میشود پرداختهام. مثلاً اگر حسین(ع) میدانست کشته خواهد شد چرا به کربلا رفت یا داستان تشنگی چقدر واقعیت دارد. یا غسل کردن یاران امام چگونه با تشنگی قابلجمع است یا چرا امام چاه حفر نکرد تا از چاه آب بردارد و ...
همانطور که اشاره کردید، گفته شده امام حسین(ع) و یارانشان در شب عاشورا غسل شهادت کردند. وقتی آب نبود و اهل حرم تشنه بودند، چطور این اتفاق افتاده است؟
قضیه غسل یک برداشت نادرست از یک واژه در تاریخ کربلاست. ماجرای واقعی این است که امام مقدار قابلتوجهی عطر و مواد خوشبو کنند با خود داشتند صبح روز عاشورا به یاران خود فرمودند بروید با آن عطرها بدن خودتان را خوشبو کنید دو کلمه طلی و توره در اینجا باعث شده است که برخی از تاریخنگاران به اشتباه دچار شوند طلی به معنای کشیدن و مالیدن مادهای بر تن انسان است و توره نیز به معنای ظرفی بزرگ است شبیه دیگ. متأسفانه خوانش غلط این دو باعث شده است که بگویند نهتنها یاران امام غسل کردند بلکه ماده تنظیف نیز استفاده کردند درحالیکه با عدد و رقم در همین کتاب ثابت کردهام که امکان غسل برای یاران امام وجود نداشت بیست نفر رفته بودند و بیست مشک آب آوردند و اگر هرکدام 10 تا 15 لیتر آب هم آورده باشند برای کسانی که در کربلا بودند و با احتساب زنان و کودکان بیش از صد نفر بودند اسبها و شترها هم آب میخواستند حساب کنید به هر نفر چقدر آب میرسد؟ حتی آنها اگر یک قطره آب هم نمیخوردند نمیتوانستند با این آب غسل کنند.
در مورد شهادت علی اصغر(ع) کدام روایت درست است اینکه موقع وداع حضرت با علی اصغر تیر از جانب حرمله پرتاب می شود وحضرت شهید می شود یا اینکه امام حسین(ع) حضرت علی اصغر(ع) را به میدان جنگ می آورد و از دشمن تقاضای آب می کند ؟
روایت درست این است که امام میخواست برای آخرین بار علی اصغر را ببیند و چون فرزندش را در آغوش گرفت تیری که نوع آن را در کتاب بهدقت تعیین کردهام بر گلوی آن عزیز اصابت کرد و او را به شهادت رساند. امام ابداً از آنها درخواست آب نکرد آنهم به این شکل ملتمسانه که اگر به من رحم نمیکنید لااقل به این کودک رحم کنید اینگونه رفتار با سیره امام حسین(ع) اصلاً سازگار نیست و در منابع متقدم، معتبر و اصیل نیز وجود ندارد.