میعادگاه جاماندگان اربعین میدان ۱۵ خرداد اعلام شده بود، قرارشان ساعت ۸ صبح بود اما دلهای بی قرار و قلبهای شکسته که حسرت قرار پای عمودهای مسیر نجف تا کربلا راچون وزنه ای سنگین با خود حمل میکردند، خیلی زودتر به میدان آمدند.
جاماندگان اربعین در مشهد خود را به امام رئوف رساندند
به گزارش آستان نیوز، موکب ها و ایستگاههای صلواتی هم به خیابان امام رضا(ع) آمدند تا میزبان مردمی باشند که امروز قرار است مسیر عاشقی را تا حرم مطهر امام هشتم طی کنند و از دم مسیحایی امام مهربانی ها، جان تازه ای بگیرند و غم دوری شان از اباعبدالله(ع) در روز اربعین التیام یابد؛ آخر این مسیر یک گنبد طلاست که نگاه به آن، کوه غم را در دل آب میکند و آرامش را به رگهای قلب تزریق میکند.
توصیف حال و هوای این آدمها سخت است، زن ها، مردها، جوانان و کودکانی که هر کدام فارغ از تمام تفاوت ها، یک درد مشترک بزرگ دارند، دردی که جاماندن از مشایه است و دوایش نگاه مهربان انیس النفوس(ع).
رضا و همسرش ریحانه عید غدیر امسال عقد کرده اند و امروز دست در دست هم به راهپیمایی جاماندگان اربعین آمده اند؛ ریحانه میگوید با همه تلاشی که کردیم تا امسال مشایه اربعین اولین سفر زندگی مان باشد، اما کارهایمان جور نشد و این حسرت برایمان ماند؛ رضا که انگار تحمل صدای بغض آلود ریحانه را ندارد میگوید: کارهایم را میکنم تا بعد صفر به کربلا برویم، امروز از آقا امام رضا(ع) این سفر را میگیرم.
جمعیت مثل رودخانه ای روان، به سمت حرم جاری است، هر کدام از اهالی این قبیله جاماندگان روایتی دارد؛ مریم سادات، زنی حدودا ۶۰ ساله است که امسال بخاطر دیسک کمر از مشایه جامانده است، به سختی راه میرود، هر چند قدم باید لبه باغچه ای یا روی پله ای بنشیند تا دوباره بتواند ادامه دهد، میگوید از عمل جراحی میترسد اما به عشق امام حسین و مسیر مشایه میخواهد تن به تیغ جراحی بسپارد به این امید که سال دیگر قدم در مسیر اربعین بگذارد و پای هر عمود دو رکعت نماز شکر بخواند.
جنس این عاشقی ها و ارادتها با واژه ها توصیف نمیشود. در بین جمعیت مادران جوانی میبینم که با طفل شیرخوار در آغوش آمده اند تا یادآور مظلومیت مادری باشند که ۶ ماهه اش با تیر سه شعبه سر از تن لطیفش جدا شد.
دختربچه ها با پیراهن های مشکی و صورتهای کوچک که تداعی گر صورت دختر سه ساله اباعبدالله و سیلی های یزیدیان میشوند؛ در این مسیر انگار همه چیز دست به دست هم میدهد تا کربلا را مثل یک پرده نمایش جلوی چشمت بکشاند و اشکهایت را جاری کند.
برخی موکب ها با آش، شله، حلیم، ساندویچ، چای و شربت از جاماندگان اربعین پذیرایی میکنند، فضا پر از زمزمه های عاشقانه ست، مردم طوری به گنبد نگاه میکنند و با امام رضا(ع) حرف میزنند که انگار حضور نورانی اش را کاملا حس کرده اند، یکی کربلا میخواهد، یکی میگوید آرزوی زیارت سوریه بر دلش مانده، آرام آرام به سمت حرم گام برمیدارند، در نزدیکی میدان بیت المقدس ازدحام جمعیت به حدی است که خیلی ها ترجیح میدهند از کوچه های مجاور، میان بر بزنند و خود را به حرم امام رئوف برسانند.
هر جامانده امروز خودش یک هیات است، هم سینه میزند هم روضه میخواند، برخی هم از طریق گوشی های تلفن همراه مداحی و روضه پخش میکنند، یکی از این نواها عجیب بر دل می نشیند: "از هر کسی هر جا دلم پر بود برگشتم و سوی تو رو کردم، این روزها حالم بده آقا، حس میکنم سر تا به پا دردم، دارم غریبه میشوم با تو، آقا یه کاری کن که برگردم"
نزدیکی میدان بیت المقدس، جمعیت لبیک یا حسین گویان خود را به حرم امام رضا(ع) میرسانند تا در پناه حضرت مهربانی، زخم های جاماندن از مشایه در دلشان التیام یابد. اینجا مشهد است، شفاخانه رضا(ع).
گزارش: معصومه مومنیان