۱۱ سالی از اولین روزهای خاطره انگیز خدمت رسانی به مهمانان امام رئوف در موکب ابناءالرضای دبیرستان امام رضا(ع) واحد11و15 در مسیر چناران به مشهدالرضا(ع) میگذرد. شاید آن سالها با این وسعت از ارائه خدمت نمیکردند، اما به مرور برکات خدمت خالصانه در دستگاه اهل بیت(ع) خودش را نشان داد.
شوروشوق دهه هشتادیها در دروازههای خدمت
به گزارش آستان نیوز، به پشتوانه تجربه 11 ساله خادمی، طوری اسباب و امکانات و نیروها را بسیج کردهاند که هیچ کم و کسری نباشد. میخواهند مثل هر سال، هر چه در توان دارند در اخلاص پیشکش حضور مهمانان کنند. تا خستگی و گرد راه دور و دراز منزل تا حرم را از جان و تن زائران حضرت انیس النفوس بزدایند و با آرام و قرار مهمان صحن و سرای امام رئوف شوند.
مقدمه خدمت اربعین
اما برای دیدن و شنیدن از خدمات این موکب 11 ساله، مسافر مسیر یکساعته مشهد به چناران شدیم. در طول جاده، کاروانهای پر تعداد زائران از زن و مردو کودک و حتی پیرمردهای عصاکش و شیرخوارگان در کالسکه را میبینی که با پرچمی سبز یا سرخ راهی طریق عشق و دلدادگی شدند. با هیئتی شبیه اربعین، همراه آفتابگیر و کولهپشتی، صورتهای سوخته و پاهای تاول بسته. هر چند موج مداحی ایستگاههای صلواتی، صدای پر حجم خودروها را در هم میشکند.
به مدرسه که نزدیک میشویم، اول از همه، ایستگاه صلواتی که با انواع نوشیدنیهای سرد و گرم به پیشواز مهمانان خسته و گرمازده میرود، به چشم میآید. در کنار پسران دبیرستانی که سرگرم پذیرایی و ریختن چای و نسکافه هستند، نوجوانی با جعبه واکسیاش که مشتری خاصی از زائران ندارد، جلب نظر میکند.
محمدپرهام ابراهیمی، فقط ۱۳سال دارد و از دانش آموزان کلاس هفتمی مدرسه است. از او دلیل حضورش را در اولین سال خدمت در این موکب پرسیدم. ساده و مختصر جوابم را داد: «کفشهای خاکی شونو که واکس میزنم، زائرا خوشحال میشن که تمیز مشرف میشن زیارت آقا.» آرزویش را هم برایمان گفت: «دوست دارم برم پیاده روی اربعین تا مثل بچههای کوچک عراقی به زائرای امام حسین(ع) خدمت کنم.»
چون که صد آمد، نود هم پیش ماست
به محض ورود، سیدحسام علوی مقدم دانش آموز دیگری را طی بهدست در حال شستشوی سرویسهای بهداشتی دیدم. پرسیدم از بین این همه خدمت، چرا اینجا؟ گفت: «آخه برخی از بچهها حساسیت بیشتری به این فضا و مواد شوینده دارند برای من مشکلی نداشتم، خودم خواستم بیایم. ثواب دارد.» قانع نشدم و پرسیدم، میتوانستی با هر کار دیگری هم مأجور باشی.
سیدحسام جواب داد: «وقتی کاری سختتر باشه، اجرش هم بالاتره» بعد، از حجت الاسلام پناهیان فرازی را اضافه کرد: درخور اهل بیت(ع) و امام رضا(ع) این است که از ایشان خانه و ماشین و کنکور نطلبیم، عاقبت بهخیری بخواهیم که همه حوائج و مطالب در دلش برآورده خواهد شد.
برای خدمت شب و روز نمیشناسیم
در موکب امام رضای چناران همه جور خدمت و پذیرایی مهیاست؛ استراحت، تنظیف، بهداشت و درمان، ایستگاه صلواتی، ایستگاه خیاطی، پیرایش، ماساژ درمانی، واکس و شاید مهمتر از همه اینها ارائه خدمات و فعالیتهای فرهنگی؛ ایستگاه ختم قرآن، مشاوره مذهبی، سخنرانی و مداحی که همه و همه توسط نوجوانان خادمیار رضوی ارائه میشود.
«در این قرارگاه جهادی حدود ۱۵۰ دانش آموز مستقیم و غیرمستقیم دخیل در خدمتاند. دانش آموزانِ در حال تحصیل در کنار اولیا و فارغ التحصیلان مدرسه شب و روز نمیشناسند تا به قدر لیوان آبی در خدمت زائران آقا باشند. شاگردان قدیمی مدرسه، امروز کاروبار و گرفتاریهای خودشان را دارند ولی به عشق خدمت در ساحت نورانی امام هشتم از محل تحصیل و کار مرخصی میگیرند تا چند روزی زیر سایه این موکب باشند.» اینها را مدیر دبیرستان، محسن وظیفه دان برایمان تعریف میکند که خود روزگار نه چندان دوری رزمنده دوران جبهه و جهاد بود و سالهاست در سنگر مدرسه انجام وظیفه میکند و این روزها هم در جبهه فرهنگی.
او میگوید: هر ساله جمعیت بزرگتری از زائران پیاده دهه آخر صفر به مشهدالرضا(ع) مشرف میشوند و در این چهار روز میزبان بیش از 3300 زائر پیاده جهت اسکان و پذیرایی بودیم. علاوه بر آن در ایستگاه صلواتی کنار جاده نیز با نوشیدنیهای سرد و گرم نظیر چای، شربت و نسکافه از 4000 زائر پیاده پذیرایی کردیم. برای چنین مهمانی بزرگی نیاز به تامین بودجه بیش از 100 میلیونی بود که 50 میلیون را والدین مدرسه و بخشی را نیکوکاران تقبل کردند و قسمتی را هم امیدواریم از برکات این حرکت بزودی تأمین شود. خیلی ها از جمله برخی شرکتها و مؤسسات دراین مسیر معنوی پشتیبان ما و شریک در خدمات هستند تا این خیمه برپا بماند.
۴۵۰ عاشق مشتاق داریم
آقای مدیر، معاون پرورشی دبیرستان که مسئول موکب است، با شوروحال خاصی تعریف میکند: ما از خادمان حرم امام رئوف نیستیم، ما و دانش آموزان مدرسه امام رضا(ع) خادم زائرانش در حریم حرمش، در مبادی ورودی مشهدالرضا(ع) هستیم. ۴۵۰ دانش آموز که نه، عاشق مشتاق داریم که به عشق امام رضا(ع) و نه از سر مسئولیت و وظیفه، به زائر پیاده امام هشتم به صورت شبانه روزی خدمت میکنند.
او از گنجینه خاطراتش برگی را ورق میزند: دانش آموزی داشتیم که آنقدر در مسیر خدمت از خود گذشته عمل میکرد که وقتی حالش بد شد، اوژانس به زحمت او را از محل خدمتش به بیمارستان برد! خدمت در دستگاه اهل بیت(ع) را به هر مقدار نباید کم و کوچک بشمریم، خدمتها به مهر و عشق آقا، دیر یا زود به خادم برمیگردد. برایمان بارها و بارها ثابت شده، دانش آموزی که خادم موکب بوده، در مسیر زندگیاش تغییرات بزرگی رقم خورده است.
سهمی از شراکت معنوی
گوشه حیاط، پیرایشگر جوانی گرم سلمانی است. موهای مشکی زائر زیر دستش زمین را مشکی پوش کرده. علی موسوی دانشجوی فرهنگیان است و در حین تحصیل پیراشگری هم میکند. خیلی اهل حرف و تعریف نیست، لا به لای تیغ اصلاحش، از دلیل تدوام حضورش پس از فارغ التحصیلی پرسیدم، فقط گفت: برای ثوابش آمدم! اصرار کردم، از نیت قلبیاش بگوید، گفت: موی هر زائری را که میزنم، انگار همراهش به حرم مشرف میشوم.
از یکی دیگر از فارغ التحصیلان که دستش چند سالی در جیب خودش بود، همین سوالات را پرسیدم و گفتم میتوانستنی این روزها هم رایگان کار نکنی. فوری پاسخم را این طور داد: چرا رایگان؟! اجر خدمتم، بسیار پرارزشتر و گرانتر از چند روز کار و مزد گرفتن است.
چقدر حرفهای درستی میزدند، هر کدام از بچهها با خدمت پر بهایی که ارائه میکنند، یکی با صفا دادن سروصورت، یکی شستن لباسها، یکی زدودن خستگی از تن زائران و دیگری با التیام زخم پاها، آراستگی ظاهر و حال خوب زائران را میسازند و او با همین احوالات بهسامان و شایسته محضر امام معصوم را درک میکند و در ثواب یکیک زیارتها شریک میشوند.
نزدیک ظهر است و با بلند شدن موجی از سلام و صلوات، گروهی از زائران پیاده در جمع خوشامدگوییهایی دانش آموزان و کادر مدرسه، وارد مدرسه میشوند. زائرانی که اهل شهرستان شیروان هستند و ۵ روز برای رسیدن به مشهد در راه بودند. ولی با دیدن لبخند و استقبال گرم پسران خادمالرضا(ع) لبخند میزنند، انگار سختی راه را همینجا، پیش از ورود به مشهدالرضا(ع) جا گذاشتند.
گزارش از سارا صالحی