این روزها و شبها، صحنها و رواقهای حرم مملو از زائرانی است که عشق به امام رضا(ع) در چهره همه آنها موج میزد اما برخی رواقها و عزاداریها حال و هوایی خاصتر و دلنشینتر دارد؛ مثل عزاداری کودکان، در هیئت کبوتران حرم.
من از کودکی عاشقت بودهام / حال و هوای هیئت کبوتران حرم امام رضا(ع)
دستشان نمیرسد اما پا به پای مربیهایشان تا جایی که بتوانند روی نوک پا خودشان را بالا میکشند و نخ ریسههای مشکیِ عزا را به دیوار میزنند. پسرها بالای صندلیهای رنگیشان کتیبههای امام رضایی گذاشتهاند و دخترها با گلسرهای قشنگشان، با پودر نارگیل روی ظرف خرماها، خورشید میکشند. کوچولوهای حرم، قد سن و سال کوچکشان لباس عزای امام مهربانیها را پوشیدهاند و عزادارند و پدر و مادرهایشان جلوی ورودی رواق کتاب با ذوق نگاهشان میکنند.
به گزارش آستان نیوز، خانم سووِیزی که از مربیهای رواق کودک است عروسکهای دستی را برای نمایش عروسکی هیئت کوچولوهای حرم آماده میکند و کنار هم میچیند. عروسکی را بلند میکنم که از بقیه بامزهتر است؛ چادر گلدار پوشیده و دور صورت قرص ماهش را با یک سربند مشکی یا زهرا بستهاند. میپرسم: «بچهها متوجه میشوند شهادت امام رضا (ع) یعنی چه؟» عروسک دستی را میگیرد و توی دستش جا میاندازد. صدایش را کودکانه میکند و برای بچهها روضهی کودکانهای را با زبان شعر میخوانَد.
بچهها با اشتیاق دور مربیها جمع میشوند. رواق کودکِ دهه آخر ماه صفر عطر چای هلدار در لیوانهای بچهگانه و رنگی را میدهد. پسرها در ردیفهای مرتب و منظم زنجیر میزنند و دخترها روسریهای مشکی پوشیدهاند. همه کارهای هیئت با بچهها و البته زیر نظر مربیهایشان انجام میشود.
پدرها و مادرها هم که از بیرون رواق کودک به عزاداری بچههایشان نگاه میکنند چشمهایشان اشکی شده. کنار یکی از مادرها که خودش را خانم جوادی معرفی میکند و با دو تا پسر چهار و شش سالهاش از تفرش آمده زیارت، میایستم، سر صحبت که باز میشود نظرش را درباره هیئت کبوترانه حرم میپرسم. با خوشحالی پسر کوچکش را در بین جمعیت عزادارهای کوچولو نشانم میدهد و میگوید: «اینجا در عرض یک ساعت آنقدر خوب امام رضا (ع) را به شایان و شهاب معرفی کردند که همهاش میگویند ما میخواهیم برای شهادت امام رضا (ع) جلوی درِ خانهمان موکب بزنیم.»
مادر دیگری که آمده دنبال دختر پنج سالهاش با شنیدن حرفهایمان جلو میآید و فیلم دخترش را نشان میدهد و میگوید: «دیروز هم آیسان را آوردم رواق کودک و در هیئت کبوترانه خودشان چایی داد. میبینی چطور توی فیلم درباره امام رضا (ع) با دخترخالههایش حرف میزند؟ امروز هم از اول صبح اصرار کرد باید بیاییم هیئت کبوترانه. گفتم خب میرویم هیئت خیابان طبسی. گفت نه، آنجا هيئت شماست و اینجا هیئت ما.»
نجوای روضه پخش میشود. بچهها با دستهای کوچکشان روی سینه میکوبند و امام رضا (ع) را با شعرهای کودکانهشان صدا میزنند. کمی آنطرفتر هم دخترها نقاشیهای آهو و امام رضا (ع) را که چند دقیقه پیش کشیدهاند روی دیوار میچسبانند تا هیئتشان امام رضاییتر شود.
میروم کنارشان و در چسباندن نقاشیها به دیوار کمکشان میدهم. حس عجیبی دارند. دستم را میگیرند و مینشانند بالای مجلس کودکانهشان. میگویند شما مهمان هیئتی خاله. و برایم چای روضه میآورند. روضهای کنج صحن کوثر و روبهروی چایخانه حضرتی، توی رواق کودک، که صاحبان مجلسش، امام رضا (ع) را حتی بیشتر از عروسکهایشان دوست دارند.
گزارش: حنان سالمی