از بست نواب صفوی وارد حرم میشوم. دستههای عزاداری از شهرها و روستاهای مختلف، به ترتیب جلو میروند. هر ده قدم یک هیئت ایستاده و مردان و زنانش بر سینههایشان میکوبند. کتیبههای عزا تمام رواقها و صحنها را سیاهپوش کرده است. عطر عود میآید از مندیلهایی که توی دست خادمهاست و زائرها برای تبرک چند دقیقهای کنار مندیلها قدم کوتاه میکنند.
شب شهادت آفتاب
هوا، خنکای مطبوعی دارد که باعث شده آنهایی که از نفس افتادهاند روی قالیهای سرخ و سه در چهار حرم بنشینند. بقیه مردم هم برای رسیدن به صحن انقلاب سر از پا نمیشناسند و ازدحام جمعیت، حرکت را کند کرده است اما چوبپرهای سبز و آبی خادمها آنقدر خوب و مرتب راه را نشان میدهند که هیچکس زمین نمیخورَد و با وجود حضور چند میلیونی در یک مکان با حدود مشخص اما حادثهای پیش نمیآید.
عراقیها، لبنانیها و بقیه زائران خارجی در ضلع دیگری از حرم و در صحن غدیر جمع شدهاند و عزاداری آیینی و عربیشان به راه است. یک نمایشگاه کوچک اما زیبا و پرمحتوا از کتابهای ایرانیِ ترجمه شده به عربی هم کنج صحن برپاست که دل کوچولوهای زائر خارجی را برده و با ذوق، کتابهای ترجمه شده کلر ژوبرت را ورق میزنند.
صحن آزادی نیز بعد از صحن انقلاب، شلوغترین نقطه حرم در عزای ثامن الأئمه است که محبان امامِ رئوف برای عرض ارادت حتی دالانهای آن را هم پر کردهاند. و اما صحن قدس که میزبان هیئتهای عزاداری از خراسان، تبریز و شهرهای بزرگ است پر از عَلَمهایی شده که جوانان پرشور و عزادار به نوبت و یا رضا گویان، بلند میکنند و بالای سر میچرخانند.
در مجموع حال و هوای حرم در شب شهادت آفتاب شبیه کربلاست. و بیشتر از هر نقطهای چایخانهها دلها را به یاد موکبهای مسیر اربعین، کرب و بلایی کردهاند و تبدیل شدهاند به نقطه عطف حرم برای میهمانی شاه خراسان، که جای سوزن انداختن ندارند.
خادمها با لباسهای سبز در چایخانه صحن امام حسن مجتبی (ع) و همچنین در چایخانه صحن کوثر، یک نفس ایستادهاند و با چای، شربت، خرما و حلواهای محلی از زائران و مجاوران آستان خورشید هشتم پذیرایی میکنند.
با وجود پر شدن محوطه داخلی و خارجی صحنهای بیشتر مورد توجه، از جمله انقلاب و آزادی اما محوطههای خارجی همچنان در حال پذیرش زائرانی است که با اکرام زائران قدیمی، برای عرض ادب به محضر سلطان طوس، جا پیدا کردهاند.
سقاخانه اما ازدحام عجیبی دارد که با سقایی خادمها، فشار جمعیت کنترل شده و هیچ لبی، تشنه، به علی بن موسی الرضا (ع) سلام نمیدهد.
در مجموع، صفوف زیارت فشرده اما بلند است. مردم ساعتهاست که برای عرض تحیت رو در رو، سرپا ایستادهاند تا نوبتشان برسد ولی هیچکس گلایهمند نیست و خادمها پیوسته سعی میکنند توازن صفها را تا رسیدن به ضریح و پنجره فولاد حفظ کنند و فشار هوا با تهویه مناسب و گلابپاشهای سیار خادمها کنترل میشود و مراسم عزای غریب الغربا به باشکوهترین شکل ممکن یک مجلس بزرگ روضه، برقرار است.