تعداد بانوان ناذری که طلاهایشان را نذر امام رضا(ع) میکنند کم نیست اما این روایت، قصه طلای نذری دو خانواده متفاوت با نیتی مشابه است.
راز طلای نذری دو خانواده / باور قلبی به لطف خدا و عنایت امام رضا(ع)
به گزارش آستاننیوز، صحن و سرای رضوی از دیرباز مأمن و ملجأ بسیاری بوده که به امید حاجتروا شدن، دلشان را به گنبد و بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) گره زدهاند؛ چرا که اگر هم همه درها بسته باشد، درهای رحمت الهی در آستان انیس النفوس(ع) همیشه باز است و امید به مهر و محبت این امام مهربان، مایه قوت قلب تمام بیپناهان. و چه امیدی از این زیباتر، برای نذر و نیازها و بستت عهد و پیمان با امام مهربانیها. قصه دو خانواده این گزارش هم شنیدنی است؛ خانوادههایی که نامشان در فهرست ناذران طلا ثبت شده و داستانی مشابه دارند.
انجام عملی پرخطر در پناه غریبالغربا
وقتی مادر باشید و درد فرزندتان را ببینید، تمام درها را میزنید تا بالاخره جوابتان را بگیرید. در این میان، مگر میشود ایرانی باشید و از درد و بیماری پاره تنتان با غریبالغربا(ع) نگویید.
خانم فتوحی، یکی از این مادران رنجدیده است که بازگشت دوباره فرزندش به زندگی را در کنار تلاش پزشکان، مدیون لطف خدا و عنایت ویژه حضرت رضا(ع) است. او با لهجه شیرین یزدیاش از آن لحظات پر استرس میگوید: «پسرم از زمانی که به دنیا آمد بیماری نارسایی قلبی داشت. در کودکی دو بار عمل شده بود. متأسفانه در جوانی هم دوباره دچار مشکل دریچههای قلب شد. پزشک معالجش میگفت عمل او در کودکی به سختی انجام شده بود و به همین خاطر عمل مجددش در ۳۰ سالگی ریسک بالایی داشت. اما بخاطر وضعیت وخیمی که پسرم داشت، چارهای جز پذیرش ریسک عمل نداشتیم.»
هنوز هم که یاد اون روزها میافتد بغض میکند و با صدایی که آماده گریه کردن است، روایتش را ادامه میدهد: «آن روزی که در مطب دکتر بودیم و به ما گفت عمل پسرم پرخطر است، خیلی حالم بد شد و گریه کردم. وقتی به خانه برگشتیم، حس و حال عجیبی داشتم و ناخوادآگاه به دلم افتاد که به امام رضا(ع) توسل کنم. با همان حس و حال خراب، در دلم به ایشان گفتم یا امام هشتم، شما غریبید و من هم غریبم. شما جوادتان را دوست دارید، من هم فرزندم را دوست دارم. شما را به جان جوادتان قسم، فرزندم از زیر این عمل سخت به سلامت بیرون بیاورید و شفایش دهید. اینها را که گفتم، انگشتر طلایم را هم در آوردم، بوسیدم و داخل کشوی میز گذاشتم، در دلم به آقا گفتم این باشد نذر من برای شفای فرزندم.»
این دلدادگی و باور، سرانجام شیرینی هم برای این خانواده داشت: «هفته بعد پسرم برای جراحی بستری شد و تحت عمل قلب سنگینی قرار گرفت. دو روز در آی.سی.یو بستری بود، بعد از آن به بخش منتقل و در نهایت مرخص شد. حدود یک ماه و نیم هم دوران نقاهتش را در منزل سپری کرد و در حال حاضر هم خدا را شکر حالش خوب است و به سر کار بازگشته است.»
خانم فتوحی که حاجتش را گرفته است، انگشتر طلایش را طبق نذری که کرده بود، در شهریور ماه امسال به حرم مطهر امام رضا(ع) اهدا کرد.
توسل برای مبارزه با بیماری صعبالعلاج
خانواده کریمی هم شرایط سختی مشابه خانواده فتوحی را تجربه کردهاند. آقای کریمی، همچون بسیاری از پدران برای دیدن لبخند دوباره فرزندش و بازگشت او به زندگی عادی همچون همکلاسیهایش، از هیچ تلاشی کوتاهی نکرده بود. او برایمان از چند ماه دشوار اخیر میگوید: «پسرم دانشآموز است و دو سالی هست که با بیماری سرطان خون در مبارزه است. در مدتی که پسرمان در بیمارستان بستری بود، یک شب من و همسرم دل سپردیم به مشهدمقدس و به امام رضا(ع) متوسل شدیم و برای سلامتی پسرمان نذر کردیم. من یک گوسفند و همسرم هم چند قطعه پلاک، زنجیر و یک جفت گوشواره طلا نذر حرم آقا کردیم.»
حالا حال خانواده کریمی هم خوب است و دلهایشان بیش از گذشته با امام رضا(ع) سر و سّری دارد: «خدا را شاکر هستم، در حال حاضر شرایط پسرم خیلی خوب است. واقعاً ایشان به ما کمک کردند. به چشم خودم دیدم که چگونه مراحل سخت درمان پسرم به خوبی و آسانی طی شد. او در آخرین مراحل درمانی شیمی درمانی است و فکر میکنم تا حدود سه ماه دیگر به یاری امام رضا(ع) درمانش کامل شود. حتی امسال پزشک معالجش اجازه داد، مدرسه هم برود.»
بسیارند خانوادههایی همچون خانواده فتوحی و کریمی که نذرهایشان برای طلب شفا از امام رضا(ع)، برآورده شده و حاجتروا شدهاند. خادمان آقا هم این نذرها را طبق نیت ناذران هزینه میکنند تا امانتدار عاشقان و دلدادگان حضرت باشند.