روزها، روزهای ایام جشن و شادی میلاد رسول رحمت و محبت است. بهترین فرصت برای مهرورزی به کودکان، به سنت حسنه حضرت محمد(ص). والاپیامبری که یکی از دوست داشتنیترین مکارم اخلاقشان، مهر و محبت به کودکان است.
مهرورزی خواهرانه به کودکان
به گزارش آستان نیوز، ماجرای حرکت امروز به ایام شهادت حضرت رقیه(س) و مراسم سوگواری دبیرستان دوره دوم امام رضا(ع) واحد7 برمیگردد. مجلسی که در کنار عزاداری و عرض ادب به ساحت دختر سه ساله نهضت عاشورا، برکات دیگری هم داشت. دختران دانش آموز مدرسه با اهدای 40 عروسک به نام مبارک حضرت رقیه خاتون(س) نیت کردند که شادی را مهمان دل کودکان کم برخوردار همشهریشان بکنند.
روایت دلتنگی و بیقراری
اول صبح است و یکی از مربیان پرورشی دبیرستان به همراه دو دانش آموزِ سال یازدهمی و مادر یکی از بچهها راهی حاشیه شهر میشویم تا قبل از شروع کلاسهای درس به مدرسه برگردند. در طول مسیر به سمت انتهای منطقه پنجتن، یاسمین غیور موحد و فاطمه بارگزی دانش آموزان فعال فرهنگی دبیرستان نمایش عروسکی را که قرار است برای خوشحال کردن بچهها اجرا کنند، تمرین میکنند.
هر دو از دانش آموزان درسخوان و از اعضای فعال انجمنهای فرهنگی مدرسه هستند اما یاسمین مسئول هیئت بنات الرضای مدرسه است و همیشه یک پای شکلگیری و اجرای ویژه برنامههای مناسبتی. هر دو همکلاسیاند و ساعت بعد امتحان دارند ولی با همه اضطراب و هیجانی که برای اولین اجرا نمایشی خود دارند، خودشان را جمعوجور میکنند تا نمایندگان خوبی برای دوستان دانش آموز و مدرسه امام رضا(ع) باشند.
قصه نمایش، حدیث کوتاهی از سرگذشت عروسکی را روایت میکند که روزی در بغل یک دختر سه ساله آرام و قرار داشت. دخترکی که در سفری همراه پدر و عمه و سایر بستگانش به سرزمین کربلا، مسیر سرنوشتش عوض شد. این دختر نامش رقیه بنت الحسین(ع) است و بسیار مهربان و بخشنده. رقیه، بهترین عروسکش را که به نام عمه جانش، «زینب» نام دارد، به همراه یک بغل عروسک اهدایی دختران مدرسه امام رضا(ع) برای خوشحالی بچههای پیش دبستانی هدیه میفرستد ...

سرای فرزندان حضرت مهدی(عج)
کمکم به پیش دبستانی نزدیک میشویم. فضا و امکانات مرکز برای تحصیل نوآموزان مناسب است و این از نتایج خدمات مؤسس نیکوکار هیئت بیت المهدی(عج) است که چند مجموعه خیریه آموزشی را از برکت وقف یک ارثیه پدری اداره میکند.
به محض ورود، کتیبه روی دیوار اتاق مدیر جلب نظر میکند: «به بیت المهدی(عج)، سرای هدایت خوش آمدید.» دخترهای پنج، شش ساله مرکز در اتاقی که کتابخانه و محل اجرا برنامههاست، جمع شدهاند و چشم انتظار ورود مهمانان هستند. از فاطمه، یکی از دخترها که درباره مهمانان میپرسم، با همان لحن کودکانه گفت: «اونا مثل خواهرای بزرگ تر من هستن. از اومدنشون خوشحالم». از حدیث که کنارش ایستاده و مات و مبهوت مهمانان نا آشناست هم نظرش را درباره این مهمانی پرسیدم. جواب داد: من مهمونی و بازی و نمایش رو خیلی دوست دارم.
دانش آموزان، یاسمین و فاطمه نمایش را پشت یک میز ساده و با حداقل امکانات اجرا کردند. با اینکه اولین بارشان بود، ولی به نظر میرسید گروه دو نفرهشان، تجربه کارهای هنری زیادی دارد. این را از صدای خنده و شادی مخاطبان کم سن و سالشان میشود فهیمد.
بعد از آن، مسابقه مفرح صندلیبازی با کمک مادرِ یاسمین شروع شد. بچهها گروهگروه مسابقه میدادند و بچههای تماشاگر میدان، باید نوای «یا رقیه(س)، یا محمد(ص) و یا رضا جان(ع)» سر میدادند. فضای مجموعه را صدای دست و خنده و قهقهه پر میکند.

بهاری در بغل
بالاخره بعد از مسابقه، نوبت به شیرینترین بخش مراسم، اهدای عروسکها میرسد. بچهها باید چشم میبستند و دست دراز میکردند تا عروسکی هدیه بگیرند. سبد عروسکها به همراه بستهای از متبرکات بین بچهها چرخ میخورد و یکبهیک در بغل دخترها آرام میگرفت.
باز هم از جمع بچهها به سراغ حدیث رفتم و از حالش جویا شدم. گفت: «قبلا یه عروسک داشتم. اسمش ستارهست.» در حالی که به عروسک جدیدش زل زده، پرسیدم اسم این یکی رو چی میگذاری؟ گفت: بهار.
حالا چهره شاد و متعجب دخترها بعد از دیدن شکل و قیافه عروسکشان دیدنی بود. البته بودند در میانشان، یکی، دونفر که از شکل و شمایل عروسکشان راضی نبودند و دوست داشتند هدیه دیگری بگیرند اما پس از همه این ماجراها، حال دخترکها بعد از جشن و هدیهای که از طرف امام رضا(ع) و حضرت رقیه(س) گرفته بودند، در قاب عکسی که به یادگار از جمع کودکانهشان گرفتیم، شاد و سرزنده به نظر میرسند.
تولیت آستان قدس رضوی
