پایگاه اطلاع‌رسانی آستان قدس رضوی بنام آستان نیوز شامل اخبار آستان قدس رضوی،تصاویر آستان قدس رضوی و رویدادهای موقوفات امام رضا

قصه دلدادگی بانوی کارآفرین بوئین زهرا به محضر امام مهربانی‌ها؛
۱۴۰۲-۰۹-۰۵

رج به رج عاشقی تقدیم به امام مهربانی

داشتن عناوینی چون رئیس هیئت مدیره شرکت تعاونی نقش جهان و مدیر موسسه آموزشگاه فنی حرفه‌ای بوئین زهرا، کارآفرین نمونه کشوری، عضو هیئات نظارت فنی و حرفه‌ای اُستان قزوین، یکی از 38 بانوی شاخص ایران اسلامی و چندین و چند عنوان دیگر که هر کدام نشان از موفقیتش در صحنه عرصه کسب و کار و زندگی دارد را مدیون لحظه‌ای می‌داند که چون آهویی پریشان دل برای باز شدن گره کور زندگی‌اش دست توسل به دامان پرمهر امام مهربانی‌ها زد.

به گزارش آستان نیوز، اهدای یک تخته تابلو فرش با نقش ضامن آهو و یک تخته گلیم توسط بانو مژگان صَفیعی و جمعی از بانوان قالیباف شهرستان بوئین زهرا  بهانه‌ای شد برای گفتگو با این بانو هنرمند و خوش ذوق که روزها و شب‌ها با زمزمه «یا ضامن آهو» گره عشق بر قالی ارادت زده و حالا دسترنجش را که تابلو فرشی زیبا با هزار طرح و نقش است را با جان و دل تقدیم آستان کبریایی دوست می‌کند.


از داستان دلدادگی خود به امام رضا(ع) و قالیچه‌ای که نذر آستان این امام مهربان کردید برایمان بگوئید؟
عشق به امام رضا(ع) در دل و جان همه ما ایرانی‌ها جای دارد و از پدر و مادر خود آموخته‌ایم که هر گاه گرهی در کارمان می‌افتد با گفتن «یا امام رضا(ع)» گره از کارمان باز می‌شود.
من از کودکی کار فرش را خیلی دوست داشتم ولی متاسفانه خانواده بیشتر تمایل داشتند که ادامه تحصیل بدهم و اجازه نمی‌دادند این حرفه را آموزش ببینم. اما بعد از ازدواج وقتی همسرم متوجه این علاقه‌مندی‌ام شد، حمایتم کرد و به کمک او یک دار قالی در خانه برپا و با یک آموزش خیلی مبتدی از یکی از همسایه‌ها که در خانه دار قالی داشت و همچنین یکی از اقوام همسرم، کار را شروع کردم. وقتی دست به کار شدم عشق و علاقه‌ام به این حرفه هزار برابر شد چرا که گره زدن به دار قالی و اینکه می‌دیدم با انگشتان خودم یک اثر هنری را خلق می‌کنم برایم خیلی لذت بخش بود. بعد از مدتی من و همسرم با یک چالش مالی بزرگ مواجه شدیم. همان موقع بود که تصمیم گرفتم وارد حرفه قالی بافی شوم تا از این طریق هم به حرفه مورد علاقه‌ام مشغول شوم و هم کسب درآمد کنم. اما با مخالفت اطرافیان مواجه شدم. در میان زمزمه‌های ناامید کننده‌ اطرافیان که می‌گفتند؛ این کار اینجا پای نمی‌گیرد، این کار به سرانجام نمی‌رسد، قالی بافی یک کار مردانه است، سرمایه سنگینی می‌خواهد احتمال ورشکستگی در آن وجود دارد و این قبیل حرف‌ها ناگهان با دنیایی از امید دست توسل به دامان ضامن آهو زدم و از عمق جان با امام رضا(ع) عهد بستم که اگر کسب و کارم رونق بگیرد یک قالی نفیس با طرحی امام رضایی ببافم و آن را تقدیم به آستان مقدس حضرت رضا(ع) کنم.

از چگونگی رونق کسب و کارتان بعد از نذری که کردید بگوئید؟
آن اوایلی که دار قالی را در خانه برپا کرده بودم خیلی نگران بودم که نکند در این کار موفق نشوم به همین خاطر هر لحظه امام رضا(ع) و ائمه معصومین(ع) متوسل می‌شدم و از آنها می‌خواستم کمکم کنند. یک روز ظهر بارانی پای دار قالی نشسته بودم که زنگ خانه به صدا در آمد. در را که باز کردم دیدم چند تا از خانم‌های همسایه آمده‌اند و می‌گویند شنیده‌ایم که در خانه دار قالی برپا کرده‌ای و می‌خواستند که به خانه بیایند و آن را ببینند. من هم اجازه دادم و آنها داخل خانه آمدند و بعد از دیدن دار قالی از من خواستند که اگر امکان دارد به آنها هم قالی بافی را آموزش دهم. دیگر واقعا دلم قرص شد و گفتم هنوز هم هستند کسانی که به این کار علاقه داشته باشند و با کمال میل قبول کردم که به آنها آموزش بدهم. کم کم تعداد شاگردان زیادتر شد و تصمیم گرفتم که یک مکان کوچک را اجاره کنم تا خانم‌هایی که برای آموزش می‌آمدند راحت‌تر باشند و هم ساعت کاری مشخص داشته باشم. به این ترتیب بود که سال 91 کارگاه قالی بافی را به نیت امام رضا(ع) افتتاح کردم و همان ابتدای کار یک تابلوی حرم امام رضا(ع) را روی دیوار کارگاه نصب کردم و زمانی هم که می‌خواستم خط تلفن برای کارگاه سفارش بدهم از مخابرات درخواست کردم به احترام آقا امام رضا(ع)  شماره تلفن حتما عدد هشت داشته باشد. برای اینکه بتوانم کارگاه آموزشی را راه‌اندازی کنم مدرک فنی حرفه‌ای قالی بافی را گرفتم و بعد از آموزش این حرفه به تعداد زیادی از بانوان به عنوان بانوی کارآفرین نمونه کشوی معرفی شدم و بعد از آن عناوینی چون رئیس هیئت مدیره شرکت تعاونی نقش جهان، مدیر موسسه آموزشگاه فنی حرفه‌ای بوئین زهرا، عضو هیئات نظارت فنی و حرفه‌ای استان قزوین و یکی از 38 بانوی شاخص ایران اسلامی شواهدی بر اثبات رونق کسب و کارم بود.  

آموزش قالی بافی و ثبت برند تجاری  
وقتی دیدم خانم‌های محله علاقه بسیاری به این کار دارند به این فکر افتادم که به فکر منبع درآمد برای آنها هم باشم. برای همین شروع به سفارش گیری کردم و به این ترتیب آنها می‌توانستند علاوه بر یادگیری این حرفه درآمد هم داشته باشند. کم‌کم در نمایشگاه‌ها هم شرکت کردم. اولین تجربه حضورم در نمایشگاه، در نمایشگاه بین‌المللی تهران و تنها بایک یک تابلو فرش کوچک و چند تا نخ و نقشه بود. همانجا بود که چند تا سفارش هم  گرفتم و به همین خاطر چند تا نیروی کار اضافه کردم. گاهی هم برای آموزش به روستاهای اطراف می‌رفتم و به صورت جهادی به خانم‌های روستا آموزش می‌دادم و در سیزده روستا با آموزش قالی بافی اشتغالزایی کردم و همینطور با عنایت امام رضا(ع) روز به روز کسب و کارم رونق بیشتری گرفت تا اینکه در سال 95توانستم سه طرح از طرح‌های استاد معتمد قزوینی را با عنوان «فرش اعتماد قزوین» احیا کنم که این فرش در سال 97 در اتاق بازرگانی قزوین رونمایی شد. بعد از آن برند فرش تولیدی‌ام را با نام تجاری «فرش دستباف صفیعی قزوین» ابتدا در کشور و بعد در سطح بین‌الملل به ثبت رساندم.

تا کنون به چند نفر از بانوان اشتغال‌زایی کردید؟
از سال 91 تا حالا به بیشتر از 900 نفر از خانم‌های شهرستان، روستاها و استان قزوین آموزش دادم به آنها مدرک بین المللی هم ارائه شده است. در حال حاضر 140 نفر از آنها با خود من کار می‌کنند. تایم بعد از ظهر من به آموزش قالی بافی به زنان روستایی اختصاص دارد. در سیزده روستای قزوین هم به صورت جهادی به زنان روستایی قالی بافی را آموزش دادم و برای آنها اشتغال‌زایی کرده‌ام. کسانی که تمایل دارند با خود من به صورت دستمزدی کار می‌کنند و برخی از آنها هم از نخ و نقشه را از ما تهیه می‌کنند و برای خودشان کار می‌کنند.

چه موقع احساس کردید که دیگر باید نذر خود را ادا کنید؟  
به لطف و عنایت امام رضا(ع) کارگاه روز به روز رونق بیشتری می‌گرفت. راستش را بخواهید آنقدر سرم شلوغ شده بود اصلا نذرم را فراموشم کرده بودم. یک روز صبح زود یکی از خانم‌هایی که در روستا به او آموزش داده بودم به من زنگ زد و گفت که در عالم رویا دیده‌ام آقایی در حالی که یک بچه‌ آهو را در بغل دارد کنار رودخانه‌ای که در روستا جاری است نشسته و شما کمی بالاتر از رودخانه یک دار قالی برپا کرده‌ای. وقتی این خواب را برای من تعریف کرد به یاد عهدی که با امام رضا(ع) بسته بودم افتادم و تصمیم گرفتم هر چه زودتر نذر خودم را ادا کنم. بلافاصله زنگ زدم به طراح کارگاه و از او خواستم چند طرح ضامن آهوی خوب برایم بفرستد. از بین چند طرحی که فرستاده بود یک طرح را انتخاب کردم و خیلی زود به کمک بچه‌های کارگاه کارهای طراحی و رنگ‌رزی آن را انجام دادیم و چِلّه‌کِشی و برپا کردن دار قالی بدون برنامه‌ریزی قبلی مصادف شده بود با روز میلاد امام رضا(ع) و این یک اتفاق فوق‌العاده و بسیار عالی بود و آن را به فال نیک گرفتیم و به همین مناسبت جشن بزرگی در کارگاه برپا کردیم.


از حال و هوای کارگاه در روزهایی که دار این قالیجه در آن برپا بود بگویید؟  
آن روزها و حس و حال عجیبی در کارگاه حاکم بود. هر کس وارد کارگاه می‌شد اول این دار قالی را می‌بوسید و به آقا امام رضا(ع) سلام می‌داد و بعد مشغول به کار می‌شد. خبر برپایی این دار قالی دهان به دهان در شهر و روستاهای اطراف پیچید و خیلی‌ها برای دیدن این دار قالی به کارگاه ما می‌آمدند و با دست کشیدن به تار و پود آن که حالا دیگر از آن بوی خراسان به مشام می‌رسید به محضر امام رضا(ع) عرض ارادت می‌کردند و حتی برخی برای شفای مریض خود و یا باز شدن گره زندگی‌شان از کنار همین دار قالی به امام رضا(ع) متوسل می‌شدند و خیلی‌ها شاهد هستند که چند نفر با توسل به امام رضا(ع) در کنار این دار قالی حاجت‌روا شدند. مثلا خانمی که به تومور مغزی مبتلا بود با توسل به امام رضا(ع) در کنار این دار قالی شفای خود را از امام رضا(ع) گرفت و در حال حاضر در کمال صحت و سلامت زندگی می‌کند و یا خانمی که سال‌ها در آرزوی داشتن فرزندی بود و حالا صاحب فرزند دوقلو یک دختر و یک پسر است. خلاصه اینکه خیلی‌ها تار و پود این تابلو فرش را وسیله‌ای برای ارتباط برقرار کردن با امام رضا(ع) قرار دادند و حاجت روا شدند. بالاخره کار بافت این تابلو فرش به اتمام رسید و طی مراسمی باشکوه چله بری آن هم انجام شد و این اثر هنری نفیس با کاروانی از دل‌های شکسته و عاشق راهی مشهدالرضا(ع) شد.


چند نفر در بافت این تابلو فرش مشارکت داشتند؟
در بافت این تابلو فرش 111 نفر نقش داشتند ولی علاوه بر این تعداد، خیلی‌ها هم آمدند و فقط یک گره به آن زدند و یا چند ردیف آن را بافتند که تعدادشان خیلی بیشتر از این‌ها است کسانی هم بودند که دار قالی را برای تبرک به خانه می‌بردند و چند ردیف آن را می‌بافتند. این دار قالی در خانه خیلی از اهالی شهر و روستاهای اطراف و حتی خارج از بوئین زهرا و تا قزوین هم رفته است و هر کس با یک نیتی دار قالی را به خانه خود می‌بُرد و من هم از آنجا که این دار قالی را نه متعلق به خودم بلکه متعلق به امام رضا(ع) می‌دانستم با بردن آن مخالفت نمی‌کردم و هر چند این کار باعث شد به اتمام رسیدن آن بیشتر از حد معمول طول بکشد.

این تابلو فرش در چه ابعادی بافته شده و چه ویژگی‌هایی دارد؟
ابعاد این تابلو 67 در 97  است.  چهارصد و شصت گره و هفتصد و چهل رج دارد. به صورت گردون و بروی دار بزرگ چِلِّه‌کِشی شد. این تابلو فرش از نوع نفیس و دستبافت است که در آن 168رنگ به کار رفته است و نخ آن یکی از مرغوب‌ترین نخ‌ها یعنی نخ مرینوس گل ابریشم است. در بافت آن تا حد ممکن از بهترین مواد استفاده شده است. این کار نفیس با گره ترکی و به صورت ریزبافت و روبافت است و با هر ردیف آن پودِ رو هم خورده که به استحکام و ظرافت کار کمک کرده و پرداخت آن هم به صورت برجسته و به شکلی بسیار زیبا است.  


در هنگام بافت تابلو فرش و نشستن پای دار قالی چه زمزمه‌هایی بر لب داشتید؟  
بیشترین ذکری که بر لب داشتم صلوات بر محمد و آل محمد(ص) و ذکر یا امام رضا(ع) و یا زهرا(س) بود. موقع انجام کار و گره زدن با قالی خیلی با خدای خودم صحبت می‌کردم. در ایام محرم هم مدام ذکر یا اباعبدالله الحسین(ع) را بر لب داشتم و به نیت کسانی که سفارش کرده بودند برای جوان‌هایشان دعا کنم نام مقدس حضرت علی اکبر(ع) را هم خیلی زیاد زمزمه می‌کردم و با هر گرهی که بر دار قالی می‌زدم برای باز شدن گره کار همه کسانی که التماس دعا گفته بودند، دعا می‌کردم.


در طول زندگی چه عنایاتی از امام رضا(ع) دیده‌اید؟
من همه زندگی خودم را مدیون عنایت امام رضا(ع) هستم. خدا را شکر به عنایت امام رضا(ع) کسب و کاری را راه انداختم و به تَبَع آن سفره‌ای باز شده است که زندگی خودم و خانواده‌ام از آن تامین می‌شود و هر کس بنا به کاری که انجام می‌دهد نانی از این سفره به خانه می‌برد و دعای خیر همه آنها هم پشت سرم هست. دعای خیر آنها باعث شده زندگی پربرکتی داشته باشم و خدا را شکر دو فرزند دارم یک دختر و یک پسر که هر دو جوان‌های موفقی هستند دخترم مهندس برق و الکترونیک و پسرم مهندس عمران است و هر دو هم در کسب و کار و هم در زندگی موفق هستند و به داشتن چنین فرزندانی افتخار می‌کنم.


ماجرای گلیمی که همراه این تابلو فرش به حرم مطهر امام رضا(ع) اهدا شد چه بود؟
این گلیم را خانم حسنی به نیت شفای پسرش که از کودکی مشکل صرع داشته و تشنج می‌کرده بافته است و ابعاد آن 90 در یک و نیم متر است. خانم حسنی وقتی ماجرای این تابلو فرش و عنایات امام رضا(ع) را شنیده تصمیم گرفته که یک گلیم را ببافد و آن را به حرم امام رضا(ع) اهدا کند که این گلیم هم به همراه تابلو فرش ضامن آهو به آستان پرمهر حضرت رضا(ع) اهدا شد.

گفت‌وگو از بتول پرهیزکار

 

افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

تولیت آستان قدس رضوی

قهرمانان ورزشی رسالتی سنگین در انتقال فضیلت های اخلاقی به جامعه دارند
تولیت آستان قدس رضوی گفت: قهرمانان ورزشی رسالتی سنگین در انتقال فضیلت های اخلاقی به جامعه دارند.

تلویزیون اینترنتی