صحن مدرسه، معطر به حضور نورانی شهید گمنام شده و دختران دانش آموز مدرسه امام رضا(ع) به استقبالش رفتند تا او را تا آسمان بدرقه کنند.
عاشقانه های دختران امام رضایی در محضر مهمان آسمانی
به گزارش آستان نیوز، آیین تشییع پیکر شهید گمنام دبیرستان امام رضا(ع) واحد7 با حضور پرشور و شعور دانش آموزان برگزار شد. در حاشیه این مراسم با چند تن از آنها درخصوص فرهنگ ایثار و شهادت گفت وگو کردیم که در ادامه با هم مرور می کنیم:
چند تن از خانواده معظم شهدا؛ همچون شهید علی اصغر حسینی محراب، شهید علیرضا توسلی(ابوحامد)، شهید دانیال رضا زاده، شهید سعید فنایی و شهید رمضانعلی خدا بخشی نیز در کنار دانش آموزان و کادر مدرسه، میزبان و منتظر رسیدن مهمان هستند.
به خصوص مادرها، بیقراری و چشم انتظاری خاصی در نگاهشان پیداست، انگار قرار بود، دوباره فرزند شهید خودشان را تشییع کنند. یکی از خواهران شهدا، طوری عکس برادرش را به خود چسبانده و با اضطرار و اشتیاق به پیشواز پیکر میرود که یادآور احوالات حضرت زینب(ع) است.
خانواده شهدا پیشتر میایستند، جلوتر از جمع دانش آموزان، تا قدری هم که شده، جای خالی مادر و خواهر و بستگان این شهید گمنام والامقام را پر کنند. تا با اشک و سوگواری برایش مادر و خواهری کنند.
به محض رسیدن پیکر مطهر شهید، دختران بسیجی دبیرستان، سنگینترین بار زندگیشان را بر دوش میکشند. حفاظت از میراث خونهای شهدا را. پس از برگزاری آیین باشکوه تشییع و وداع دانش آموزی با شهید، هر کلاس میزبان عضوی از خانواده شهدا بود تا با متنی پژوهشی از سیره و حیات شهید، دوستانشان را بیشتر با فرهنگ ایثار و شهادت آشنا سازند.
الگوی خوبیها
در گیرودار پذیرایی از مهمانان، از فاطمه بارگزی فرمانده بسیج دبیرستان که مثل همیشه همراه چند تن از دوستانش، دست اندرکار مراسم بود، پرسیدم «فرق شهدا با سایر درگذشتگان چیه که اونها رو در اجتماع مردمی در سطح شهر تشییع میکنیم و برای تجلیلشان مراسم گرامیداشت برگزار میکنیم»؛ گفت: خیلی تفاوت دارند. اونها از همه چیز ارزشمندشان، به خصوص از جوانی، آرزوها و زندگیشان گذشتند تا جوانان نسلهای بعد زندگی کنند.
اما دلیل تشییع آنها در مدرسه و اماکن عمومی اینه که جوانترهای این نسل که جنگ و رزمندگان و فداکاریهاشون رو ندیدند، لازمه که با دیدن از نزدیک شهدا، با اونها ارتباط بگیرند و دربارهشون کنجکاو بشن و سیره آن ها رو بشنوند تا از روحیات و خلقیات شهدا که مظهر همه خوبیها و فضیلتها هستند، الگوبرداری کنند.
او با تأکید بر این نکته که دخترها با حفظ حجاب میتوانند ادامهدهنده راه و خون آنها باشند، نقلی از شهدا کرد: سیاهی چادر شما بانوان، از سرخی خون من برای دشمن ترسناکتر است.
مثل شهدا دنبال جلب توجه خدا باشیم
مبینا هراتی پایه دهمی است و مطالب زیادی از زندگی شهدا بهخصوص ابراهیم هادی، شهید محبوب نوجوانان و جوان ها میدانست. دربارهاش تعریف میکند که او شهید بزرگی بود. همیشه اولویتش دیگران بود. خاطرههای زیادی از او شنیده و خوانده. روی یکی بیشتر تاکید میکند: ورزشکار بودند و اندام ورزشکاری داشتند. برای اینکه در جمع جوانان جلب نظر نکند، لباس های گشاد می پوشد و این رفتارش برای همسن و سال ورزشکارش سوال بود. از او پرسیدند و در جواب گفت: « نمیخواهم گناه کنم!». این روحیات برای من جالب توجه است که جوان باشی و به جای جلوهگری و جلب توجهات، به جلب نظر خدا فکر کنی.
توسل به دامن شهدا
ریحانه سادات رحیمی، از دیگر دانش آموزان این دبیرستان و در کنار دوستانش میزبان یکی از خانوادههای شهدای مشهد است. شهید حسینی محراب از بستگان خانوادگیشان است و خاطرات زیادی از زبان اقوام و اعضای خانواده از او شنیده است. همین طور از روحیات معنویاش.
ریحانه برای من و دوستانش تعریف میکند: شهید محراب تعلق خاطر خاصی به حضرت زینب(س) داشتند و اسم فرزند اولشان را زینب گذاشتند، و من نیز. این اشتراک حسی دلیل محبتم به ایشان شد.
فصل تازه رشد و شکوفایی
سیدمحمدصادق علی پرست مدیر عامل بنیاد فرهنگی رضوی در جریان حضور در آیین معنوی تشییع شهید گمنام این مدرسه و حضور در کلاسهای درس، دقایقی را همنشین صحبتهای دانش آموزان و مادر شهید دانیال رضازاده شد. در این فرصت خطاب به دختران دانش آموز گفت: شهدا در جامعه بسیار تاثیر گذارند و آثار و برکات بسیاری دارند. حضورشان فصل تازهای از رشد و شکوفایی را روی آحاد مردم باز میکند. استقبال گرم دانش آموزان، به معنای شوق و اشتیاق و ارادت به حوزههای دین و معنویت دارد. به کسانی که مهمترین سرمایه زندگیشان را تقدیم نسلهای بعد کردند.
او همچنین تأکید کرد: شهدا از نعمت مادران خوب برخوردار بودند. شما دختران عزیز، مادران آینده این سرزمین هستید. اگر نسلی سعادتمند میشود، از دامن بانوان اوست. حمله دشمن به دختران و آن هم حجاب و چادر خیلی معانی دارد؛ یعنی مادران متدین و دختران محجبه سد بزرگی مقابل تحقق اهداف سیاه دشمنان هستند.
همهجا دنبال خدمت و شهادت میگشت
مادر شهید دانیال رضازاده هم به وسعت چند جمله، از خاطرات پسر شهیدش گفت: از 11 سالگی وارد بسیج شد و تا لحظه شهادت دست از تفکر بسیجی برنداشت. از 13 سالگی در مسیر راهیان نور خادم شهدا و زائران این مسیر شد. از شهدا خواسته بود، لیاقت خدمت در مسیر شهدا و مردم را از او نگیرند.
حرفهای مادر شهید، تو را به یاد خاطرات الگوی شهدا، سردار سلیمانی میانداخت که همه جا را بهدنبال شهادت از مسیر خدمت زیر پا گذاشت.
او اضافه کرد: دانشجوی رشته برق دانشگاه شهید منتظری بود. تا 18 ساله شد و گذرنامه گرفت، برای کمک به ساخت رواق حضرت زهرا(س) راهی نجف اشرف شد. از نوجوانی پا در مسیر پر فرازونشیب اردوهای جهادی گذاشت. 2 ماه برای کمک به سیل پلدختر، 2 ماه به گیلانغرب، 2 ماه سرپل ذهاب، سفید سنگ، دوقارون، تایباد، فریمان ... همه جا. هر جایی توانست اثری از خود باقی گذاشت. سال 98 به عنوان جهادگر نمونه معرفی شد.
اربعین آخرین سال عمرش، من را با پول پس اندازش فرستاد کربلا. از منِ مادر خواست که برای برآورده شدن آرزویش دعا کنم؛ بدون آنکه بدانم منظورش شهادت است، بسیار برایش با اشک و ناله دعا کردم.
با زبان نمی گفت، اما در یک یک کلمات و نگاهش موج می زد، درخواست او از دختران کشور برای حفظ حجاب و ارزش ها بود. که خواسته و دلیل شهادت تنها پسرش، دانیال و هزاران هزار شهید مسیر اسلام است.
گزارش از سارا صالحی