پایگاه اطلاع‌رسانی آستان قدس رضوی بنام آستان نیوز شامل اخبار آستان قدس رضوی،تصاویر آستان قدس رضوی و رویدادهای موقوفات امام رضا

حال و هوای شب شعر«باب الحوائج» در شام شهادت امام کاظم(ع)؛
۱۴۰۲-۱۱-۱۷

فدای غربت و اندوه یار در زندان

در شام شهادت مظلومانه حضرت موسی بن جعفر(ع) جمعی از شاعران آئینی با برپایی محفل شب شعر«باب الحوائج» با سروده‌های خود به سرسلامتی صاحب عزای این مصیبت؛ حضرت علی بن موسی الرضا(ع) آمدند تا با زبان شعر اینن مصیبت بزرگ را به محضر حضرتش تسلیت بگویند و مرهمی بر دل داغدار این امام رئوف بگذارند.

به گزارش آستان نیوز، چراغ این بزم عزای شاعرانه در ابتدا با خواندن غزلی توسط شاعر دلسوخته اهل بیت(ع) حجت‌الاسلام سید ابوالفضل مبارز روشن شد.
رها تر از سر گیسوی باد در زندان، نشسته معنی باب المراد در زندان
صدای گرم دعایش همیشه خواهد داشت، شبیه عطر نسیم امتداد در زندان
کشید در غم "خَلّصنی یارَبَش" تاریخ،  هزار مرتبه آه از نهاد در زندان
مگر به سردی دست اجل شود، دیگر دل گرفته‌ی آئینه در زندان
 پس از تلاطم گودال و عصر عاشورا، به جلوه آمده گویا جهاد در زندان
امان ز بی ادبی‌های سِندی شاهد، دعا کنید نماند زیاد در زندان
و سپس غزلی دیگر را تقدیم به ساحت مقدس حضرت موسی بن جعفر(ع) کرد؛
تکرار نامت اشک‌هایم را در آورد
گفتم برای بار آخر می‌نویسم، یک بار دیگر بار دیگر می‌نویسم
بی اختیارم ناخدآگاه است، اینکه در هر غزل از نام دلبر می‌نویسم
موسی بن جعفر با ز هم موسی بن جعفر، هی با خودم موسی بن جعفر می‌نویسم
تکرار نامت اشک‌هایم را در آورد، با گریه آن را بین دفتر می‌نویسم
روی غزل از مدح سمت روضه چرخید، انگار اصلا روضه بهتر می‌نویسم
تصویر تو در کنج زندان را که دیدم، ترکیب‌های گریه آور می‌نویسم
ترکیبی از پشت در و از بین گودال، ترکیبی از مسمار و خنجر می‌نویسم
با تشنگی با خشکی لب‌های حسین، با درد سیلی وای مادر می‌نویسم
دختر، پدر، دلتنگی و چشم انتظاری، حق می‌دهی از دیده تر می‌نویسم
با گریه بر دیوار حضرت در دل شام، کنج خرابه یاس پر پر می‌نویسم

علیرضا خاکساری دیگر شاعر و مداح اهل بیت(ع) که واژه واژه‌ی شعرش بوی ارادت به اهل بیت(ع) می‌دهد نیز در این محفل شاعرانه با شعر زیبایش دل‌ها را میهمان صحن و سرای حضرت موسی بن جعفر(ع) در کاظمین کرد.
موسی بن جعفر آستان‌بوسِ رضایم کرد
اند قصد سفر کردم که باشد مقصدم مشهد ، عمری کبوتروار جلد مشهدم مشهد
امیدوارانه همیشه پَر زدم مشهد ، هربار بعد از کاظمینش آمدم مشهد
باب الحوائج خیرخواهانه دعایم کرد، موسی بن جعفر آستان‌بوسِ رضایم کرد
دل‌های مشتاقان همیشه آرزومندش، در محشر فردا همه محتاج لبخندش
او نیست در بند کسی، دنیاست در بندش، اولاد من قربان این بابا و فرزندش
عمری بدهکارم بدهکار رضاجانش، شد بهترین سلطان عالم طفل دامانش
سلطان هوای رعیت‌اش را بیشتر دارد، ارباب از حال دل نوکر خبر دارد
هرقدر که مهر و محبت این پسر دار، این رأفت‌اش را یادگاری از پدر دارد
موسای اهل بیت بود از هرکسی سر بود
 شمسی که خود می‌پرورد شمس‌الشموس این است، در چشم خاص و عام"زین المجتهدین" است
موسای اهل بیت بود از هرکسی سر بود، گنجینه‌ی جمع کمالات پیمبر بود
او پنجمین ذریه‌ی زهرای اطهر بود ، جانم به معصومی که خود معصومه‌پرور بود
مانند او اولاد او با آبرو هستند، سادات ایران بیشتر از نسل او هستند
از نسل زهرا از تبار " هاشم" اش خواندند، گاهی " وفیّ"  گفتند و گاهی " قائم " اش خواندند
اهل ادب، اهل تدبر عالمش خواندند، میدانی اصلاً از چه بابت کاظمش خواندند؟
عمری به روی غیظ کردن بست چشمش را، حتی ندیده دشمن او نیز خشم‌ش را  
دارد نسیم مهرورزی عطر خوشبویش، تنها تبسم می‌چکد از روی دلجویش
سنی و شیعه گوید از اخلاق نیکویش، هدیه فرستاده برای شخص بدگویش
 در هر قنوت خویش مردم را دعا می‌کرد ، با جمع بدگویانِ خود، اینگونه تا می‌کرد
قطعاً رحیم است و علیم است و حکیم است او، مانند اجدادش کریم بن کریم است او

بعد از این اجرا شاعری دیگر با اشعارش زینت بخش بزم عزای موسی بن جعفر(ع) می‌شود اینچنین می‌سراید؛
راه درازی آمدم به سینه دست رد نزن
همین که با خودم گذشته را مرور می‌کنم، از اینکه مشهد آمدم حس غرور می‌کنم
اگر  چه غرق آتشم ولی به درد می‌خورم، برای مشعل حرم شراره جور می‌کنم
راه درازی آمدم به سینه دست رد نزن، از این به بعد به جز تو را ز سینه دور می‌کنم
بال پریدنی بده سپس ببین که هر سحر، کبوترانه از دل حرم عبور می‌کنم
طلعت بی کران تویی ، ظلمت بی کران منم، کنارت این خرابه را محفل نور می‌کنم
به روی من نزد کسی چه کاره‌ام چه کرده‌ام، کنار تو شبیه انبیا ظهور می‌کنم
تو آروزی خلوت قبر منی و شب به شب، به خاطر تو خویش را زنده به گور می‌کنم
سنگدلم ولی به لطف چشم تو نشسته‌ام، خشت به خشت صحن را سنگ صبور می‌کنم
شبی به صید من بیا دام بیافکن و ببین، چگونه مثل آهوان میل به تور می کنم
کنج حرم که می‌روم یاد حسین می‌کنم، مصیبت سر به نیزه را مرور
نان غذای حضرت تو را که میل می‌کنم، یاد مصیبت سر و کنج تنور می‌کنم

در ادامه حجت‌الاسلام سید حسن مبارز با دعوت زائران به صلواتی بر محمد و آل محمد(ص) شعرش را پیشکش درگاه سلطان علی موسی الرضا(ع) کرد؛  
رضای حضرت موسی بن جعفر است اینجا
خدا کند که نیاید دمی جدایی تو، تمام داشته ما همین ولایت توست
مُفضل از نفس پاک تو مُفضل شد، هِشام ریزه‌خور سفره روایت توست
جدایی از تو مبادا در این و آن دنیا، همیشه در دل ما مهر بی‌نهایت توست
سلام بر تو که دنیا اسیر نام تو شد، هنوز راه جهان روشن از هدایت تو ست
رضای حضرت موسی بن جعفر است اینجا، رضای حضرت معبود در رضایت توست
بگو به ابر که همواره در سفر باشد، بگو که بی خبر از عشق با خبر باشد
بگو به ابر که چشمان منتظر تا کی، به شوق دیدن ان ماه در به در باشد
بگو به ماه بتابد کمی به خاطر او،   بگو به ماه بتابد کمی سحر باشد
چگونه است قرار کسی که بی قرار شده، کسی که چشم به راه تو بیشتر باشد
چقدر شرح غم دخترانه دشوار است، بویژه آن که غمش دوری از پدر باشد
نگاه چشم به راهی که در پی ماه است، نگاه منتظری روز و شب به در باشد
فدای غربت و اندوه یار در زندان، فدای درد و غم بیشمار در زندان

افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

تولیت آستان قدس رضوی

بزرگترین دروغ‌ و فریب غرب، شعار دفاع از حقوق زن است
تولیت آستان قدس رضوی صیانت از کرامت زنان را ضامن حضور مؤثر اجتماعی آنان دانست و گفت: تمدن غرب از طرفی کرامت زنان را از…

تلویزیون اینترنتی