معاون پژوهش دانشگاه علوم اسلامی رضوی در یادداشتی به مناسبت برگزاری پنجمین کنگره جهانی حضرت رضا(ع)، معرفی این حضرت به عنوان کانون انسجامبخش و متحدکننده انسان معاصر در سرتاسر گیتی و در طول تاریخ بشری، در مواجهه با تکثراتِ بیپایان و تشتتآمیز معاصر را یکی از کارکردهای این همایش دانست.
یادداشت / محمد رضا قائمی نیک، معاون پژوهش دانشگاه علوم اسلامی رضوی
به گزارش آستان نیوز، دکتر محمد رضا قائمی نیک، معاون پژوهش دانشگاه رضوی در یادداشتی به مناسبت برگزاری پنجمین کنگره جهانی حضرت رضا علیه السلام نوشت: یکی از مسائل معرفتی دوره معاصر که جهان اسلام به طور کلی درگیر آن شده، مسئله تاریخمندی فهم انسان است. به این معنا که به خصوص در تفکرات فلسفی نیمه دوم قرن بیستم، به عنوان طرح مسئله جهانی، فهم انسان کاملاً وابسته به موقعیتهای تاریخی، اجتماعی، سیاسی و... تعریف شده است. انسان معاصر خود را در یک وابستگی تاریخی تعریف کرده و با نفی عقاید ماورایی و ماورای طبیعی، قلمرو تحولات تاریخ را به عنوان مبنای درک خود در صورتبندیاش از عالم و آدم تعریف کرده است. این فهم مستلزم نسبیگرایی تاریخی انسان خواهد شد. در این شیوه فهم، هستی ما و همه کون و مکان، تابع تحولات تاریخی است و البته این تاریخ، در شکل تام و تمامش، تاریخ انسانِ غربی است.
در این شیوه فهم معرفتی، انسانها در طول تاریخ فهمشان مقید به دوره تاریخی خواهد شد که در آن زندگی میکنند. به این معنا که هیچ امکانی برای فراتر رفتن از آن موقعیت و دوره تاریخی نخواهند داشت و یا این توان و ظرفیت برای قیام ظهوری در برابر تاریخ و دوره خودشان، حداکثر مقید به تاریخ انسان در این جهانِ فانی خواهد شد. به تعبیری، مرگ پایانِ انتخابهای انسان خواهد بود. ما هیچ راه گریزی به فراتر از این دنیا نخواهیم داشت. به همین جهت همه انسانها در طول تاریخ، در نسبیت زمان و مکان خود، حقیقت را میفهمند و حقیقت در ورای این تاریخمندی وجود ندارد. این امر سبب ایجاد بحران معرفتی در جهان غرب شده که معمولاً از آن به عنوان بحران نسبیگرایی تاریخی یاد میشود. متفکرانی مانند مارتین هایدگر، گادامر، میشل فوکو و نظایر آنها این فضا را صورتبندی کرده و عمدتاً در ذیل فضای پستمدرنیسم قرار میگیرد.
با این حال همان طور که هانری کربن، فیلسوف فرانسوی متذکر شده بود، تنها در تفکر شیعی است که امکان عبور از این نسبیگرایی تاریخی ممکن و میسر خواهد شد. این انحصار نجات در تفکر شیعی از نظر کربن برخاسته از تعریف خاصی است که تشیع از نقش امامان معصوم(ع) در تاریخ بشری دارد. همان طور که میدانیم مطابق اعتقاد تشیع، در طول تاریخ بشری، تنها ۱۴ انسان هستند که نه تنها در مقایسه با انسانهای تاریخمند عادی، بلکه حتی مقام آنها در نسبت با انبیای الهی متمایز است. احادیث متعددی بیانگر مقام و جایگاه خاص ائمه معصومین(ع) شیعی حتی در نزد انبیای الهی است. حضرت آدم(ع) در جریان پذیرش توبهشان، به ذکر پنجتنِ آل عبا(ع) پرداختند. در عیون اخبارالرضا(ع) چنین ذکر شده که حضرت ابراهیم(ع) در جریان ذبح حضرت اسماعیل(ع) اندوهناک بودند که به واسطه عدم ذبح، به مقامی از مقامات الهی نائل نیامده بودند. ایشان پس از اطلاع از جریان شهادت حضرت امام حسین(ع) در مقایسه با حضرت اسماعیل(ع)، گرفتار اندوه و بکاء شدید شدند و خداوند به واسطه این بکاء و حب امام حسین(ع)، مقام مذکور را به ایشان عطا کرد.
از این دست روایتها که ناظر به جایگاه خاص ائمه معصومین(ع) در نزد پیامبران الهی است، متعدد ذکر شده است. با این حال علاوه بر این وجه ماورایی و خاص ائمه معصومین(ع)، حتی پیش از ظهور این دنیاییشان، امامان شیعی برخلاف پیامبر اسلام(ص)، از وحی در معنای خاصش بهرهمند نبودند و از این نظر، وجه تاریخی و این دنیایی مشابهی با دیگر ابنای بشر داشتهاند.
آنها همچون دیگر ابنای بشر تغذیه میکردهاند، میجنگیدند، معاشرت میکردند، ازدواج میکردند و خلاصه همه افعال و اعمال بشری را انجام میدادند. «به حکم ظاهر» تفاوت ماهوی میان زندگی این دنیایی امامان معصوم(ع) با دیگر ابنای بشر در همان دوره وجود نداشته است. اگر تنها به ظاهر قضیه بنگریم، امامان معصوم(ع) نیز گرفتار تاریخمندی هستند. با این حال افعال، گفتار و اعمال آنها، فراتاریخی و برای همه زمانها معیار، حجت و مبنای عمل دیگر ابنای بشر است. از این جهت، امامان معصوم(ع) در تفکر شیعی از یک نظر، بسیار به زندگی معمولی انسانها نزدیک هستند و از نظری دیگر، تمایز ماهوی دارند و به واسطه همین ویژگی بسیار پیچیده است که در تفکر شیعی، در عین توجه به اقتضائات تاریخی و ایندنیایی زندگیِ انسان، امکان عبور از نسبیگرایی تاریخی فراهم میشود. ما این ویژگی را به طور مشهودی در ارتباط با زائران حضرت رضا(ع) با خود حضرت میتوانیم درک کنیم.
زائران در عین برقراری صمیمانهترین ارتباطها درباره مسائل خرد و کلان زندگیشان، در قالب بیان حوائج مادی و غیرمادی، اما به مقام والا و بیبدیل امام رضا(ع) در کل تاریخ بشری اشراف دارند و فهم این ویژگی پیچیده در دوره معاصر، در عین اهمیت بسیار دشوار است.
کنگره جهانی امام رضا(ع) که پنجمین دوره آن برگزار میشود، در همین چارچوبی که گفته شد اهمیت پیدا میکند، زیرا میتواند حضرت رضا(ع) را به عنوان کانون انسجامبخش و متحدکننده انسان معاصر در سرتاسر گیتی و در طول تاریخ بشری، در مواجهه با تکثراتِ بیپایان و تشتتآمیز معاصر معرفی کند. به این معنا اساساً این کنگره نباید غیر جهانی نامیده شده و برگزار شود و اساساً بیتوجهی به این نقش جهانی و تاریخی و نه صرفاً محدود و مقید به جهان تشیع و اسلام یا مقید به یک زمان محدود، موضوعیت دارد. همان طور که رهبر معظم انقلاب نیز در کنگره اول متذکر شدهاند، به نظر میرسد مهمترین کارکرد این کنگره، توجه به نقش جهانی حضرت رضا(ع) به خصوص در حوزه معرفت و تفکر است. تلقی نقش حضرت رضا(ع) به عنوان کانون حرکت فکری، سیاسی و اجتماعی از همان کنگره اول مد نظر رهبر معظم انقلاب نیز بوده و امیدواریم این کنگره همچنان بر محور این دغدغه بچرخد و به جغرافیای فکری و فرهنگی خاصی محدود نشود.