رواق نجمه خاتون حرم مطهر رضوی اینبار میزبان محفلی از جنس شعر و ادب است و جمعی از بانوان شاعر و ادب دوست شهر بهشت دور هم جمع شدهاند تا با زبان شعر مدح مولای عطوف و امام رئوفشان را بگویند. نامی که بر پیشانی محفل نشسته"ماه شعرگوهرشاد" است.
خورشید هشتم از پس ابر شرر دمید
به گزارش آستان نیوز، این محفل ادبی با شعرخوانی زهرا علیپور، بانوی شاعر و مدیحه سرای اهل بیت آغاز شد که در ابیات شعرش معطر به مژده میلاد مهربانترین امام است.
هوای شهر پر از عطر و بوی ریحان شد
رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید، نسیم پاک بهشتی وزید و داد نوید
خوشا کسی که به وصل تو عاشقانه رسید،شراب کوثر رحمت از این پیاله چشید
منم که منتظر رحمت و سخا هستم،تو آمدی که چو خورشید بی قرین باشی
بهانهی کرم رب العالمین باشی، نگین ملک سلیمان در این زمین باشی
همیشه دست خدایت در آستین باشی، تو پادشاهی من و سائل شما هستم
هوای شهر پر از عطر و بوی ریحان شد، و آسمان مدینه ستاره باران شد
جهان به فیض حضور کسی گلستان شد، که پیر مرد یهودی از او مسلمان شد
به معجزات نگاه تو آشنا هستم، ندیدهام که گدا از کریم برگردد
نگاه رحمت خیر النعیم برگردد، کسی بدون رضا از حریم بگردد
همیشه منتظرم یا کریم بگردد، کبوتر حرم حجت خدا هستم
کسی که بوده سر سفره با غلامانش، بهار میچکد از آسمان دستانش
بهشت ذره ای از این همه فراوانش، خوشا کسی که توسل کند به احسانش
که میهمان تو ای صاحب العطا هستم، رسیده ام به شفا خانه ات
خدا را شکر از این عطای کریمانهات، خدا را شکر تو شمعی و همه پروانهات،
خدا را شکر از این سخاوت جانانهات، خدا را شکر ، هزار شکر ، که من خادم الرضا هستم
این شاعر غزلسرا در ادامه غزلی دیگر با تقدیم حضرت ثامنالحجج(ع) کرد و ابیات این شعر زیبا حس کنار امام بودن و اشتیاق همیشگی برای زیارت را به برای مخاطبان بیان میکند؛
تشنهام تشنهی زیارت تو
مث یک کوه پشت من هستی، تو که امنیت دو دنیامی
من کنارت شبیه فرزندم، تو به چشمم شبیه بابامی
خادم خونهی شمام آقا، تو برای دلم پدر هستی
من کنار تو سائلی کردم، تو برام مث تاج سر هستی
دست من رو خودت گرفتی که، توی این معرکه زمین نخورم
لقمم از سفرهی شما بوده، نون گرمی به غیر ازین نخورم
روی انگشترم نگین شماست، عشق اسمت همیشه باهامه
وقتی که کفتراتو میبینم، میگم اینجا تموم دنیامه
آی ماه قشنگ خاطرههام، تو که خورشید رو زمین منی
همنشین توام من آقاجون، بگو با من که همنشین منی
به ضریحت گره زدم چشامو، من که محتاج یک نگاه توام
دلم از آدما گرفت اینجا، من که آهوی بی پناه توام
توی صحن تو خیسم از گریه، مث گنجیشکای زیر ناودون
تشنهام تشنهی زیارت تو، به فدای تو حضرت بارون
خانم محبوبه کاووسی دیگر شاعر آئینی که پشت تریبون میآید و او هم شعری را به محضر سلطان علی موسی الرضا(ع) تقدیم میکند شعری که واژه واژهاش بوی عشق و ارادت میدهد و در ابیات شعرش از شادمانی زمین و آسمان در میلاد هشتیمن خورشید میگوید؛
خورشید هشتم از پس ابر شرر دمید
در آسمان عشق نور خدا مستقر شده، بر پهنهی زمین اثرش مستمر شده
نخل امید میوه بی کینه داده است، باغ بهار خرمیاش پر ثمر شده
بر آستان عشق سایه فکندست هستیاش، با هست او زمین و زمان معتبر شده
خورشید هشتم از پس ابر شرر دمید، شب از شکوه نور رفیعش بدر شده
با عشق کائنات صله از مهر میبرند، چون هفتمین بهانهی خلقت پدر شده
مکه مدینه و دنیا از این حضور، سرتاسرش طلیعهی دُر وگُهر شده
آتشفشان شادی دلهای خسته را، بنگر چگونه در همه جا شعله ور شده
کام زمینیان چو سماواتیان خوش است، مولود عشق بانی شهد وشکر شده
ابر شکوه بارش شعری دوباره داد، لبهای خشک شاعر عاشق چه تَر شده
نوبت به زهرا رسولی شاعر مدیحهسرای دیگر که میرسد در ابتدا یک رباعی را هدیه به ساحت سلطان توس میکند؛
سلطان توس بر همه شاهان سرآمد است
زائرسرای جن و ملک شهر مشهد است، سلطان توس بر همه شاهان سرآمد است
ای دل غریب نیست در این آستان کسی، تا آشنای عالم آل محمد است
و سپس با تقدیم شعری دیگر به محضر سلطان ابالحسن الرضا(ع) فضای لطیف و شاعرانه محفل را دو چندان کرد؛
سعی صفا و مروهی ما مشهد و قم است
دریای لطف حق به حرم در تلاطم استف اشکی اگر دخیل به چشمان مردم است
هر در که میزنیم در این کوچه آشناست، پیدا شده هر آنکه در این آستان گم است
تا آمدم که با تو بگویم حدیث درد، دیدم ملک به ذکر شفا در تبسم است
از سختی زمانه شکایت نمیکنم، در محضر کریم چه جای تظلم است؟
کافیاست گوش جان بسپاری در این حرم، هر ذرهای به شکر و رضا در ترنم است
حاجی به سعی خویش چه نازی که سالهاست، سعی صفا و مروهی ما مشهد و قم است
آسوده باش ای دل و از بیکسی نترس، تا بر سرت تلالو خورشید هشتم است