به منظور بزرگداشت یاد و خاطره رئیس جمهور شهید، آیتالله سید ابراهیم رئیسی و همراهان ایشان جمعی از شاعران آئینی با برپایی محفل شعرخوانی"شهدای خدمت"به مقام شامخ این شهدای والا مقام ادای احترام کردند.
اجابت شد دعای تو، سلام ای سید ابراهیم
به گزارش آستان نیوز، این محفل شاعرانه که با حضور زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی در رواق بزرگ امام خمینی(ره) برگزار شد، محلی بود برای واگویههای شاعران شهر بهشت در سوگ شهدای خدمت و به ویژه شهید جمهور آیتالله رئیسی.
این محفل ادبی با شعرخوانی حجتالاسلام سید روح الله موید داغ بر دل نشسته لالههای سوخته را در قالب یک رباعی برای حاضران خواند؛
زندهست شهیدی که تنش سوخته است
وقتی که برای وطنش سوخته است، چون شمع دل انجمنش سوخته است
بنویس به تاریخ قلم با خط سرخ، زنده است شهیدی که تنش سوخته است
این شاعر خوش قریحه همچنین حاضران را میهمان شعری دیگر در وصف شهید جمهور کرد؛
کرد پرواز و به دیدار امام خود شتافت
عدهای گفتند او شوق ریاست داشته، با شهادت کرد ثابت قصد خدمت داشته
بر اهانتهای بی دردان شکیبایی نمود، زیر بار این همه غم استقامت داشته
بر کلام رهبر خود گوش جان را میسپرد، آری آری گوش بر امر ولایت داشته
او برای خدمت بر مستمندان از نخست، از خداوند تعالی استعانت داشته
از امیرالمومنین آموخت درس عدل را، در مسیر خدمت خود او عدالت داشته
خادم باغ بهشتی بود و روز خدمتش، در دل خود شوق و شوری از شهادت داشته
بارها دیدند در وقت عزیمت در حرم، او چگونه با امام خویش الفت داشته
هر که دید ا با سلیمانی در آغوش هماند، گفت الحق با خداجویان رفاقت داشته
گفته بود او هر چه دارم از امام هشتم است، آه میبینید مردم او چه ثروت داشته
کرد پرواز و به دیدار امام خود شتافت، خوش به حال رئیسی که لیاقت داشته
شال گردن او را به تابوتش نهید، تا بدانند از علی مُهر سیادت داشته
وقت روضه خواندنش دیدند او همراه اشک، در کلام آتشین خود حرارت داشته
از پیام رهبری در حق او فهمیدهام، ای وفایی رهبرش از او رضایت داشته
در ادامه این مراسم زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی میهمان شعرخوانی حجتالاسلام سید ابوالفضل مبارز شدند که از شراره غمی که در سوگ سیدالشهدای خدمت دلش شعلهور شده گفت و اینگونه شعرخوانی کرد؛
بیا دوباره به مشهد ولی به پای خودت
عزیز رهبر رفیق مردم رئیس جمهور دل کجایی، خبر رسیده که باز تنها، بران شدی که تا حرم بیایی
گره به بند کفن زد این غم شراره بر جان من زد، قصیده قطعه قطعه گشته، هجا هجا بی صدا چرایی
رسیدهای با نگاه نافذ بدون همراهی و محافظ، تو با تمام غریبی خود به چشم این مردم آشنایی
کم است اگر سه سال خدمت خدا به کار تو داده برکت، گواه این مدعای من شد شکوه یک ماهه رجایی
گره به کار جماعت دل رسیده "یا ایها المزمل"، مگر که با دست بسته تو کند خدایت گره گشایی
حرم غرق شده به پیشوازت بیا برای غبار بوسی، درون آن جامه سپیدت بدون عمامه و عبایی
برو کنار در ورودی درست پایین پای مولا، بایست آنجا و خادمی کن بایست آنجا و نوکری کن
تو تا ابد خادم الرضایی زدی به کوه که خلوت کنی، زدی به کوه به دنبال رد پای خودت
تو انعکاس غم خفته در سکوت منی، میان همهمه کوه با صدای خودت
دعای ما همه این بود این که برگردی، تو مستجاب شدی گرچه با مستجاب خودت
به جز معامله با قلب خود چه می کردی، به جز معاشقه در خانه خدای خودت
تو میروی بزنی بوسه رضایت را، به دست مرحمت حضرت رضای خودت
آهای خادم این قومِ لب به لب احساس، تو چاره باش بر اندوه ماجرای خودت
آهای جمع پراکنده در هوای وصال، بیا دوباره به مشهد ولی به پای خودت
سید رضا یعقوبی آل نیز با شعری پر احساس و با سلامی بر ابراهیم در این بزم شاعرانه حاضر شده است و مثل همیشه شعرش لبریز از شور و احساس است و اینبار شعرش بوی شهادت و بوی سلام و درود به ابراهیم زمان، آیتالله سید ابراهیم رئیسی میدهد.
اجابت شد دعای تو سلام ای سید ابراهیم
حرم دارد مقامی برتر از بیت الحرام اینجا، که ابراهیمها یابند ترفیع مقام اینجا
"فمنهم من قضی نحبه" فدای آنکه در این ره، سر تسلیم دارد پای پیمان امام اینجا
اجابت شد دعای تو سلام ای سید ابراهیم، مجابت کرد مولای تو در دارالسلام اینجا
سفر استان به استان یافت در این آستان پایان، به پایین پای سلطان یافتی حسن ختام اینجا
عجب فیضی چه توفیقی که در پابوس خورشیدی، خوشا این سایه بر سر تو مستدام اینجا
کنار تو امین الله میخوانیم، که مشهد است "وَالله عزیز ذوانتقام" اینجا
تو مشهد را پسندیدی که نزد دوست میدیدی، شهیدی از نژاد هاشمی دارد مقام اینجا
همه عمرت پی حاجات مردم عمره و حج بود، که حجت شد به طوف قبله هفتم تمام اینجا
زیارت نامه آخر مفاتیح الجنانت شد، شهادت نامه خود را گرفتی از امام اینجا
تو دست از خدمت مولا و ملت بر نمیداری، به جنت هم دعا داری برای خاص و عام اینجا
نوبت به شعرخوانی حجتالاسلام سید حسین سیدی که میرسد و این شاعر دلسوخته نیز شعری که در وصف شهید جمهور سروده بود را برای زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی قرائت کرد؛
کشوری گریه کرد از داغت
خبر آمد که بر نگشتی تو، ابر حتی تو را دعا می کرد
هر کسی بویی از محبت داشت، "یا رضا، یا رضا رضا میکرد
صبح اما فضا دگرگون شد، خبر تلخ تازهای آمد
ساعت هشت آمد و اسمت، کشوری را پر از عزا میکرد
آسمان باز کرده بود آغوش، تا تو را بگیر د ر آغوش
رفتنت تلح بود و داغت نیز، کمر صبر را دو تا میکرد
کشوری گریه کرد از داغت، ماندنی بود تا همیشه عمر
هر که در راه خدمت مردم، جان خود را چنین فدا میکرد
چند روزی گذشته از داغت، سرد اما نمیشود انگار
داشت انگار روحم نیز، دهن زخم خویش باز میکرد
همه عمر خادمش بودی، همه عمر یا رضا گفتی
اول قبر آمد و او هم، وعده خویش را وفایی کرد
این شاعر در پایانی شعرخوانی خود غزلی را تقدیم به امام مهربانیها کرد؛
مثل شب رو به ماه آوردم
مثل شب رو به ماه آوردم، بغص با اشک و اه آوردم
مورم و برگ شعر در دهانم، که به درگاه شاه آوردم
من کلاغی که در حریم شما، پر و بالی سیاه آوردم
چشمهایی نشسته در غم را، به امید نگاه آوردم
ای که خورشید روزگار منی، صد زمستان گناه آوردم
راه گم کرده بودم و به لطف شما، دل خود را به راه آوردم