ورودی مدرسه با بیرقهای عزای حسینی سیاهپوش بود و خادمان مجلس به استقبال سوگواران میآمدند. حیاط دبیرستان با بیرقهای سرخ و سیاه حسینیه شده بود و روضه بانوان و آقایان پذیرای مهمانان کوچک و بزرگ از همه جای شهرک شهید رجایی بود.
مدرسه امام رضا (ع) حسینیه ای برای نوجوانان وجوانان
به گزارش آستان نیوز، امشب نیز مانند دیگر شبهای دهه اول ماه محرم، دبیرستان امام رضا (ع) واحد 1 با میدانداری دانش آموزان خادمیاری رضوی و اعضای «مهدیه منتظران عاشق» میزبان سوگواران و دلدادگان نهضت حسینی در دل مدرسه بود.
حوالی ساعت 20 نوای زیارت عاشورا از بلندگوهای حسینیه مدرسه در گوش شهرک میپیچد و همزمان با پیوستن تدریجی خانوادهها به جمع سوگواران، سلام و صلواتهای جاندارتری روانه کربلا و صحن و سرای حضرت اباعبدالله(ع) میشود.
امامحسینی کسی است که زمان و امامش را بشناسد
پس از زیارت عاشورای سید و سالار شهیدان، نوبت به سخنرانی میرسد. حجتالاسلام امیر عمرانی، راه نزدیکشدن و شناخت خصائل امام حسین (ع) را بازگو کرد وگفت: شناخت هر چه بیشتر خصائل وجود مبارک امام حسین (ع) زمینه نزدیکتر شدن به ایشان را فراهم میکند. به نسبت شناخت و نزدیکشدن به خصوصیات شخصیتشان، در مواجهه با وقایع و افعال روزمره طوری عمل میکنیم که شبیهتر به ایشان باشیم.
امام حسین (ع) پیام قیامش را به همه رساند تا سره از ناسره جدا شود و کسی از قافلهسالار کربلا جا نماند. تبلیغات سوء، پول، تطمیع و تزویر بنیامیه نتوانست یاران امام را بترساند و از مسیر حق و ولایت جدا کند.
وی افزود: ما با تأسی از رفتار این حضرات در مواجهه با مشکلات باید طوری رفتار کنیم که موردپسند آنهاست. حضرت زینب (س) در مواجهه با مصائب گفت؛ «ما رأیت إلا جمیلا» چون خدا میخواهد تو را در جریان موانع و مشکلات محک بزند. بلا رحمت است چرا که نشان میدهد نقطهضعفت کجاست.
حجتالاسلام عمرانی با تشریح درسی از عاشورا ادامه داد: یکی از مهمترین درسهای عاشورا به ما این بود که اگر تعلل کنی و زمانشناس نباشی، تاریخ و امامزمانت را از دست میدهی. بانویی مانند همسر زهیر، فرزند و همسرش را به سمت مسیر ولایت دعوت کرد و نقش بیبدیلی در هدایت خانواده به مسیر الهی ایفا کرد.
وی با بیان این که امر امام تکلیف است و باید در زمان خودش انجام شود، تصریح کرد: امامحسینی کسی است که زمان و امامش را بشناسد و تابع باشد.
روایتی از زبان سربازان کوچک کربلا
وی جای دیگری از مراسم به سراغ مقتلخوانی رفت و حرف نیزه و حرمله و شهادت حضرت علی اصغر (ع) را پیش کشیده شد که ناله مادران فضای مدرسه را پر کرد:
لالایی بخواب ای گل نازنینم... لالایی الهی که داغت رو هیچوقت نبینم
او در فراز دیگری از زبان حضرت قاسم (ع) و درد دلش با عمو جان خواند:
خیلی برایت دردسر دارم عمو جان... اینجا پر از سنگ و سنان و تیر و نیزه است... با خنده من را بدرقه کن جای گریه... حالا که من شوق سفر دارم عمو جان... هر چند لشکری نیست، من لشکر عمویم
سخنران، فراز پایانی ذکر مصیبت را برد به مظلومیت حضرت ولیعصر (عج) و مجلس را با چند بیت دعا به اتمام رسید:
به کی شکایت ببرم... کجا ببرم دردامو.... جوونیمون رفت و هنوز ندیدم آقامو ... أین الطالب بدم المقتول بهکربلا حسین(ع) ... اللهم عجل لولیک الفرج