هیئت عزاداری استان همدان با حضور در "حسینیه حرم" بارگاه نورانی حضرت رضا(ع) و اجرای آیین عزاداری "سقایی" شکوه عزاداری خود را به نمایش گذاشتند.
نمایش شکوه عزاداری سنتی همدانی ها در حرم مطهر رضوی
به گزارش آستاننیوز، حزن و اندوه در چشمان ماتم زدهشان موج میزند و اشک ماتم بر گونههایشان جاری است. آمدهاند تا با عزاداری در ماه حزن و اندوه اهل بیت(ع) و ایام عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین(ع) مرهمی بر دل داغدار امام رضا(ع) بگذارند.
نوحهخوانی و مرثیهسرایی هیئت عزاداری همدانیها فضای حسینیه حرم را عطرآگین کرده و فریاد "لبیک یا حسین" آنها دلهای عاشق را رهسپار کربلا میکند.
عزاداران همدانی با پوشیدن لباسهای سنتی سقا و علمهای مزین به نام ارباب دلها حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و سقای با وفای دشت کربلا حضرت ابالفضل العباس(ع) و نوحهسرایی حزن انگیز خود جلوهای زیبا از ارادت و دلدادگی خود به خاندان عصمت و طهارت (ع) را به نمایش گذاشتند.
حجت الاسلام والمسلمین مهران، کارشناس دینی و سخنران حرم مطهر رضوی در این مراسم گفت: مجالس عزاداری سیدالشهدا(ع) مکانی برای تربیت نسل جوان و نوجوان است.
وی تصریح کرد: کسی که میخواهد در رکاب اباعبدالله الحسین(ع) و امام زمان خود باشد باید نسبت به مسائل و مشکلات جامعه دغدغه مند باشد. کسی که نسبت به اطرافیان و جامعه پیرامونی خود بیتفاوت باشد نمیتواند در زمره یاران امام زمان(عج) قرار بگیرد.
این کارشناس مذهبی عنوان کرد: شرکت در مجالس عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین(ع) موجب نورانیت انسان میشود. به همین خاطر تاکید شده است همه به ویژه جوانان در این مجالس شرکت کنند چرا که نورانیت جامعه رمز ظهور امام زمان(عج) است.
احمد گلپریان یکی از اعضای این هیئت عزاداری در حاشیه این مراسم گفت: آیین سنتی "سقایی" یکی از آیینهای سنتی مردم ولایتمدار همدان است که در شمار میراث ملی ناملموس ایران به ثبت رسیده است، در ایام محرم و به ویژه در شب و روز تاسوعا حال و هوای خاصی به عزاداریهای این شهر میدهد.
وی ابراز کرد: هیئت عزاداری حاضر در حرم مطهر رضوی به نمایندگی از همه مردم همدان و همه هیئات مذهبی این استان در این مراسم حضور پیدا کردهاند تا در این مکان مقدس و نورانی برای حضرت اباعبدالله الحسین(ع) عزاداری کنند.
محمدصالح پیلهوریان نوجوان عاشورایی و خوش ذوق از هیئت عزاداری همدانیها با خواندن دکلمهای زیبا دلها را عاشورایی کرد؛
حدود ساعت سه، جان من میرفت آهسته، نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو میآید
نفسهایم گواهی میدهد بوی تو میآید، شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرده
و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرده، زمین را غرق در خون خدا کردی خبر داری ؟
تو اسرار خدا را بر ملا کردی خبر داری، جهان را زیر و رو کرده است گیسوی پریشانت
از این عالم چه میخواهی همه عالم به قربانت، مرا از فیض رستاخیز چشمانت مکن محروم
جهان را جان بده ، پلکی بزن ، یا حی یا قیوم، خبر دارم که سر از دیر نصرانی در آوردی
و عیسی را به آیین مسلمانی در آوردی، خبر دارم چه راهی را بر اوج نیزه طی کردی
از آن وقتی که اسب شوق را مردانه هی کردی، تو میرفتی و میدیدم که چشمم تیره شد کم کم
به صحرایی سراسر از تو خالی خیره شد کم کم، تو را تا لحظهی آخر نگاه من صدا میزد
بخوان ! آهسته از این جا به بعد ماجرا با من، خیالت جمع ای دریای غیرت خیمهها با من
تمام راه بر پا داشتم بزم عزا در خود، ولی از پا نیفتادم، شکستم بی صدا در خود
شکستم بی صدا در خود که باید بی تو برگردم، قدم خم شد ولیکن خم به ابرویم نیاوردم
نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می آید، نفس هایم گواهی می دهد بوی تو میآید