هم زمان با سالروز میلاد پر نور پیامبر رحمت و مهربانی حضرت محمد (ص) و امام جعفر صادق (ع)، شبشعر «رحمت للعالمین» در حرم مطهر رضوی برگزار شد.
برگزاری شبشعر «رحمت للعالمین» در حرم مطهر رضوی
به گزارش آستان نیوز، اهالی شعر و ادب و بانوان انجمن ادبی گوهرشاد این بار به بهانه میلاد پیامبر اعظم (ص) و امام جعفر صادق (ع) دور هم جمع شدند تا با زبان شعر و ادب مدیحهسرای پیامبر رحمت؛ حضرت محمد مصطفی (ص) باشند و به ساحت مقدس پیامبر خاتم (ص) عرض ارادت کنند.
در این محفل ادبی که با حضور جمعی از بانوان زائر و مجاور در رواق حضرت معصومه (س) برگزار شد، ابتدا نگین نقیبی از بانوان شاعر دیار نیشابور به شعرخوانی در وصف حضرت محمد (ص) پرداخت:
من و عشقِ تو چه سعادتی
تو دلیل اصلیِ خلقتی تو سراجِ منیرِ هدایتی که خدا گفته تو رحمتی تو نویدبخش مَوَدّتی
تو حبیب خالق سرمدی به پیمبران تو سرآمدی، خود تو بهشت مخلّدی به جهانیان تو بشارتی
به قلم قسم به عَلَم قسم که تو مقصدی و همه کسم که من عاقبت به تو میرسم
این بانوی شاعر همچنین در ادامه با یک رباعی، مدیحهسرای سلطان توس حضرت علی بن موسیالرضا (ع) شد:
تنفس در حرم را دوست دارم
قلم را دفترم را دوست دارم، و این طبع ترم را دوست دارم
زمانی که برایت مینویسم عمیقاً باورم را دوست دارم
دلم را عاشق راه تو کردم، پدر را مادرم را دوست دارم
به یاد لحظه سبز زیارت، تنفس در حرم را دوست دارم
سهیلا قربانی، دیگر شاعر آئینی در این محفل ادبی با بال خیال سفری به جزیره العرب در سالی که میلاد پیامبر خاتم (ص) در آن سرزمین به وقوع پیوست کرده و حال و هوای اسفبار آن روزها را در قالب غزلی زیبا به تصویر کشاند و این شعر را پیشکش ساحت مقدس مولود ۱۷ ربیعالاول کرد:
آمد آن ماه که چشم همه در راهش بود
کفر بر بام فلک بذر شقاوت میریخت، شرک بر جان جهان زهر قساوت میریخت
خانه کعبه اسیر شب ویرانی بود، صاحبخانه در آن بتکده زندانی بود
گوهر دخترکان در صدف خاک اسیر، مادران از غم پژمردنشان یکشبه پیر
ناگهان پرده افتاد و سحر باز آمد، مرغ حق پر زد و از شوق به پرواز آمد
بردگان داغ مذلت شده بر پیشانی، زندگان پیش بتان پیشکش و قربانی
ناگهان پرده برافتاد و سحر باز آمد، مرغ حق پر زد و از شوق به پرواز آمد...
زهرا علیپور؛ دبیر انجمن ادبی گوهرشاد نیز در این بزم شاعرانه و در این هنگامه جشن و شادی در وصف نبی مکرم اسلام (ص) غزلخوانی کرد و در ابیات شعرش سری به سکوت پر از رمز و راز غار حرا زد و در وصف رسول مهربانیها اینگونه شعرخوانی کرد:
خزان به یمن قدومت شکوفه باران شد
تمام همت او ارتقای انسان بود، عبای معجزهاش آیههای قرآن بود
جهان بدون وجودش بهار را کم داشت، و قلب آدم خاکی قرار را کم داشت
کسی که راستی و پاکیاش زبان زد بود، حبیب مطلق حق، حضرت محمد (ص) بود
بخوان به نام خداوند در سکوت حرا، عروج میکند آیات در قنوت حرا
که از نگاه تو لبخند ماه تابیده است، نسیم رحمت تو بین خلق پیچیده است
رسیده از نفست جان تازهای به زمین، هزار جان گرامی فدای جان امین
خدا اردهاش این بوده اینچنین بشود که رحمت و کرمش با شما عجین بشود...