«رزمی چنین میانه آوارم آرزوست»

به گزارش آستان نیوز، در این مراسم که با حضور جمعی از شاعران آئینی مشهد از جمله استاد محمدجواد غفوری‌زاده متخلص به "شفق" و خانواده استاد موید و زنده‌یاد سید جعفر ماه‌رخسار در حسینیه شهدای صحن قدس حرم مطهر رضوی برگزار شد، هادی نیازی، معاون فرهنگی اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان رضوی غزلی را به روح بلند شهید سید حسن نصرالله تقدیم کرد: 
بر دل پرخون فلسطین سلام
ای مرد سخن ای معدن فریادها
 باز بگو باز از ایمان ما از یمن و غزه و لبنان
در دل جنگیم و کنار همیم
ضربه سختی به شیاطین زدیم
وقت جهاد است بگو یا علی
راه زیاد است بگو یا علی
داده ثمر آیه "امن یجیب"
"نصر من الله و فتح قریب"
 مکتب ما راه سلیمانی است
 باز بخوان وقت رجزخوانی است
مرگ به صهیون و جنایات او
 باز شده باب مجازات او
از نفس یار موافق بگو
 باز هم از وعده صادق بگو
موشک ما بر سرشان ریخته است
 خون سگان را به هم آمیخته است
این سگ هاری که پر از نعره‌هاست
شیطنتش زیر سر کد خداست
حرف دل اهل جهان یک‌کلام
 بر دل پر خون فلسطین سلام

نوبت به شعرخوانی دکتر احمد فغانی، عضو هیئت‌علمی دانشگاه سبزوار که می‌رسد، تازه سروده‌ای پر احساس را به روح بلند مجاهد نستوه سید حسن نصرالله تقدیم می‌کند: 
فخر شهدا بود حسن نصرالله
محبوب خدا بود حسن نصرالله
 از خویش جدا بود حسن نصرالله
پیوست به یاران شهیدش آخر
 فخر شهدا بود حسن نصرالله 
همواره مجاهد کبیری سید
بر خیل مقاومت امیری سید
ای عالم بافضیلت دین خدا
تو جلوه جاوید و شهیدی سید
بر روح مقاومت تو پرچم‌داری
 در منطقه مقتدا و هم سرداری
ای رهبر باسیاست و باتدبیر
 همواره میان قلب ما جاداری
پیوسته پناه بی‌پناهان بودی
در رأس همه خیرخواهان بودی

این شاعر آئینی همچنین غزلی زیبا را به فرمانده شهید یحیی سنوار تقدیم کرد و در مدح او این‌گونه غزل‌خوان شد: 
کردی تو در آسمان گل‌ها پرواز
 درهای بهشت رو به رویت شد باز
کردی تو به خون وضو و قامت بستی
با پیکر خون‌فشان کردی تو نماز 
چون خار میان چشم دشمن بودی
 در معرکه همچو کوه و آهن بودی
زاهد تو به شب بودی و در روز چو شیر
سردار رشید مردافکن بودی

در ادامه این مراسم، حجت‌الاسلام علی مقدم متخلص به "عاصی خراسانی" برای دقایقی حاضران را میهمان شعرخوانی خود کرد و با ابیات شعرش، مرثیه‌سرای شهادت قهرمانانه شهید یحیی سنوار شد:
دلتنگم از تعلق و ایثارم آرزوست
 دلگیرم از فراق و دیدارم آرزوست
گر مرگ را به غیبت و خون می‌توان خرید
 در خاک و خون تپیدن بسیارم آرزوست
با هر چه هست بر سر اهریمنان زدن
 با هرچه هست بر سر پیکارم آرزوست
دستی به خون تپیده و دستی به اسلحه
رزمی چنین میانه آوارم آرزوست
تاآخرین‌نفس نکشم دست از نبرد
 مرگی چنان شهادت سنوارم آرزوست

رضا رحیمی عنبران شاعر نغزگو و خوش‌قریحه مشهدی از دیگر حاضران این بزم ادبی بود که در شعر خود یاد شاعر پیشکسوت خراسانی استاد موید را در حریم ملکوتی رضوی زنده کرد: 

کجاست مثل موید
بلا چگونه دل از ابتلا نگه دارد
قدر، مگر که به حسن قضا نگه دارد
هرآنکه رویت خورشید را هوا خواه است 
بگوش، اینکه زبان ابتدا نگه دارد!
به چلچراغ اجابت چقدر  محتاجیم
خوشا کسیکه دو دست دعا نگه دارد
حدیث نفس رسیده ست در روایت ما
کجاست آنکه عمل از ریا نگه دارد
کجاست آنکه به سوی دریچه ی چشمش 
همیشه آینه از کربلا نگه دارد
کجاست مثل موید بگو برادر جان 
کسی که جانب اهل وفا نگه دارد
کجاست مثل موید که در مقام رضا
هماره حرمت نام رضا نگه دارد
ببین که موسم ماه ربیع رحلت اوست
نخواست جامعه را در عزا نگه دارد
دوباره فاطمیه می رسد کسی باید
به دوش، بیرق آن روضه را نگه دارد 
بزرگ شعر خراسان... خدا نگهدارش
خداکند که «شفق» را خدا نگه دارد
اگر کمال کلام مویدی طلبی
"نگاه دار سر رشته تا نگهدارد"

حجت‌الاسلام سید حسین سیدی دیگر شاعر آئینی نیز با زبان شعر مرثیه‌خوان سید مقاومت شد و در سوگ این شهید مظلوم شعرخوانی کرد: 
اگر چه رفت"نصرالله" نصرالله نزدیک است 
تو رفتی تا جهان باور کند مفهوم صهیون را
تفاوت‌های یوسف با یهوداها و شمعون را 
تو هم در چاه حقد و کینه زندانی نخواهی شد
تو هم وامی‌کنی با خون سرخت، دست آمون را
تو حاصلخیز کردی خاک لبنان را که می‌بینم
 در این باغ شرافت شاخه‌های سرخ زیتون را
ملل در سازمانی سربه‌زیر برف کزکرده
نخواهد گفت با لبخند حتی، نقض قانون را 
جهان با حسرت و افسوس از آیینه‌ات رد شد
 به پایان کی‌برد لبخند این شمشاد دل‌خون را 
نوبت که به شعرخوانی استاد شفق می‌رسد حاضران همه چون مریدانی دل‌باخته سراپاگوش می‌شوند تا استاد شعر و ادب لب به سخن بگشاید تا یک‌بار دیگر شاهد شعرخوانی شیرین استاد باشند. 
استاد شفق نیز در ابتدا شعری را به ساحت مقدس حریم کبریایی حضرت علی بن موسی‌الرضا (ع) تقدیم می‌کند:
اینجا حرم است حجت هشتم را
 تکرار کن آیۀ "قل اللهم"را
یک پرچم سبز با تکان‌دادن دست
 دعوت به بهشت می‌کند مردم را
در صحن امام تا مرا در یاد است
 در سیر دعا سرعت برق و باد است
سنگینی صدهزار دل در هر روز
 بر شانه یک پنجره فولاد است

این شاعر شیرین‌سخن  سپس غزلی زیبا با موضوع مقاومت را به شهید راه قدس سید حسن نصرالله تقدیم کرد: 
تا نقره به دامان شب افشاند ماه
 تا هست ستاره سحر چشم‌به‌راه
تصویر شکوه قدس را باید دید
 در چهره سید حسن نصرالله
از هیبت شمشیر قلم می‌ترسند
از یاد مدافع حرم می‌ترسند
ای مرد حماسه و شرف نصرالله
 از نام مقدس تو هم می‌ترسند
در نای مطهر تو حق جاری بود
 بر گرده ظلم تیغ تو جاری بود
آشفته نشد خواب امیران عرب
هرچند که فریاد تو بیداری بود
تا سروسامان دهی بنیان حزب‌الله را
سال‌ها در ضاحیه نه سر نه سامان داشتی
چشم پوشیدی گر از جاه و جلال و ملک و مال
در پناه سنگرت ملک سلیمان داشتی

روح الله موید، یادگار مرحوم موید نیز در این مراسم در ابتدا شعری مهدوی را تقدیم حاضران کرد:
وصل بی ناله و فراقی نیست
یار گلچهره ناز هم دارد
وصل خوبان نیاز هم دارد
به خدا شکر نوکری درش
 سجده دارد نماز هم دارد
وصل بی ناله فراقی نیست
این شعف سوز و ساز هم دارد
پای این وصل جان ببخش و ببین
 دست مهمان‌نواز هم دارد
در کنار دعای نیمه‌شبش
ناله‌ای جان‌گداز هم دارد
خاک شو تا تو را بلند کنند
 هر نشیبی فراز هم دارد
او نشسته به انتظار گدا
تازه آغوش باز هم دارد

این شاعر آئینی در ادامه با ابیات شعری که به‌تازگی سروده در رثای فرمانده شهید جبهه مقاومت این‌گونه شعرخوانی کرد: 
یحیی همان که در تمام عمر جنگید 
با آن کسی که این گمان دارد
 حرف یهود امروز و دیروز است
باید بگوییم تیغ این دشمن
از قبل بعثت پیش ما تیز است
این قوم در تحریف جامانده
در قتل پیغمبر کمر بستند
امروز هم در فکر کشتارند
و حتی تشنه‌تر هستند
 پیروز می‌خوانند اگر خود را
در موقعش چون بید می‌لرزند
این بزدلان چون روز معلوم است
 از انتقامی سخت می‌ترسند