پایگاه اطلاع‌رسانی آستان قدس رضوی بنام آستان نیوز شامل اخبار آستان قدس رضوی،تصاویر آستان قدس رضوی و رویدادهای موقوفات امام رضا

گزارشی از یک موکب دانش‌آموزی متفاوت در مشهد
۱۴۰۳-۱۱-۲۷

در ایستگاه انتظار، حال همه خوب است 

گزارش/ هوا سرد بود، آن‌ قدر که آدم‌های عادی را به خانه‌هایشان می‌کشاند.اما اینجا، در دل این سرما، گرمایی موج می‌زد که از بخاری‌های صنعتی یا لباس‌های زمستانی نبود. 

 
گرمایی که از دل‌های نوجوانانی برمی‌خاست که دور هم جمع شده بودند تا در شب‌های نیمه شعبان، در هوای یخبندان، برای مردمی که از کنارشان رد می‌شدند، حال خوبی بسازند.
این «ایستگاه حال خوب» بود؛ موکبی که نه توسط هیئت‌های قدیمی و نه گروه‌های حرفه‌ای، بلکه به دست دانش‌آموزان دبیرستان علوم و معارف اسلامی امام رضا (ع)، در پارک ملت مشهد، برپا شده بود.از روز چهارشنبه، چند روز قبل از نیمه شعبان، بچه‌ها پای‌کار آمدند. 
چادرها برپا شد، آتش در وسط موکب شعله کشید، بنرهای رنگارنگ نصب، و محلی فراهم شد برای خدمت‌رسانی، گفت‌وگو و البته، انتظار…
 

وقتی نوجوانان، میزبان مردم می‌شوند

مردم از راه می‌رسیدند، بعضی باعجله، بعضی کنجکاو، برخی فقط برای یک لیوان شکلات داغ که در این شب سرد، از هر نوشیدنی دیگری بیشتر می‌چسبید. 
بچه‌ها با لبخند پذیرای همه بودند، بدون هیچ پرسشی از اینکه رهگذر کیست، چطور لباس پوشیده، یا اصلاً عقایدش چیست؟
یکی از بچه‌ها با خوشحالی، می‌گفت: یه آقایی رد می‌شد، معلوم بود اهل این فضاها نیست، ولی وقتی لیوان شیرکاکائو روگرفت، ایستاد، نگاه کرد، بعد گفت: شماها واقعاً به امام‌زمان(عج) اعتقاد دارید؟
همه ساکت شدند، بعد یکی از دوستانمان با لبخند گفت: «اگه نداشتیم، اینجا نبودیم».در کنار موکب، آتشی روشن بود. مردم دور آن می‌نشستند، گرم می‌شدند و گاهی در میان دود و گرما، بحث‌هایی شکل می‌گرفت که هیچکس انتظارش را نداشت. 
دو جوان که کل فکر و ذکرشان شده بود اقتصاد و دلار، وسط حرف‌هایشان به یکباره مکث کردند و به بنری که روی آن نوشته شده بود «اللهم عجل لولیک الفرج»، خیره شدند. یکی‌ از آنها، آرام گفت: «یعنی اگه بیاد، وضع دنیا درست می شه؟».
دوستش شانه‌ای بالا انداخت و گفت: «شاید نیومده، چون هنوز ما آمادگی شو نداریم». یکی دیگر از دانش‌آموزان تعریف می‌کرد: یه مادر با بچه‌اش رد می‌شد. بچه پرسید:«مامان، اینا چرا جشن‌گرفتن؟» مامانش کمی مکث کرد، بعد گفت: «برای امام‌زمان(عج)، عزیزم…».آن بچه فقط 4 کلمه گفت که هنوز توی ذهنم مونده: «همونی که قراره بیاد؟»
 

یک موکب، هزار رنگ از آدم‌ها

چیزی که موکب را خاص‌تر می‌کرد، تنوع آدم‌هایی بود که به آن سر می‌زدند. از خانواده‌هایی که کاملاً مذهبی بودند و از دیدن این فضای دانش‌آموزی خوشحال می‌شدند، تا کسانی که شاید هیچ ارتباطی با این فضاها نداشتند، اما می‌ایستادند، نگاه می‌کردند و در نهایت با لبخند یا حداقل با یک فکر جدید، از کنارمان، عبور می‌کردند.
حتی کسی که به نظر می‌رسید اصلاً به این باورها اعتقاد ندارد، وقتی کنار آتش نشست و یکی از دانش‌آموزان با او گرم صحبت شد، در آخر گفت: «می دونی چیه؟ من تا حالا این‌طوری به قضیه نگاه نکرده بودم. واقعاً حسی که جمعیت بسیاری از مردم با تفاوت‌های بسیار رو کنار هم همراه و هم رنگ‌کرده بود وصف‌ناشدنی بود، اون حالی که زیر سایه پرچمی به نام مهدی (عج) شکل‌گرفته بود، هرکس وارد اون محیط می‌شد تمام غم‌ها و دغدغه‌های شاید پوچ و الکی زندگی رو فراموش می‌کرد و برای لحظه‌ای هم که شده، حال خوب‌رو کنار امام‌زمانش تجربه می‌کرد».
بچه‌ها دو شب در موکب ماندند. بعضی‌ها همان جا مجبور بود بخوابند، در سرمایی که البته با شوقی که در دل داشتند، کمتر حسش می‌کردند. یکی از دانش‌آموزان گفت: «ما اینجا میزبان مردم بودیم برای تولد امام زمانمون، ولی ته دلمون می‌گفتیم، شاید خود امام‌زمان هم از اینجا رد شده باشه».
شاید این تصور، شاید این امید، همان چیزی بود که آن شب‌ها را خاص‌تر می‌کرد. این نوجوانان، با ساده‌ترین امکانات، جایی را ساختند که در آن هر رهگذر، حتی برای چند لحظه، حالش خوب شد، شاید هم به یاد کسی افتاد که همیشه منتظرش هستیم…
شاید خود او… به قول یکی از بچه‌ها: «به امید ظهور حضرت ولی عصر(عج) که حال و روز همه اهل زمین با آمدنش دگرگون می شود».

گزارشگر : امیرعلی مقدم

افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

تولیت آستان قدس رضوی

معماری‌های ناهمگون، اصالت معنوی اطراف حرم را مخدوش می‌کند
تولیت آستان قدس رضوی با بیان اینکه معماری ناهمگون، چهره اطراف حرم مطهر را مخدوش کرده، گفت: معماری مشهد به ویژه بافت…

تلویزیون اینترنتی