«سختجانی»، روایتی دلنشین و جذاب از خاطرات رزمنده دلاور و جانباز سرافراز، "مجید سعادتیان"، است که بهتازگی توسط مجید محبوبی به رشته تحریر درآمده و در انتشارات به نشر، در قطع رقعی و ۳۸۰ صفحه، به زیور چاپ، آراسته شده است.
"سختجانی"کتابی جدید از انتشارات به نشر در حوزه ادبیات پایداری/روایتی دلنشین از روزهای سخت دفاع مقدس از بیان جانباز سرافراز میهن
به گزارش آستان نیوز، شخصیت "مجید" در کتاب" سختجانی"، شخصیتی واقعی است که سالهای پرتلاطم جنگ را با دهها اتفاق مرگبار پشت سر گذاشته و صحیح و سلامت در همین دوره حاضر، در کنار ما، زندگی میکند.
مجید سعادتیان، جانباز سرافراز اهل روستای ورجوی مراغه است که در خانواده ساده و صمیمی به دنیا آمد.
پدرش برای اینکه به سربازی نرود، او را با نام غیر از نام شناسنامهاش و محمدرضا صدا میکرد.
غافل از اینکه اوضاع زمانه آنطور رقم میخورد که علاوه بر خودش تمام پسرانش بهعنوان سرباز وطن راهی جبهه میشوند.
در کتاب " سختجانی"، سالهای ۵۰ شمسی با بیان خاطرات کودکی و نوجوانی محمدرضا و اشاراتی به سبک زندگی مردمان آن سالها، تلاش مردم برای اصلاح جامعه و دوری از فساد و ماجراهای اول انقلاب روایت شده است.
خاطرات تلخوشیرین و ذکر مهمترین وقایع و حرکتهای انقلابی مردم مراغه تا پیروزی انقلاب اسلامی و حضور مشتاقانه و دلاورانه مجید (محمدرضا) سعادتیان از فرماندهان لشکر ۳۱ عاشورا و سایر جوانان دلیر ایران، در هشت سال دفاع مقدس، بخشهای خواندنی کتاب را، تشکیل داده است.
"سختجانی" روایتی واقعی از روزهای سخت جنگ و خاطرات رزمندهای است که خاطرات او اگرچه غیرقابلباور به نظر میرسد، اما گاه خواننده را میخنداند، گاه او را میگریاند و در نهایت دریچهای متفاوت از سالهای دفاع مقدس به روی او، میگشاید.
خاطرات منحصربهفرد یک رزمنده در مبارزه با دشمن بعثی
مدیر تولید انتشارات به نشر در باره این اثر، میگوید: کتاب" سختجانی" از جمله آثار خاطره نگاری و بر اساس واقعیت زندگی هشتساله و مجاهدت مجید سعادتیان این رزمنده منحصربهفرد است.
ازآنجهت باید مجید سعادتیان (از فرماندهان لشکر ۲۱ عاشورا) را رزمندهای منحصربهفرد دانست که او که از آغازین روزهای دفاع مقدس تا آخرین مراحل آن، در میدان نبرد با دشمن بعثی حضور داشته، بارها تا در آغوش گرفتن شهادت پیش رفته و هر بار به دلیلی از این سفر، بازگشته است.
مهدی سیم ریز، ادامه میدهد: داستانهای متعدد ملاقات او با فرشته مرگ، آنچنان حیرتآور است که پذیرش برخی روایات این مجموعه پر ماجرا، با معادلات ذهنی چندان متناسب نبوده و به عبارت عامیانه، باعقل جور در نمیآید.
او تصریح میکند: مجید سعادتیان در برخی برهههای جنگ تحمیلی، آنچنان به شهادت نزدیک شده که حتی بالگرد حامل او و جمعی دیگر از رزمندگان، در آسمان مورد حمله هواپیماهای شکاری عراقی قرار گرفته و منهدم میشود، اما او که قسمتش ماندن است، بعد از انفجار و سقوط از ارتفاع روی نیزارها، وقتی چشمباز میکند، خود را بهجای بهشت، روی تخت بیمارستان میبیند.
این واقعه که از جذابترین بخشهای کتاب است از زبان یکی از دوستان مجید، اینگونه بیان میشود:
" بعدها، آقای مهدی مقدم که با چشمهای خودش این اتفاقات را دیده بود برای من تعریف میکرد: "وقتی شما از زمین بلند شدید، چهار، پنج هواپیمای عراقی از راه رسید.
خیلی جاها را زدند؛ اما یکی از آنها به سمت هلیکوپتر شما شیرجه زد و موشکی به وسط هلیکوپتر شما شلیک کرد، بلافاصله هلیکوپتر منفجر شد و در میان نیزارهای حور سقوط کرد."
آرزوی دیرینهای که با چاپ کتاب "سختجانی" محقق شد
مجید محبوبی نویسنده کتاب "سختجانی" ، متولد سال 1352 در روستای قرهگل شهرستان ملکان در استان آذربایجان شرقی است که در نوجوانی در کنار تحصیلات حوزوی در شهر تبریز، به کلاسهای قصه خوانی استاد عبدالمجید نجفی راه یافت و به آموزش اصول قصهنویسی پرداخت.
آشنایی با شعرای موفق و مطرحی چون آقایان جلال محمدی، سید قاسم ناظمی، محمدرضا لوایی، اسحاق راهب و همچنین نویسنده ادبیات مقاومت، داوود امیریان، اشتیاق او به نویسندگی را، مضاعف کرد.
مجید محبوبی در طول فعالیت ادبی خود تا کنون، بیش از 80 اثر را به چاپ رسانده است که عناوین برخی از آنها؛ آن روز آن مهمانی، یک روز بهاری، کبوتر سفید، مهربان ترین، فرزند کعبه، خانه در آتش، دعای باران،دیدار در خانه دوست، خورشید نخلستان، پل جغاتو و …است.
مجید محبوبی درباره خلق کتاب، "سختجانی" میگوید: " آقا مجید سعادتیان از اقوام نسبی و سببی ما هستند که هممحل و همشهری نبودیم.
من از نوجوانی که تعریف ایشان را شنیده بودم، مشتاق دیدارشان بودم، اما بعد مسافت، مانع این دیدار بود تا اینکه در سال ۱۳۷۴ شمسی من ازدواج کردم و ما دوباره قوموخویش شدیم.
من به شهر مراغه آمدم و همان سالها در یک مهمانی برای اولینبار همدیگر را دیدیم و دوستی صمیمانه و شدیدی بین ما شکل گرفت.
چندین خاطره را از ایشان و بازنویسی کرده و به یکی از نشریات تبریز (میثاق) ارسال کردم و با چاپ آن خاطرات در نشریه، اولین قدمها را برای چاپ و نشر کل خاطرات مجید آقا، برداشتم. "
او ادامه میدهد: " بعد از آن نیز همچنان در رفتوآمدهای خانوادگی، خاطرات آقای سعادتیان را ضبط و مینوشتم تا اینکه در اسفند سال ۱۳۹۹ بهطورجدی، ضبط خاطرات ایشان را شروع کردیم و آخر اسفند پرونده ضبط کار را بستیم. حدود یکساله بازنویسی اثر طول کشید و بعد از چندین بار ویرایش و اصلاح کاستیها، انتشار اثر را، به انتشارات به نشر سپردم."
محبوبی، با ابراز خرسندی از چاپ این اثر، یادآور میشود: "چاپ این اثر آرزوی دیرینه من بود که بالاخره محقق شد.
با انتشار این اثر، احساس میکنم که یکی از مهمترین وظایف زندگیام انجام شده و به مرحله اتمام رسیده است.
خدا را شکر میکنم که عمر ما کفاف داد که شاهد چاپ و نشر این اثر دوستداشتنی، باشم."
علاقهمندان میتوانند برای دریافت این اثر و سایر آثار به فروشگاههای انتشارات به نشر در مشهد و سراسر کشور مراجعه کنند.
هم چنین افراد میتوانند از سایت www.behnashr.com نیز کتابهای موردعلاقه خود را مشاهده و خریداری کنند.