مصاحبه/ این روزهای ماه مبارک رمضان، مخاطبان قاب شیشهای، استاد ابوالقاسمی را دوباره در برنامه محفل میبینند و با قرائت زیبا و دلنشین او با کلام وحی ارتباط برقرار میکنند.
من با تلاوت قرآن افتخار نوکری حضرت رضا(ع) را دارم
به گزارش آستان نیوز، حاج احمد ابوالقاسمی در لحظات اذان صبح روز دهم خرداد سال 1347 در محلهای در جنوب تهران متولد و سال 56 با اصرار خانوادهاش وارد كلاسهای آموزش قرآن شد.
در يكي از روزهاي ماه رمضان در تابستان سال 1361 برای اولین بار در محضر استادش به تلاوت قرآن کریم پرداخت. خانه استاد ابوالقاسمی در نزدیکی مسجد قرار داشت و او و بقیه اهالی خانه هر روز تلاوت قرآن را از بلندگوهای مسجد محلهشان میشنیدند؛ شنیدنهایی که شعله عشق به کلام خدا را در قلب او شعلهورتر میکرد.استادش جابر جليلي مشوق خوبی برای او بود و احمد نوجوان را محضر استاد حاج محمد غفاري كه در آن روزگار يكي از بهترين اساتيد قرآن کشور بود معرفی کرد.
او با جدیت آموزش و تلاوت قرآن را دنبال کرد تا اینکه با وجود مجروحیت در دفاع مقدس سال 70 در مسابقات قرآن جانبازان، اول شد و بعد در مسابقات معتبر مالزی رتبه اول را بدست آورد و در میان قاریان بینالمللی کشور به چهرهای سرشناس و صاحب سبک تبدیل شد.
ابوالقاسمی از سال 67 تاكنون به بیش از 30 كشور جهان از جمله کانادا، استراليا، آلمان، فرانسه، بلژيك، هلند، سوئيس، اتريش، انگلستان، آفريقاي جنوبي، پاكستان، عربستان سعودی، سوريه، تركيه، عراق، قرقيزستان، و ... سفر کرده و در این سفرها به تلاوت قرآن پرداخته است. با این قاری بین المللی قرآن کریم کشورمان به گفتوگو نشستیم که آنچه میخوانید ماحصل این گفتوگوست.
استاد؛ مردم تلاوت شما را دوست دارند چه تلاوتهایی که در حضور مقام معظم رهبری داشتهاید و چه تلاوت در بقیه محافل...
هذا من فضل ربی...،من همیشه مورد لطف خدا بودهام و تلاش کردهام تا در قرآن بهترین عملکرد را داشته باشم اما اینکه مردم به من لطف دارند از الطاف بیکران الهی است.
من سال 67 در جنگ مجروح شدم و ترکش خورد به ریه من. اما نه تنها مانعی برای تلاوتم ایجاد نکرد بلکه باعث شد سال70 در مسابقات جانبازان قرآن در کشور اول شوم و مسیر من هموار شود تا در مسابقات بینالمللی شرکت کنم و سال 71 در مسابقات قرآن مالزی مقاوم اول را بدست بیاورم. اینها همه الطاف خداوند است.
خاطرهای هم از این عنایات الهی که در پناه قرآن بدست آوردهاید به یاد دارید؟
سال71 تازه از مسابقات مالزی که اول شده بودم برگشتم و طبیعتا برای تلاوت به محافل مختلف دعوت میشدم. یک روز نوجوانی در خانه ما آمد و از من دعوت کرد که برای تلاوت به مسجد محلهشان در شهرک ولیعصر(عج) بروم. چون آن روز مناسبت مذهبی بود من میتوانستم به محافل خیلی بزرگتر و مشهورتر بروم اما جواب رد به آن نوجوان ندادم و گفتم چشم میآیم. آن روز با خود عهد بستم برای قرآن دنبال محفل بهتر و شهرت و... نباشم.
و حالا صادقانه اعتراف میکنم که بخاطر این عهد و ماندن بر آن عهد، خدا هم برایم جبران کرده است؛ خیلی بیشتر از انتظارات هم جبران کرده و من مشمول نعمتهایش بودهام. بسیاری از قاریان قرآن 5 یا نهایت 6 سال در اوج خواندهاند اما من از سال66 تاکنون در اوج خواندهام و این از توفیقات الهی است.
در دوره جنگ ترکش به ریه شما اصابت کرده و میدانیم ریه در تلاوت قرآن بسیار مهم است. اما اتفاقا شما بعد مجروحیت به شهرت قرآنی رسیدید. سر این ماجرا در چیست؟
من بعد مجروحیتم در مسابقات جانبازان کشور اول شدم و مرا حج فرستادند. در مدینه که بودیم، آقای عباسی که از قاریان قرآن است در مسجدالنبی گفت بیا چند رکعت نماز بخوانیم؛ نماز که خواندیم بعدش گفت: من دلم روضه میخواهد میتوانی بخوانی؟ من هم شروع کردم روضه خواندن و او سخت گریست. بعدش رو کرد به من و دعای عجیبی برایم کرد و گفت: انشاءالله مزد این روضهات را حضرت زهرا (س) بدهند.
اسم خانم که آمد در جوار رسول الله (ص) حالم دگرگون شد و گفتم: «یا حضرت فاطمه(س)؛ از آرزوهایم این است که در مسابقات قرآن مالزی اول شوم».
دقیقا سال بعد من مسابقات مالزی رفتم و آنجا اول شدم. نه آن توسل به حضرت زهرا(س) را میتوانم فراموش کنم و نه آن روضه از سر دلتنگی در مسجد النبی(ص) را که من فقط 20 سالم بود و نه دعای آقای عباسی را.هر سه این اتفاقات مسیر زندگی مرا به سوی قرآن تغییر دادند.
از تجربه تلاوت قرآن در جوار حرم حضرت رضا(ع) برایمان بگوئید. تلاوت در این آستان چه حس و حالی دارد؟
تلاوت کنار حضرت رضا(ع) که حس و حال بی نظیری دارد. من چندین بار این تجربه را داشتهام. از آن تجربههای بینظیر زندگی است که حال خوبی به انسان دست میدهد.
اینجا در حرم مطهر رضوی، امام حاضر هستند و دلها وصل به ایشان است؛ هرکسی به زبانی عشق و ارادتش را به امام رضا(ع) نشان میدهد. من با تلاوت قرآن افتخار خدمتگذاری و نوکری خدمت حضرت را دارم.
این جا آدم احساس میکند امام رضا(ع) اجازه دادهاند که ما در محضرشان قرآن تلاوت کنیم این خیلی حس عجیبی است.
اگر در آن دنیا به من بگویند دلت برای چه چیزی از این دنیای فانی تنگ میشود؟ میگویم لحظاتی که در بارگاه مطهر رضوی تلاوت داشتم، جزو لحظههای ماندگار زندگیام بود که امیدوارم امام هشتم به واسطه این تلاوتها مرا قابل بدانند و در آن دنیا شفاعتم کنند.
امام رضا(ع) را با چه صفاتی میشناسید؟
در بین علما و دانشمندان ایشان به عالم آل محمد(ص) مشهورند اما در بین مردم حضرت را به عنوان امام رئوف و مهربان میشناسند؛ من شیفته هر دوی این القاب و صفتهایم.
خاطرهانگیزترین سفری که تا کنون به مشهد داشتهاید مربوط به کدام سفرتان میشود؟
سفرهای مشهد همه خاطره انگیزند. اما یادم هست سال 68 من سفری به شیراز داشتم و برادر امام رضا(ع) حضرت شاهچراغ را زیارت کردم آن سفر شیراز خیلی به من چسبید و خوش گذشت وقتی می خواستم خداحافظی کنم و تهران برگردم، چیزی در دلم گذشت و توی صحن حضرت شاهچراغ رو به آقا کردم و با حالت شوخی گفتم: «دمت گرم به ما که خیلی خوش گذشت ولی اگر راست میگویید، این خواسته مرا برآورده کنید و مرا بفرستید مشهد خیلی دلم هوای برادرتان را کرده است».
چند ساعت بعد به محض اینکه از شیراز به تهران رسیدم پایم را که خانه گذاشتم 5 دقیقه نشد که بچههای محل، زنگ در خانه ما را زدند و گفتند ما داریم میرویم مشهد زیارت امام رضا(ع)، ماشین جا دارد آمدهایم دنبالت که تو هم بیایی. من اولش متعجب شدم که چرا اینطور شد بعدهم من هنوز چند دقیقه بیشتر نبود که از شیراز برگشته بودم. یکدفعه یاد خواستهام از حضرت شاهچراغ افتادم وسایلم را جمع کردم و راهی مشهد شدم.
یقین دارم آن سفر به دعای حضرت شاهچراغ اتفاق افتاد و بعد حدود سه دهه هنوز یادآوریاش مرا منقلب میکند و در خاطرم مانده. من کسی نبودم ولی این که دعایم در محضر برادر امام رضا(ع) مستجاب شد و مرا برای زیارت برادرش مشهد فرستاد، خیلی برایم جذاب و شیرین بود.
کدام آیه قرآن شما را یاد اهل بیت به خصوص امام رضا(ع) می اندازد؟
آیه 73 سوره نوح : «قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ» (فرشتگان با او گفتند: آیا از کار خدا عجب داری؟ (عجب مدار) که رحمت و برکات خدا مخصوص شما اهل بیت است، زیرا خدا بسیار ستوده صفات و بزرگوار است).
گفتوگو: صدیقه رضوانی نیا
تولیت آستان قدس رضوی
