در دل شهری که به مناسبت دهه کرامت آذین بندی شده و مسرور و شادمان از این میلاد فرخنده است، کاروانی پیاده با بنر، پرچم و تریبون در یکی از خیابانهای منتهی به حرم مطهر، اما با چهرههایی اشکبار و سینههایی پراندوه، در حال حرکت هستند. این تصویر که بیشتر به یک آیین سوگواری شبیه بود تا جشن، ذهن بسیاری از رهگذران مشهدی را به خود مشغول کرد. آیا این تضاد فرهنگی است یا روایتی عمیقتر دارد؟
حال و هوای متفاوت زائران عراقی در مشهدالرضا(ع) همزمان با دهه کرامت
به گزارش آستان نیوز، در یکی از روزهای دهه کرامت، در مسیری منتهی به حرم مطهر رضوی، کاروانی از زائران عراقی با تریبون همراه، پرچمها و بنرهای مذهبی در حال حرکت هستند.
صدای مرثیهای آرام در فضا میپیچید. در حالیکه شهر غرق در جشن و مولودی است، این گروه با حالتی حاکی از اندوه، بیهیاهو اما منظم، مشغول سینهزنی و زیارت هستند.
در ذهنم تردید ایجاد شد. چرا این شکل از حرکت در چنین ایامی؟ مگر نه اینکه دهه کرامت، روزهای شادی و سرور است؟ آیا این تضاد با فضای عمومی شهر همخوانی دارد؟
اما وقتی جلو رفتم و با چند نفر از اعضای کاروان گفتوگو کردم، نگاه من کاملاً تغییر کرد.
با زبان فارسی شکسته، اما دلی سرشار از ارادت، گفتند: «ما از راه دور آمدهایم… امام رضا(ع) غریب است… آمدهایم با دلمان همراهش باشیم.»
در نگاه شیعیان عراقی، امام رضا(ع) نهفقط امام مهربانی، بلکه امام غریبالغرباست؛ امامی که دور از مدینه و خاندان، در دیاری غریب به شهادت رسید.
این حس غربت، در فرهنگ دینی آنان چنان زنده است که حتی در ایام شادی، به شکل حزن و سوگواری بروز پیدا میکند. زیارتشان آمیخته به اشک است، نه از روی ناآگاهی از ایام دهه کرامت، بلکه از جنس نگاهی دیگر به امام رضا(ع).
یکی دیگر از این زائران میگوید: «ایام میلاد امام که نزدیک میشود، دلمان پر میکشد تا مشهد باشیم. برای همین کار و کاسبی را تعطیل میکنیم و همراه خانواده و دوستان راهی مشهد میشویم.»
شاید آنها آمدهاند تا یادمان بیندازند، شادی اهلبیت(ع)، با غربتشان بیگانه نیست.
در مشهدالرضا(ع)، هم جشن جای خود را دارد، هم اشک؛ و دلهای زائران عراقی، آنقدر به غربت امام نزدیک است که این اشکها برایشان عین شادی است.
تولیت آستان قدس رضوی
