در میانه رنج روزگار، زیر نور آفتاب ، در میان آب و گل ، موسم کشت برنج ، زیر لب با خودش چیزی میگوید . غافل از اینکه کسی شنوای حرفهای اوست و ناگفته میداند در دلش چه میگذرد. چیزی نمیگذرد که صدایی او را به حیرت میآورد؛ کاروانی از جنس نور، پرچم رضوی را به طوافش میآورند . خادم رضوی، بانگ بر میآورد که وسط شالیزار، کدام دل شکسته امام رضا (ع) را صدا زد؟ به خود میآید مکثی میکند و به سمت خادم حرکت میکند .
شعاع مهربانی رضوی تا امتداد گیلان
دلش از شوق لبریز میشود و بغضی گلویش را میفشارد، اشک از چشمانش جاری میشود؛ اما این بار، گریه از سر شوق است و خواستهای که خیلی زود رنگ اجابت به خود میگیرد .
با نغمه خادم اهل بیت(ع) دیگر شالیکاران، به سمت خادمان رضوی حرکت میکنند و با زیارت پرچم رضوی دلها را به مشهدالرضا و مشبکهای ضریح گره میزنند و آرزویشان را با پرچم رهسپار حرم میکنند.
عرض ارادتی از دور بر آستان مقدس امام مهربانی
در دهه کرامت رضوی که شوق زیارت بارگاه منور امام، خواسته هر مشتاقی است، کاروان فرهنگی « زیر سایه خورشید» با شعار محوری «ایرانِ امام رضا»، در آستانه میلاد امام رضا، قدم به مناطق روستایی و سرسبز استانهای شمالی میگذارند و با حضور در شالیزار برنج در لنگرود، زنان و مردان زحمتکش روستایی را که در حال کار در مزرعه بودند مورد تفقد قرار میدهند.
این حرکت ارزشمند که با اهدای نمک تبرکی، همراه بود، حال و هوای شالیکاران را به شمیم دلنواز مشهد مقدس، گره زد و عرض ارادتی از دور، بر آستان مقدس امام مهربانیها رساند.
و تمام ماجرا حرفی بود که یکی از خادمان، وقتی به سمت نشا کاران رفت و گفت:« برای امام رضا(ع) فرقی نمیکنه وسط زمین شالی باشی یا پای دار قالی، هر کجا صداش بزنیم میاد»
اشک، گوشه چشمش را با دست پاک میکند و با خودش میگوید " دستم را گرفتهای ! رهایم نمیکنی"
تولیت آستان قدس رضوی
