شبی شگفت است؛ آسمان و زمین در جوش و خروشند؛ لحظههای پرندین آکنده از عطر دلانگیز بهشتی، مشام ملکوتیان را مینوازد. ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت، چشم انتظارند تا نقاب از رخ خورشید ولایت بردارند.
امشب، هشتمین گوهر آسمان ولایت میدرخشد
ناگهان نوری عظیم در آسمان مشرق میدرخشد و هشتمین گوهر آسمان امامت از راه میرسد. میآید و نور وجودش ماه و ستارگان را از جلوه میاندازد و نوای شور و سرور عرشیان را در آسمان طنین انداز میکند.
میآید با شولای نور و فلق بر تن، تا چادر سیاه شب را از سر باغهای یخ زده کنار بزند و با دستان زلال خویش، باران محبت را در تن خشکیده زمین بریزد.
میآید با اخلاقی جذب کننده، برگیرنده و رشد دهنده؛ با رفتاری سرشار از فروتنی و خاکساری؛ با نگاهی لبریز از شرم و عفاف؛ با زبانی حقگوی و فصیح؛ با بیانی گرم و گیرا و سحار.
میآید تا خار جهل و جهالت را برکند و بساط ظلم را برهم زند. میآید تا پنجرههای گشوده به روی «شب» و «شیطان» را ببندد و درهایی به روی «روز» و «روشنایی» بگشاید...
میآید تا امتداد ولایت باشد و مظهر مهر و رافت. تا زبده اصفیا شود و پناه غربا؛ تا آهوان را ضمانت کند و با مهربانیاش تجلی لطف و محبت الهی باشد.
میآید تا عالم آل محمد شود(ص) و با علم خود عالمان سراسر عالم را به شگفتی وادارد؛ تا سرگردانی کورترین جهالت ها را حلق آویز منطق روحانی خویش سازد و تکلیفِ بی قراری دلها را روشن کند.
میآید تا از حصار حصین لااله الا الله حماسهای شکوهمند بسراید و خاطره قلمها و قلمدانهای مرصع را جاودانه سازد.
میآید و همچون جدش علی نام میگیرد، تا آیینه تمامنمای اقیانوس علوی باشد، نامی، چنان برتر و والا که کاینات را به قیام وا میدارد و به «رضا» ملقب میشود؛ تا در همه حال راضی به رضای خدا باشد و مرضی عرشیان و فرشیان.
سلام بر تو ای ولیّ خدا، سلام بر تو ای حجّت خدا، سلام بر تو ای نور خدا در تاریکیهای زمین، سلام بر تو ای ستون دین، سلام بر تو ای وارث پیامبران و امامان الهی... و سلام و درود خدا بر تو و تبسم زیبای ولادتت که آسمانها را به شادباش فراخوانده است!
زهرا دلپذیر