«سلام بر خادمان بارگاه آسمانی علیبن موسیالرضا(ع) که خادمان حضرت عشقاند و مسافران راه آسمان.
نمیدانم چرا اینقدر با من مهربانی تو
خادمان حضرت رضا(ع)،جاروکشان آستانی که جبرییل جاروکش آنجاست، به شهر ما خوش آمدید.
خوش آمدید که با قدمهایتان ذکر یا رضا(ع)، مهمان لبهایمان شده.
خاک پایتان توتیای چشممان که با قدوم تان بوی امام رئوف، پیچیده در شهرمان.»
دو دختر کوچک در هیاهوی حضور گسترده مردم، به استقبال کاروان نور و مهرورزی، آمدهاند.
دستهگلی زیبا به همراه دارند و دکلمه و سرودههایی در وصف خادمین میخوانند و پیشکش به امام رئوفی که قلبها به شوقش میتپد.
حتی از دورترین فاصله در یکی از جنوبیترین مناطق ایران. دوراهک، شهری از دیار گرم و مهربان بوشهر.
شهری که در جایجای حضور کاروانیان «زیر سایه خورشید» در آن، میتوان رد پای کودکان و نوجوانان دوستداراهل بیت(ع) را،یافت.
علی موسیالرضا(ع)
روحانی کاروان برای بچهها قصه میگوید. دخترها و پسرها با اشتیاق به حرفهایش گوش میدهند.
روحانی به آنها میگوید: اگر میخواهند خدای مهربان دوستشان داشته باشد باید همیشه شاکر نعمتهایش باشند، برای بچهها مسابقه برگزار میکند. شور و هیجان فضا را پر کرده است.
حالا نوبت اهدای جوایز است. برگزیدگان، هدیههای متبرکشان را دریافت میکنند و خوشحال سر جایشان مینشینند.
دختری برای خادمین، دکلمه امام رضایی میخواند. گروهی دختر و پسر خردسال با لباسهای مزین به رنگ سبز، سرود اجرا میکنند. سرودی که خدا میداند چقدر برایش تمرین داشتهاند تا در این روز خاص در حضور نمایندگان امام رضا(ع)، آن را بسرایند.
مداح کاروان با شور میخواند: «علیعلیعلیعلی موسیالرضا(ع)...» بچهها تندتند دست میزنند و کلمات را تکرار میکنند.
برق شادی در چشمان این کودکان و نوجوانان، نشان از عشقی است بیپایان.از دو راهک تا مشهد امام مهربان.
امام بیکرانگیها
دخترک، در جشن رضوی، مقابل مهمانان عزیز شهرشان ایستاده است. چادری به سپیدی گل یاس بر سر دارد و چشمانی به زلالی آب.
با تسلطی بیهمتا، میکروفن به دست گرفته و برای حضرت عشق میگوید: «همیشه قبل هر حرفی برایت شعر میخوانم، قبولم کن من آداب زیارت را نمیدانم، نمیدانم چرا اینقدر با من مهربانی تو، نمیدانم کنارت میزبانم یا که مهمانم، نگاهم روبه روی تو بلاتکلیف میماند، که از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانم».
جثهاش کوچک است اما قلبش آنقدر وسیع که، محبت امامی عظیمالشأن را در خود جای داده است. امام بیکرانگیها.
رسالت همچنان باقیست...
پرچم سبز رضوی به اهتزاز درمیآید و نوجوانان برای تبرک جستن به آن یکییکی جلو میآیند. چشمها خیس است و دلها شکسته.
چه کسی میداند در دلهای پرتلاطمشان چه میگذرد و بین آنها و یادگار مقدس امامشان، چه رازونیازهایی، صورت میگیرد؟ برنامههای جشن «زیر سایه خورشید» در شهرستان دوراهک با حضور دوستداشتنی آیندهسازان میهن، پایان میگیرد.
اما رسالت خادمین رضوی تمامنشدنی است. آنها که به گفته یدالله علیزاده بذرافشان یکی از مبلغین کاروان، هر سال در ایام دهه کرامت، این فرصت بینظیر تبلیغی را موقعیتی بیتکرار میدانند تا بتوانند، به عنوان نمایندگان امام رأفت، هالهای هرچند کمرنگ از خوبیهایش را منعکس کنند و بهخصوص بر نسل آینده تأثیرگذار باشند.
هدیه سادات میرمرتضوی
تولیت آستان قدس رضوی
