دهمین نشست از سلسله نشستهای علمی «فلسفۀ زمانهاندیش» با حضور حجتالاسلام و المسلمین علی مصباح یزدی و دکتر جهانگیر مسعودی در تالار شیخ طوسی (ره) بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی برگزار شد.
زمانه اندیشی و پویایی، ضرورت امروز فلسفه اسلامی
به گزارش آستان نیوز در این نشست، حجّتالاسلاموالمسلمین دکتر علی مصباح یزدی، عضو هیئت امنا و هیئت علمی مؤسّسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) و دکتر جهانگیر مسعودی عضو هیئت علمی گروه فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد، با موضوع «زمانه اندیشی در فلسفه اسلامی؛ الزامات و چالشها» با هم به مناظره و گفتگو پرداختند.
تعریف فلسفه، فلسفۀ اسلامی و زمانمندی
حجتالاسلام مصباح یزدی بحث را با تأکید بر لزوم تعیین محورموضوع آغاز کرد و بیان داشت: بسیاری از اختلافنظرها ناشی از سوء تفاهم است، بنابراین باید در گام نخست مشخص کرد که راجعبه چه بحث میکنیم. وی روش بحث خود را بر پایۀ تعریف واژگان کلیدی بنا نهاد و گفت در این راستا ابتدا به تعریف فلسفه، فلسفه اسلامی، زمانمندی و سپس به لوازم، ملازمات و چالشهای آن میپردازد.
وی با بیان اینکه فلسفه، تلاش عقلانی برای کشف حقیقت و حل مسائل است و برای دستهبندی تفکرات و نتایجی که مکاتب و افراد مختلف از تلاشهای عقلانی خود بهدست آوردهاند، طبقهبندیهایی میان نظریهها انجام میشود، اظهار داشت: در این دستهبندیها، هرچند افراد در یک گروه قرار میگیرند، اما همچنان میان آنها اختلافنظرهایی وجود دارد. از این منظر، میتوان به فلسفه اسلامی نگریست و تشخیص داد که چه عناصری باید در اندیشههای فلاسفه وجود داشته باشد تا آنها در زمرۀ فیلسوف و فلسفه اسلامی قرار گیرند و از سایر فلسفهها متمایز شوند.
مصباح با تأکید بر اینکه وجود اشتراکات در یک دسته، مانع از بروز تفاوتهای درونی نیست تصریح کرد: در فلسفۀ اسلامی نیز تفاوتهایی میان فیلسوفان مشاء، اشراقی و حکمت متعالیه وجود دارد که برخی از آنها تأثیرگذار و بنیادین است، با این حال، ویژگیهایی باعث میشود که یک نظریه یا فیلسوف در حوزه فلسفه اسلامی طبقهبندی شود. اوّلین ویژگی مخالفت نداشتن با یقینیات دین اسلام است.
وی اضافه کرد: الهامگیری فیلسوف از آموزههای اسلامی در انتخاب موضوعات فلسفی ویژگی دوّم است و سوّمین خصوصیّت تعهد به دفاع عقلانی از آموزههای دینی در برابر نظریات مخالف میباشد.
وی افزود: در این رویکرد، فیلسوف مسلمان در صورتی که نظریهای را مخالف آموزههای یقینی دین بداند، تلاش میکند با استدلال عقلانی، نادرستی آن نظریه را نشان دهد. این شیوه بهعنوان یکی از مؤلفههای فلسفه اسلامی شناخته میشود. از آنجا که فلسفه، اساساً تلاشی عقلانی برای کشف حقیقت است، هر بحثی که با روش عقلانی و در ارتباط با آموزههای اسلامی بررسی شود، در حوزۀ فلسفه اسلامی جای میگیرد.
در ادامۀ نشست دکتر مصباح یزدی با اشاره به بحث «زمانهاندیشی» در فلسفه اسلامی پرداخت و گفت این اصطلاح عنوان جدیدی است که با هدف بررسی نسبت فلسفه با تحولات زمانه و مسائل معاصر انتخاب شده است. زماناندیشی فلسفی در پی این است که ببیند آیا فلسفه، بهویژه فلسفه اسلامی، نسبت به مسائل عینی و روزمرّۀ جامعه بیتفاوت است یا میتواند در مقام پاسخگو ظاهر شود.
ظرفیت فلسفه اسلامی برای پاسخگویی به مسائل روز
دکتر جهانگیر مسعودی، دیگر سخنران این مناظره بود که در آغاز سخنان خود، با طرح این پرسش که چرا از فلسفۀ زماناندیش و پویایی آن سخن گفته میشود، به بررسی الزامات و چالشهای این نگرش پرداخت.
وی محور گفتوگوی خود را حول این نکته متمرکز کرد که فلسفه اسلامی تا چه اندازه با چالشهای روزگار ما که عمدتاً اجتماعی، سیاسی و روانشناختی هستند، درگیر شده است. به گفته او، فلسفه اسلامی بیشتر معطوف به مباحث متافیزیکی و هستیشناختی بوده و در حوزه حکمت عملی، رقیق است.
این استاد دانشگاه با اشاره به نقش فعّال فلسفههای غربی در پاسخگویی به مسائل عینی و روزمره انسانها، جایگاه فلسفه اسلامی در این زمینه را مورد پرسش قرار داد و بر لزوم بازنگری در مسیر آن تأکید کرد و گفت: فلسفه اسلامی زماناندیش باید با مسائل عینی جامعه درگیر شود، دغدغههای انسان معاصر را درک کند و برای آنها راهحلهایی عقلانی ارائه دهد.
دکتر جهانگیری با بیان اینکه نگاه به فلسفه زماناندیش تنها از زاویۀ کاربردی و امتداد اجتماعی کافی نیست خاطرنشان کرد: بُعد دیگری که باید مورد توجّه قرار گیرد، پویایی فلسفه است؛ بهطوریکه فلسفه بتواند همگام با تحولات زمانه پیش برود.
این استاد فلسفه با تأکید بر این نکته که زمانهای جدید با مسائل نوینی همراهند که پاسخ به آنها نیازمند آمادگیهای جدید و روشهای نو است افزود: گاه مسائل جدید درک میشوند اما چون راهحلهای نو ارائه نمیشود، پاسخها برای مخاطبان امروزی قانعکننده نیستند، از اینرو، باید پویایی و روزآمدی نیز در فلسفه اسلامی لحاظ شود.
وی با اشاره به اینکه در بحث زماناندیشی فلسفه اسلامی، پرسشهایی درباره تعریف، معیارها، لوازم و چالشهای آن مطرح میشود، ادامه داد: این پرسشها برخاسته از یک احساس شهودی مبنی بر این است که وضعیت فعلی فلسفه اسلامی مطلوب و رضایتبخش نیست. حتی در خوشبینانهترین نگاه، فلسفه اسلامی در وضعیت «خوب» قرار دارد اما برای رسیدن به وضعیت «عالی» نیازمند بازنگری و حرکت است.
وی افزود: رسیدن به پیشرفت نیازمند شناخت انحطاط است. این شناخت هم از طریق مقایسه با دیگران و هم از طریق مقایسه با ظرفیتهای درونی خود امکانپذیر است.
پویا سازی در فلسفه زمانه اندیش
جهانگیری با اشاره به کتاب دکتر کریم مجتهدی به نام «فلسفه در قرون وسطی» تأکید کرد: فصلی از این کتاب درباره مکتبهایی است که در دوره ترجمه شکل گرفته است، نام این مکتبها نشان میدهد که هیچ مکتب فلسفی، در قرن ۱۳ نیست که ریشه اسلامی نداشته باشد.
وی ادامه داد: این مطلب بیانگر این است که فیلسوفان نخستین ما به حدی عالی بودند که توانستند جریانسازی کنند و جهان غرب آن جریان را اتخاذ کند. بنابراین در مقایسه خودمان با خودمان ملاحظه میشود که ما عالی بودیم ولی اکنون عمدتاً درگیر ترجمه آثار غربی هستیم. از این منظر، فلسفه زمانهاندیش نهتنها باید امتداد اجتماعی داشته باشد بلکه باید سازوکارهای پویاسازی را نیز در درون خود فعال کند.
فلسفه مأمور به کشف حقیقت و آیندهنگری است
جهانگیری با اشاره به اینکه تنها دانش اسلامی که بهطور خاص در مقام دفاع از دین شکل گرفته، علم کلام است، خاطر نشان کرد: این علم بر مبنای محافظهکاری عمل میکند، در حالیکه فلسفه مأمور به کشف حقیقت و آیندهنگری است. منتقدان فلسفه اسلامی گاه آن را نه فلسفه، بلکه الهیات میدانند و آن را ناتوان از پویایی و زماناندیشی معرفی میکنند.
وی افزود: راهکار پیشنهادی برخی از منتقدان، جدا کردن فلسفه از تعالیم دینی است. اما در پاسخ به این دیدگاه باید گفت فلسفه در عین دینی بودن میتواند پویا و روزآمد نیز باشد. این امر با اتخاذ رویکردهای انتقادی و گفتوگویی امکانپذیر است.
لزوم کارآمد ساختن فلسفه اسلامی
در ادامۀ نشست، حجتالاسلام و المسلمین مصباح یزدی با اشاره به اینکه فلسفۀ اسلامی در قبال مسائل روز و مشکلات اجتماعی آنچنانکه باید، مسئولیت خود را ایفا نکرده، افزود: وضعیت فعلی فلسفه اسلامی از موضع فیلسوف بودن قابل قبول نیست و در تبیین مسائل مهمی چون عدالت، اخلاق، سیاست و سایر مسائل اجتماعی در وضعیت مطلوبی قرار ندارد.
دکتر مصباح خاطرنشان کرد: مسئله زمانمند و کارآمد ساختن فلسفه اسلامی در عصر ما یک ضرورت است و فلاسفه مسئولیتی بزرگ در این زمینه بر عهده دارند.
نفی مبنا یعنی نفی عقلانیت
وی با طرح این سؤال که آیا فلسفه اسلامی توانایی پویایی و همراهی با زمان را دارد، بیان کرد: نخست باید بر سر مفهوم فلسفه توافق حاصل شود. اگر فلسفه به معنای تفکر عقلانی است، نمیتواند بدون مبنا شکل بگیرد. تفکر عقلانی بدون اتکا به دانستهها و مبانی، توانایی کشف مسائل جدید و حل آنها را نخواهد داشت. بنابراین، نفی مبنا به معنای نفی عقلانیت و در نتیجه نفی فلسفه است.
وی در ادامه با تأکید بر اینکه اگر مبنایی که بر اساس آن مسائل جدید بررسی میشود، عقلانی نباشد، فلسفی نیست، بیان کرد: در سنت اسلامی نیز اعتقادات باید بر اساس دلیل و استدلال پذیرفته شود و هیچکس مجاز به تقلید در اصول اعتقادی نیست. حتی بدیهیات نیز در معرفتشناسی قابل بحث و بررسی هستند.
عضو هیئت علمی مؤسّسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی افزود: فلسفه زماناندیش باید در چهارچوب فلسفه باقی بماند و از عقلانیت و روش عقلانی فاصله نگیرد. فهم فلسفی قابلیت ارتقا دارد و کشف لایههای جدید حقیقت با تلاش فلسفی امکانپذیر است، به شرط آنکه این تلاش در چارچوب اصول فلسفی و قابل نقد باشد که نقدپذیری نیز از ویژگیهای فلسفه است.
وی با اشاره به اینکه دفاع از مبانی نه تنها در علم کلام بلکه در فلسفه نیز وجود دارد تصریح کرد: فیلسوف موظف به دفاع عقلانی از دیدگاههای خود است، مگر آنکه دیدگاه خود را مطابق با واقعیت نداند، که در این صورت سخن او خارج از دایره فلسفه خواهد بود.
دکتر جهانگیری در بخش دیگری از سخنان خود با تأکید بر لزوم پویایی در فلسفه زماناندیش، متذکر شد: فلسفه باید بتواند علاوه بر پاسخگویی به مسائل نو، سازوکارهایی نیز برای تولید پاسخهای جدید فراهم آورد و این ویژگی تنها از فلسفههای پویا برمیآید.
فیلسوف جزماندیش و انتقادی
جهانگیری با اشاره به دیدگاه کانت گفت: فلسفهها به دو دسته جزماندیش و انتقادی تقسیم میشوند. در حالی که فلسفههای دگماتیک با پیشفرضهای قطعی و تغییرناپذیر آغاز میشوند، فلسفۀ انتقادی حتی در مورد بدیهیات نیز پرسشگر باقی میماند. بر این اساس، فیلسوف انتقادی از فیلسوف جزماندیش فیلسوفتر است، چرا که مقام سوال کردن و استدلال کردن برای قبول او را محدود نمیکند.
این عضو هیئت علمی فلسفه و حکمت اسلامی با بیان اینکه دستگاههای معرفتشناسی متنوعی وجود دارد افزود: معرفتشناسی صرفاً محدود به رویکرد مبناگرایانه نیست. در کنار دستگاه معرفتشناسی مبناگرایانه، دستگاه معرفتشناسی انسجامگرایانه نیز وجود دارد. در این رویکرد، منظومهای از معارف وجود دارد که هر یک در مقام حجیت، دیگری را پشتیبانی میکند.
جهانگیری با اشاره به اینکه تصویرهای متعددی از فلسفه وجود دارد و نگاه جزماندیشانه تنها تصویر ممکن از فلسفه نیست ابراز داشت: فیلسوفان انتقادی بر این باورند که آغاز تفکر فلسفی میتواند با مبادی و اصول اولیه همراه باشد، اما این مبادی در ادامه مسیر قابل تغییر هستند. آنها با تعصب به مبانی نمینگرند و آمادگی پذیرش کشفهای جدید و شنیدن دیدگاههای نو را دارند.
وی ادامه داد: نگاه فلسفی، سقفی برای خود نمیشناسد، فیلسوف انتقادی مدعی است که بیش از فیلسوف جزمگرا به این سقف نداشتن پایبند است؛ زیرا میتواند با اطلاعات، دیدگاهها و بحثهای جدید علمی و فلسفی همراه شود و فهم خود را روزآمد کند.
ضرورت مبناگرایی
در ادامۀ این نشست؛ دکتر مصباح یزدی بر ضرورت مبناگرایی تأکید کرد و گفت: هیچ مسئلهای بدون روش مبناگرایانه قابل حل نیست و کسانی که به نفی این روش و تکیه بر انسجامگرایی معتقدند، باید اثبات کند که چرا این روش غلط است و چرا انسجام گرایانه روش بهتری است.
حجتالاسلام مصباح خاطرنشان کرد: اگر مبانی و مفاهیم بدیهی کنار گذاشته شود، هیچ مفهوم معناداری برای فلسفه و تفکر باقی نمیماند. پذیرش بدیهیات با استدلال و دلیل همراه است و پرسش درباره علل بدیهی بودن آنها همواره موضوعی قابل بحث بوده و مختص فلاسفۀ انتقادی نیست؛ لذا بدیهیات اولیه و ثانویه و علت بدیهی بودن بدیهیات همواره محل بحث بوده و مختص به فلاسفه انتقادی نیست.
گفتنی است بخش پایانی این نشست تخصصی، به پرسش و پاسخ اختصاص داشت و کارشناسان به سوالات مطرح شده حضار، درباره الزامات و چالشهای فلسفه زمانه اندیش پاسخ دادند.
تولیت آستان قدس رضوی
