صدای سه دو یک و پیچیدن یک خندهی بلند چند بچه در گوشم، نگاهم را کشاند به گوشهی صحن آزادی و وروجکهایی که از سر و کول فرشهای خونهی بابا رضا بالا میرفتن.اصلا بازی زبان مشترک بچههاست، کافیست بچهای یک گوشه بساط شیطنت را پهن کند، باقی تا چشم کار کند خودشان را مهمان این سفره میکنند.حکما آن دختربچهی مشهدی که با شیرینزبانی خادم فرش را از کار انداخته، رختخوابهای مادرجانش از دستش راه فرار ندارند یا از همان دخترهای بازیگوشی است که پشتیهای خانه را الاکلنگ میکند و قاه قاه میخندد.هربار خادم میآمد فرشی را بردارد تا برای نماز جماعت پهن کند خنده و شادی بچهها مانعش میشد و صدای یکی از بچهها که میگفت: عمو یه بار دیگه، خواهش میکنم یه بار دیگه ...خادم از حیرانی فقط میخندید. چون هروقت یه بار دیگه تموم میشد بچهای تازه خودش را به جمع میرساند که او هم میخواست طعم یکبار پریدن از فرشهای دانه اناری بابا رضا را بچشد.آمدم وساطت کنم بلکه کمکی برای خادم فرش باشم که من را هم قاطی بازی کردند، حالا بجز یهباره دیگه یه باره دیگه میگفتند: خاله کی بهتر پرید؟به خود آمدم دیدم گوشهی صحن آزادی بلند میگویم سه دو یک و بچهها میپرند و در آخر بهترین پرش را تشویق میکنم. بازی است دیگر کودک و جوان و پیر نمیشناسد، آن هم در این خانهی امن و آرام ...خادم که اینبار از دست من رودهبر شده بود آنقدر حوصله به خرج داد تا وقتی که صفهای نماز شکل گرفت و بچهها دیگر جایی برای پریدن نداشتن، آنوقت آن چند فرشی که سکوی پرش بچهها بود را زیر پای زوار انداخت تا با نماز به عرش خدا بپرند.
نویسنده: زهرا جلالی
به گزارش آستان نیوز، حجت الاسلام و المسلمین محمود واعظ شهیدی در مراسم وداع با دو شهید گمنام هشت سال دفاع مقدس که امشب در رواق امام خمینی(ره) حرم مطهر رضوی برگزار شد، با بیان اینکه شهدا به وظیفه خود