به گزارش آستان نیوز از اصفهان؛ هوای پائیز کمابیش سرد است. به مناسبت تولد حضرت مادر خیابانهای سطح شهر اصفهان بیشتر از حد معمول شلوغ است و این خود باعث تأخیر حضورم در جشن میلاد حضرت زهرا (س) در محل فرهنگی کانون نورالائمه یعنی حسینیه صاحبالزمان (عج) میشود. ترافیک همیشه اذیتکننده است؛ ولی شوق روز بزرگداشت مقام زن و مادر، آن را تحملپذیرتر میکند. تا باعجله خودم را به جشن برسانم نماز جماعت و سخنرانی تمام شده است.
برای خواندن نماز به طبقه فوقانی حسینیه میروم. آن جا هم شلوغ و پر از بچههایی است که به تمرین سرود و قرآن و.. میپردازند. دختربچههایی که شالهای سبز به سر دارند با آن چادرهای کوچک و جمعوجور که زیباییشان را صدچندان کرده است مشغول تمرین برای اجرای یک سرود امام رضایی هستند.
پسربچهها هم با آن شیطنت همیشگی گوشهای منتظرند تا نوبت برنامه آنها برسد. میان اینهمه هیاهو برای اجرای یک جشن نمازم را میخوانم و به طبقه پایین بر میگردم. بادکنکهای سفید و سبز که محل برنامهها را به شکل زیبایی تزیین کرده در کنار پرچم سبز رضوی نشان از آن دارد که خادمیاران وقت زیادی برای بهتر برگزارشدن این جشن صرف کردهاند.
میان شلوغی جلسه صدای نونهال کوچک با صدایی خوش به تلاوت مجلسی قرآن کریم مشغول و توجه همه را به خود جلب کرده است. کمی بعد دختربچهها برای اجرای برنامه سرود امام رضایی وارد میشوند. در هم آمیختن همان لحن کودکانه و صادقانه با نوای "امام رضا خیلی دوست دارم" گوشه چشمها را تر و قلب همه محبان امام رئوف را هوایی و روانه مشهد میکند.
هدیههای نقلی و کوچک که تقدیم این دختران میشود شاید ارزش مادی چندانی ندارد؛ اما برق شادی و خوشحالی را روی لبانشان مینشاند. کنار پرده سبز کوچک حائل، تلاش دختربچهای که سعی میکند روی انگشت پاهایش بایستد تا قدش کمی بلندتر بشود و برنامه را بهتر ببیند توجهم را جلب میکند.
گام بعدی برنامه تقدیر فرزندان از مادران و تقدیم گل و دستبوسی آنان است. ابراز احساسات مادرانه که همیشه یکی از نابترین و احساسیترین لحظههای دنیاست زیباترین اوقات این جشن فاطمی را رقم میزند. خانمی با یک قاب عکس وارد جلسه میشود و در کنار من مینشیند. سن زیادی ندارد؛ اما بر صورتش انگار غمی بزرگ سایه افکنده است. قاب عکسی چوبی از یک جوان رعنا در دست دارد.
بخش مهم برنامه امشب گویا همین است. تجلیل از مادر یک شهید که تنها حدود شش ماه از آسمانی شدن فرزند ۲۱ سالهاش در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه میگذرد. پدر شهید محمدجواد عسگری برای لحظاتی برای حضار سخن میگوید. او شهادت فرزند را از نگاه یک مادر معنا میکند و ادامه میدهد "شهادت میتواند حتی معنای مادری را به بالاترین درجه ممکن ارتقا بدهد".
تکهای از فرش متبرک حرم مطهر رضوی در یک قاب چوبی هدیهای معنوی است که برای تجلیل از این مادر عزیز با صلوات حضار تقدیم وی میشود. قرائت زیارت امینالله و مولودی میلاد امابیها حضرت صدیقه طاهره (س) حکایت تلفیق نور ارادت فاطمی در یک مجلس رضوی است.
خانم خادمیاری که روبرویم نشسته است گریه میکند. دلیل اشکهایش را که میپرسم میگوید: چند ماهی است درگیر مداوای سرطان مادر است و حالا برای ساعاتی مادر را به خواهرش سپرده تا خودش را به این محفل برساند و در این فضا از صاحبمجلس که بانوی عالمین است برای شفای مادرش استعانت بجوید.
حین قرائت زیارت لحظاتی با گریه برای شفای عاجل تمام مریضان و مادر او دعا میکنم. ادامه برنامه تجلیل از بانوانی است که صادقانه و مخلصانه بهعنوان مسئولان کارگروههای مختلف کانون خدمت رضوی نورالائمه علیرغم تمام مسئولیتهای زنانه و مادرانه خود یاریرسان مجموعه برای پیشبرد اهداف و خدمات بهتر و کاملتر زیر سایه پرچم امام رضا هستند.
دود اسپند در هوا پیچیده است. چایی را که برای پذیرایی آماده شده به نیت چای حرم و بهعنوان تبرک مینوشم. بهعنوان مادر سه فرزند فرصت بیشتری برای ماندن در این محفل ندارم. به خانه بر میگردم با این فکر که همیشه حال خوبِ بودن کنار آدمهایی که از صمیم دل و به نیت تقرب بیشتر به امام خوبیها در کنار هم زیر نام مبارک ثامنالحجج جمع میشوند چراغ دلم را روشن میکند.
گزارش: طاهره جمشیدیان
انتهای پیام/
تلویزیون اینترنتی آستان نیوز