به همت مدرسه عالی فقاهت عالم آل محمد (ص)، سومین درسگفتار بازتاب هرمنوتیک در نواندیشی معاصر اسلامی برگزار شد.
سومین درسگفتار «بازتاب هرمنوتیک در نواندیشی معاصر اسلامی» برگزار شد
به گزارش آستان نیوز، حجتالاسلاموالمسلمین دکتر احمد واعظی، رئیسدفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم و استاد دانشگاه باقرالعلوم (ع) در این جلسه که در محل مدرسه عالی فقاهت عالم آل محمد (ص)، ویژه طلاب درس خارج و دانشجویان دکتری برگزار شد، عنوان کرد: سیمای دانش هرمنوتیک سیمای روششناسی است و روششناسی، منطق فهم متن است.
وی ادامه داد: دانش هرمنوتیک اگر چه از قرن 17 در غرب آغاز شد، اما اصل این دانش چندین قرن قبل، در فضای فرهنگ علوم اسلامی ما وجود داشته و بخشی از علم اصول ما بوده است.
تحول در حوزه هرمنوتیک
این استاد دانشگاه در ادامه به چندین نظریه اشاره و تصریح کرد: فریدریش دانیل ارنست اشلایرماخر، فیلسوف آلمانی، تفسیر متن و هدف نهایی تفسیر را بازسازی دنیای ذهنی صاحب اثر میداند. او معتقد است برای این هدف دو گام لازم است. از نظر او گام اول، زبانی است که اعمال قواعد ادبی و عقلایی فهم متن را بررسی کرده و بر اساس دستورات و اصول و قواعد انجام میشود.
وی افزود: این فیلسوف معتقد است برای رسیدن به هدف تفسیر که باز تولید دنیای ذهنی صاحب اثر است، دو کار لازم است؛ اول اعمال اصول و قواعد تفسیری که کار زبانی است و گام دوم که از جنس زبانی نیست و کاری فنی است، حدسزدن و پیشگویی نسبت به دنیای ذهنی صاحب اثر است که در واقع این نظریه یک تحولی در هرمنوتیک ایجاد کرد.
حجتالاسلاموالمسلمین واعظی به تحول دیگری که این متفکر آلمانی رقم میزند اشاره کرد و گفت: او موضوع هرمنوتیک را از محدوده فهم متن، به مطلق علومانسانی آورد و این پرسش را مطرح کرد که چرا علوم طبیعی جایگاه رفیعی دارند و گل سرسبد علوم معارف هستند. این فیلسوف در پاسخ میگوید: زیرا عالمان علوم طبیعی روش مناسب مربوط به مطالعات طبیعت را منقح و پاک کردند و نان روش مناسب خود را میخورند.
واعظی با بیان اینکه طبیعتشناسی با امور انسانشناسی متفاوت است و نمیشود این علوم را به علومانسانی آورد، ادامه داد: این فیلسوف هدف هرمنوتیک را منقح کردن روش مناسب مطالعات انسانی مطرح میداند.
ویلهلم دیلتای، جامعهشناس، روانشناس و فیلسوف آلمانی نیز همچون اشلایرماخر به دنیای درون انسانها و صاحبان اثر توجه داشت و موفق نشد روش منقحی را در حوزه هرمنوتیک ارائه دهد. او موضوع هرمنوتیک را مطلق علومانسانی قرارداد.
وی در ادامه با اشاره به اینکه سومین تحول در حوزه هرمنوتیک را مارتین هایدیگر از معروفترین فیلسوفان قرن بیستم ایجاد کرد، افزود: او یک چرخش اساسی در هرمنوتیک ایجاد کرد و هرمنوتیک را به فضای فلسفه برد. این فیلسوف آلمانی خود فهم را موضوع هرمنوتیک قرارداد نه روش فهم و علاوه بر اینکه وارد فضای توصیفی شد، سعی کرد به پرسشهای توصیفی هنجار فهم پاسخ دهد.
مدرس دانشگاه باقرالعلوم (ع) خاطرنشان کرد: این فیلسوف کل تاریخ فلسفه غرب اندیشیدن و فلسفی دن را متوجه وجودات و موجودات کرد، درحالیکه فیلسوف باید به خود هستی توجه کند و این تاریخ فلسفه به خود هستی نپرداخته است.
پدیدارشناسی، مبدأ هرمنوتیک
وی تصریح کرد: ما با راههای شناخته شده فلسفهورزی و روش استنتاج عقلی، نمیتوانیم شناختی در مورد هستی پیدا کنیم تنها راه پدیدارشناختی خود وجود انسان است. این پدیدارشناسی مبدأ هرمنوتیک هستی و اگزیستانسیالیست است. هایدیگر معتقد است انسان یک هستی در جهان است منظور جهان خارج نیست، بلکه دنیای ذهنی است؛ زیرا هر کس در یک دنیای ذهنی خود زندگی میکند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: انسان مرگاندیش است و بر خلاف اشیا که تمامشدگی خود را اندیشیده نمیکنند انسان مرگاندیش است و دغدغههایی دارد که وجود معتبری داشته باشد دچار روزمرگی نشود و.... اینگونه بحثهای هایدگر دستمایه اگزیستانسیالیستهای بعد خود در قرن بیستم میشود.
هرمنوتیک فلسفی
وی در پاسخ به این سؤال که هرمنوتیک فلسفی در مقوله فهم چه آوردهای داشته است؟ اظهار داشت: از نظر هرمنوتیک فلسفی، فهم و علم فهم وجودی است و روش، نردبانی که ما را به افق حقیقت میرساند، در واقع با روش درست به حقیقت میرسیم، اما فلسفه این را قبول ندارد و معتقد است تا عالم داشتههای خودش را نیاورد فهم به وجود نمیآید. این ما هستیم که به اشیا و امور معنا میبخشیم.