تلویزیون اینترنتی آستان نیوز
برای نمایش آرشیو پخش زنده کلیک کنیدبه گزارشآستان نیوز از اصفهان؛ این روزها در نقاط مختلف وطن، با گذشت چند روز از تجاوز ددمنشانه رژیم صهیونیستی به خاک پاک ایران شاهد تشییع شهدای خونینکفن هستیم.
اینجا روستای کوچک قلعه سفید از توابع شهرستان نجفآباد است؛ بافت تاریخی و زراعتیاش سالهاست همانگونه بکر و زنده باقیمانده. امروز در هوایی گرم سایه شاخههای چنارهای کنار خیابان با صدای طبل و سنج و هقهق گریه مردم درهمآمیخته است. شهید پاسدار وحید جمشیدیان که در حملات رژیم ملعون صهیونیستی به شهادت رسیده است در این غروب جمعه بر فراز دستان مردمی پاک تشییع و به خاک سپرده میشود.
حال و هوایی خاص و عجیب همهجا را فراگرفته است. میان ازدحام جمعیت خود را به جلوی مراسم میرسانم. آخرین بار این خیابان چنین تشییعی را در مراسم شهید مدافع حرم سرگرد موسی جمشیدیان دیده است که چند سال پیش در سوریه و در جنگ با داعش به دیدار معبود شتافت.
آوای زمزمهها و روضههای اباعبدالله که از بلندگوهای حامل پیکر شهید به گوش میرسد مرا به یاد دهه شصت میبرد؛ زمانی که همین کوچهها میزبان تشییع رزمندگان شهید دفاع مقدس بود.
کودکی که دستش به چادر مادرش بود و میان جمعیت گریهکنان به سمت گلزار شهدا میرفت، با تعجب به چهرهها و عزاداریها نگاه میکرد. آن روزها وقتی به خانواده شهید تبریک و تسلیت میگفتند از تناقض این دو واژه گیج میشدم اما امروز پس از نزدیک به چهل سال، معنای تسلیت ازدستدادن جوانی رعنا همراه با تبریک شهادت که بهترین و باعزتترین پایان است را خوب درک میکنم.
کودکان در کالسکهها و در آغوش مادران، نوجوانانی با اشکهایی که صورتشان را خیس کرده و پیرمردانی با کمرهای خمیده که بهآرامی دنبال پیکر شهید میروند همه نمایانگر عشقی بینظیر به این خاک و دیناند.
پیرزنانی که دستهای لرزانشان را در دست دخترانشان گرفتهاند تا از جمعیت عقب نمانند؛ اینها قابهایی است که امروز در ذهنم حک شدهاند. بلندگوی ماشین روضه علیاکبر (ع) و حضرت زینب (س) را میخواند. همه منقلباند و صدای گریهها بلندتر میشود. نگاهی به آسمان و به نام مبارک یا زهرا که در محل قبر خودنمایی میکند، میاندازم. این روضهها در این حالوهوا که وصفش دشوار است، دلنشین و تسکینبخش است.
در صف شهیدانی که از سال ۱۳۶۰ تاکنون در این خطه آرام گرفتهاند اکنون یک شهید مدافع وطن دیگر نیز آرام میگیرد تا به ما یادآوری کند که خط سرخ شهادت همچنان ادامه دارد.
در سکوت خاکسپاری، صدای شیون مادر و خواهر شهید بلند است. مداح با صدایی رسا میخواند: «خاکم نکنید بگذارید اربابم برسد، همانی که برایم همه چیز است.» با خود میاندیشم: شاید میکشند شاید میدرند؛ اما با عشقی که به اباعبدالله الحسین و شوق شهادت در قلب این جمعیت عظیم حک شده، چه کنند؟! مگر میشود دلهای این مردم غیور را شکست و عشق به رشادت را از جانشان بیرون کشید؟
چه خیال خام و باطلی دارند دشمنان از این مردم جانبرکف و این خاک قهرمانپرور که با دلهای آکنده از عشق به شهادت و وطن بیوقفه در برابر ظلم و ستم ایستادهاند.
ایران جاویدان باد و یاد شهدای پاکسرشت تا ابد در دل تاریخ چون ستارهای فروزان بدرخشد.
انتهای پیام/