تقیزاده که از چهرههای شناختهشده در حوزه نویسندگی، شعر و پژوهش ادبیات دفاع مقدس به شمار میرود، با آثاری همچون «به برگ گل سرخ بورد خوبان»، «زنان همیشه» و «راویان کوچ و عروج» نام خود را در میان برگزیدگان جشنوارههای معتبری چون جایزه بینالمللی شعر انقلاب، جایزه ادبی ریحانه و کتاب سال دفاع مقدس ثبت کرده است.
کتاب «خانوم ماه» که توسط انتشارات به نشر (آستان قدس رضوی) روانه بازار کتاب شده، با استقبال کمنظیری مواجه شده و تقریظ مقام معظم رهبری بر این کتاب، بر رونق و اهمیت آن افزوده است.
به بهانه چاپ چهاردهم این اثر و این اتفاق مبارک، پای صحبتهای این نویسنده خوشقلم نشستهایم تا از فرآیند خلق «خانوم ماه» و حس و حال این روزهایش بیشتر بدانیم. آنچه در ادامه میخوانید، حاصل این گفتوگوی صمیمی است.
از رمان تا واقعیت؛ روایتی صمیمی از خلق اثری که مورد توجه رهبر انقلاب قرار گرفت
خانم تقیزاده، در ابتدا برایمان بگویید، چگونه با راوی کتاب، «خانوم ماه» (همسر شهید سلطانی) آشنا شدید و ایده اولیه نوشتن این کتاب چگونه شکل گرفت؟
در دهه ۹۰، فعالیتی را برای دیدار با خانوادههای شهدای شیراز، بهویژه بانوان، آغاز کردم. در میان این دیدارها، با خانواده شهید سلطانی آشنا شدم. نکتهای که برایم بسیار جالب بود، این بود که این شهید بزرگوار وصیت کرده بودند از عنوان "شهید" برای ایشان استفاده نشود. این سؤال برایم پیش آمد که همسر ایشان چگونه توانسته 5 فرزند را پس از شهادت پدر بزرگ کند، در حالی که یکی از این فرزندان پس از شهادت و در چهلم پدر به دنیا آمده بود. همین پرسش، جرقه اولیه صحبت با "حاجخانوم" شد. اگرچه در ابتدا به دلیل تواضع ذاتیشان، تمایلی به بازگویی رنجهای مسیر نداشتند، اما با کمک خانواده، بهویژه دخترانشان، موفق شدیم پای صحبتهای «خانوم ما» بنشینیم. مدت زمان مصاحبه کمتر از یک سال طول کشید، اما فرآیند چاپ و نشر بسیار زمانبر بود.
فرآیند نگارش کتاب چه مراحلی داشت و چرا از فرم رمان به سمت یک زندگینامه مستند حرکت کردید؟
ایده اولیه من نوشتن یک رمان بر اساس زندگی ایشان بود. حتی نسخه اول را هم تمام کردم. اما وقتی کار را به اساتید و همسرم نشان دادم، نظرات همگی بر این بود که این اثر، ظرفیت و ارزش آن را دارد که به جای رمان، در قالب یک زندگینامه مستند و روایی ارائه شود. پس از مطالعه و تأمل بیشتر، پذیرفتم که نظر اساتید درستتر است. بنابراین، دوباره از اول شروع کردم و کتابی نوشتم که کاملاً مستند بر اساس مصاحبهها باشد؛ با زمان و مکان دقیق و بدون هیچ شخصیت اضافه یا تخیلی. خط قرمز من این بود که از وقایع حقیقی و روایتهای راوی دور نشوم.
در این مسیر، چگونه میان «واقعیتِ محض» و «جذابیتهای داستانی» تعادل برقرار کردید؟
کاملاً آگاهانه تلاش کردم که جذابیت داستانی کتاب فدای تعهد به واقعیت نشود. من نمیخواستم کتاب صرفاً یک تاریخ شفاهی خشک باشد. بنابراین در نامگذاری فصلها، ترتیب روایت خاطرات و پرداخت زبانی اثر، از تکنیکهای داستانی استفاده کردم؛ اما محتوا کاملاً مستند بود. حتی وقتی خاطرات از زبان افراد دیگر نقل میشد، دقت میکردم که دقیقاً همان چیزی باشد که راوی تأیید کرده است. تخیل را به معنای وارونه کردن واقعیت به کار نبردم، اما برای روایت، پرداختی داستانی داشتم.
به عنوان کسی که ماهها با زندگی «خانوم ماه» زندگی کردهاید، بارزترین ویژگیهای شخصیتی ایشان که برای شما «درس زندگی» بود، چه بود؟
دو ویژگی ایشان برایم بسیار شاخص و الهامبخش بود نخستین چیزی که نظرم را جلب کرد ، تواضع و «خود» را ندیدنشان بود.ایشان در هیچ جای روایتهایشان نگفتند "من این کار را کردم". حتی در جملهبندیها میگفتند "خداوند کمک کرد" یا "آرامگاه ساخته شد". این نگاه، بسیار درسآموز بود.
دوم، یک «نگاه رندانه» به زندگی داشتند. منظورم نگاهی فراتر از حسابوکتابهای معمولی ماست. به همین دلیل، هر فصل از کتاب را با یک بیت از حافظ آغاز کردم، چون احساس میکردم این بیت دقیقاً توصیفکننده ایشان است:
«سحر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است / غلام همت آنم که زیر چرخ کبود / ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است». این نگاه، ایشان را استثنایی میکند. علاوه بر این، ویژگیهای مشترک همسران شهدا مانند سادهزیستی، صبوری و عشق به همسر نیز در ایشان کاملاً مشهود بود.
انتخاب عنوان «خانوم ماه» چگونه انجام شد؟
نام اصلی همسر شهید شیرعلی سلطانی "ناز" است. از حاجخانم پرسیدم شهید شما را چه صدا میزد؟ گفتند: «خانوم ماه». از طرفی در فرهنگ ایرانی به عزیزانمان میگوییم مثل"ماه" هستی. این نام، هم برآمده از زندگی واقعی بود و هم برازنده ایشان. عناوین زیادی در نظر داشتم، اما این نام، صمیمیترین و گویاترین آنها بود.
چرا انتشارات «به نشر» را برای چاپ کتاب انتخاب کردید؟
این کتاب قبل از چاپ، در جشنواره ملی «بوی خاک» برگزیده شد و انتشارات علمی فرهنگی برای همکاری اعلام آمادگی کرد. اما با مشورت اساتید، بهویژه آقای اکبر صحرایی، تصمیم گرفتیم کتاب را به «به نشر» ارائه دهیم. این اولین تجربه من با به نشر بود که خوشبختانه همکاری بسیار موفقی حاصل شد.
بازخوردهای اولیه از کتاب چه بود؟
با وجود انتشار کتاب در ایام کرونا، از همان ابتدا بازخوردهای خوب و تاثیرگذاری دریافت کردیم. بسیاری از خوانندگان، بهویژه همسران دیگر شهدا، میگفتند: «چقدر خانوم ماه، همه ماست!». آنها تأکید میکردند که تمام تجربیاتشان را به شکلی جزئی و دقیق در این کتاب دیدهاند. حتی همسر یکی از شهدای مدافع حرم به من گفتند که این تنها کتابی است که توانسته یک همسر شهید را تا این اندازه دقیق به تصویر بکشد.
انتشار این کتاب با استقبال بینظیری روبرو شد و به تقریظ مقام معظم رهبری نیز نائل آمد. این اتفاق چه حسی داشت و چه مسئولیتی برای شما ایجاد کرد؟
تقریظ، رویای هر نویسندهای در حوزه ادبیات انقلاب و دفاع مقدس است. از همان ابتدا احساس میکردم این کتاب به لطف سوژه خاصش میتواند این توفیق را کسب کند. وقتی خبر را شنیدم، بسیار خوشحال شدم. اما معتقدم تقریظ مقام معظم رهبری بر کتاب، پایان راه نیست؛ بلکه آغاز یک مسیر حرفهایتر و مسئولانهتر است. این اتفاق، نویسنده را ترغیب میکند تا با کیفیت بیشتر و ارتباط گستردهتر با مخاطب، به کار خود ادامه دهد.
به نظر شما داستان و زندگینامهنویسی چه نقشی در ترویج فرهنگ دفاع مقدس دارد؟
حقیقت دفاع مقدس و ارزشهای والای آن، تا زمانی که در قالب هنر ریخته نشود، در معرض فراموشی است و تاثیرگذاری چندانی نیز ندارد. داستان و زندگینامه، علاوه بر تبیین این فرهنگ، میتوانند زمینهساز خلق آثار هنری دیگر مانند فیلم و سریال باشند و از این جهت جایگاهی بسیار خاص و کلیدی دارند.
به نظر شما کتاب "خانوم ماه" چگونه توانسته است شخصیت و تاثیرگذاری شهید سلطانی را در جامعه امروز تبیین کند؟
هرکس که این کتاب را بخواند، درمییابد که شهید سلطانی از دهههای ۴۰ و ۵۰، در محله خودش در شیراز و سپس در سطح شهرستانهای اطراف، شخصیتی اثرگذار بود. این تاثیرگذاری در کتاب نشان داده شده؛ از نقشآفرینی در خانواده گرفته تا فعالیت در سپاه و حضور در جبهه. اما نکتۀ مهم، تاثیر شهادت اوست. هم "نحوه شهادت" و هم "سبک زندگی" او، این فرصت را به وجود آورده تا مخاطب امروزی بیشتر با این شهید آشنا شود. این آشنایی، تأثیری عمیق بر زائران آرامگاهش و همه کسانی که با او ارتباط میگیرند، میگذارد. من امیدوارم این کتاب بتواند همچنان نقش خود را در معرفی هرچه بهتر این شهید به جامعه ایفا کند.
به عنوان یک نویسنده، به نقش داستان و زندگینامه در ترویج فرهنگ دفاع مقدس اشاره بفرمائید.
به گمان من، حقیقت دفاع مقدس و ارزشهای والای آن، تا زمانی که در قالب هنر ریخته نشود، نه تنها از گزند فراموشی در امان نمیماند، بلکه آنگونه که باید تبیین و تاثیرگذار نیز نخواهد شد. در میان همه قالبهای هنری از فیلم و سینما تا شعر، داستان و زندگینامهنویسی یک جایگاه خاص و پایهای دارد، چرا که میتواند زمینهساز خلق آثار هنری دیگر مانند فیلم و سریال شود. تقویت ادبیات دفاع مقدس در حوزه داستان، به طور مستقیم به تقویت سینما و هنرهای نمایشی در این عرصه نیز منجر خواهد شد.
به نظر شما تفاوت قلم زنان و مردان در حوزۀ دفاع مقدس چیست؟
این تفاوت، مانند بسیاری از حوزههای دیگر است. بیتردید آقایان که از نزدیک در فضای جبهه حضور داشتند، میتوانند توصیفهای دقیقتر و ملموستری از صحنههای نبرد ارائه دهند. اما وقتی پای موضوعات پشت جبهه و زندگی خانوادههای شهدا به میان میآید، به نظرم خانمها با نگاه موشکافانه و بیان عاطفی و تاثیرگذارشان تاکنون موفقتر عمل کردهاند. احساس میکنم در بیان روایتهای "پشت جبهه"، قلم بانوان توانایی و ظرافت بیشتری دارد.
با توجه به محوریت یک بانوی ایثارگر در کتاب، "خانوم ماه" تا چه میزان میتواند به عنوان یک "الگوی زنانه" مطرح شود؟
من "خانوم ماه" را صرفاً به عنوان یک الگوی زنانهای برای بانوان معرفی نمیکنم، همانطور که شهید همت را فقط الگویی برای مردان نمیدانم. این یک "سبک زندگی" است برای همه. صبوری، توکل، تشخیص به موقع و درست، و دیگر ویژگیهایی که در وجود این همسر شهید میبینیم، اختصاص به زن یا مرد ندارد. هرکسی در هر شرایطی میتواند چنین شخصیتهایی را معیار قرار دهد و از رفتارهایشان الگوبرداری کند. من به طور جدی در این جریان، نگاه جنسیتی ندارم.
و سخن پایانی؟
میخواهم از همه کسانی که در خلق این کتاب یاریام کردند تشکر کنم، از همسرم، استاد صحرایی، مدیران و همکاران مجموعه «به نشر» و بالاتر از همه، از مقام معظم رهبری. فرهنگ تقریظ نویسی ایشان، علاوه بر کمک به رونق کتاب و کتابخوانی موجب دیده شدن شهدایی شده که در شهرستانها گمنام ماندهاند. این بزرگترین دستاورد این مسیر بود.