به گزارش آستان نیوز از مرکزی؛ این آیین که با همراهی کانون امام رضا (ع) و کانون مدرسه علمیه الهیه ساوه برگزار شد، نه فقط یک بدرقه بلکه نقاشی زندهای از عشق، بصیرت و کرامت بود؛ لحظهای که گویی زمان از حرکت ایستاد و همه قلبها یکصدا برای امام رضا (ع) تپیدند.
هوا بوی مهر داشت و آسمان با ابرهای سفیدش انگار برای این روز لباس عید پوشیده بود. نوای صلوات خاصه امام رضا (ع) که با صدای ذاکر اهلبیت (ع) حاج عباس لشگری در فضا طنینانداز بود گویی از صحن حرم به ساوه رسیده بود. روشندلان، با عصاهای سفید در دست در میان جمعیت ایستاده بودند؛ برخی با لبخندی آرام، انگار در خیال گنبد طلایی غرق بودند و برخی با اشکهایی که از شوق در چشمانشان حلقهزده بود دست در دست خادمیاران، آماده سفر به دیار عشق میشدند.
یکی از روشندلان عصایش را آرام به زمین میزد و زیر لب زمزمه میکرد: «یا امام رضا، خودت منو خواستی». اشکهایش مثل مروارید، روی گونههایش میغلتید؛ اما لبخندش گویی تمام دنیا را روشن کرده بود. جوانی با چهرهای پر از امید دستش را روی شانه خادمیاری گذاشته بود و با صدایی لرزان از شادی گفت: «اینجا بوی حرم میده. انگار همین حالا پیش ضریحم». گوشهای دیگر، دختری جوان با صدایی پر از احساس زمزمه کرد: «از خانه امام رضا (ع) در ساوه راهی حرم امام رضا (ع) هستم و خیلی خوشحالم».
خادمیاران رضوی با کاورهای مخصوصی که بر تن کرده و از روشندلان پذیرایی میکردند مثل فرشتههایی زمینی کنار زائران ایستاده بودند. دستهایشان پر از بستههای تبرکی بود و نگاهشان پر از محبت. یکی از روشندلان، پیرمردی با چهرهای مهربان بود. عصایش را کنار گذاشت و دست به آسمان بلند کرد: «یا امام رضا، ما را بپذیر». صدای دعایش، انگار دعای همه بود. قرآن بزرگی در ورودی درب مسجد امام رضا (ع) آماده شده بود و وقتی زائران یکییکی از زیر آن عبور میکردند، گویی هر قدمشان عهدی بود با امام رئوف.
یکی از زائران با صدایی که از عمق جانش برمیخاست، گفت: «بعد از مدتها دارم میرم حرم. نمیدونم چطور قراره ببینمش، ولی حسش میکنم».
کلامی که قلبها را به هم گره زد
سید رضا طباطبایی، دبیر کانونهای خدمت رضوی ساوه در میان این فضای لبریز از احساس با صدایی که از ایمان و عشق میجوشید، اظهار داشت: امام رضا (ع) فرمودهاند هرکس گرهای از کار نابینایی باز کند، خداوند او را در رحمت خود غرق میکند و از آتش و نفاق نجات میدهد.
وی از ضرورت مناسبسازی مساجد و اماکن مذهبی سخن گفت و افزود: روشندلان باید بتوانند مثل دیگر افراد جامعه در مساجد حضور پیدا کنند، زیارت بخوانند و خدا را حس کنند و این حق آنهاست.
طباطبایی گفت: این بدرقه، تکهای از کرامت رضوی است؛ لحظهای که نشان میدهد همه در پیشگاه خدا برابرند.
ستارههای بصیرت در آسمان ساوه
حجتالاسلام محمدرضا نور، خادمیار روحانی و امامجماعت مسجد امام رضا (ع) نیز با کلامی که قلبها را نوازش میداد، روشندلان را «ستارههای بصیرت» خواند و بیان داشت: این عزیزان با قلبهای روشنشان، راه عشق را به ما نشان میدهند و خدمت به آنها، مانند زیارت امام رضا (ع) است.
وقتی نوای مداحی در فضا پیچید، اشک و لبخند در هم آمیخت. یکی از روشندلان، دستش را به سینه گذاشت و زمزمه کرد: «این صدا، انگار از حرم میاد.»
سفری که از قلب ساوه به حرم رسید
وقتی وسیله نقلیه برای انتقال زائران به راهآهن از راه رسید، خادمیاران بامحبت زائران را همراهی کردند. یکی از روشندلان، با لبخندی که انگار تمام دنیا را دربرگرفته بود، زمزمه کرد: «امام رضا (ع) منتظرمونه».
با عبور آخرین زائر از زیر قرآن و اهدای بستههای تبرکی، جمعیت یکصدا صلوات فرستاد. این ۳۳ زائر، سفیران بصیرت و ایمان شدند؛ کسانی که با قلبهای روشنشان نشان دادند عشق به امام رضا (ع) هیچ مرزی نمیشناسد.
این آیین، در آستانه روز عصای سفید لحظهای بود که ساوه را به حرم عشق پیوند داد. روشندلان، با عصاهای سفید و قلبهای پرنور، راهی سفری به همت انجمن خیریه نابینایان و کمبینایان ساوه شدند و این سفر نه فقط زیارت، بلکه عهدی بود برای ماندن در مسیر عشق و بصیرت و در آن لحظه همه باور داشتند که این زائران با نور ایمانشان، گنبد طلایی را روشنتر خواهند کرد.
انتهای پیام/