در روزهای گذشته نامه سرگشاده حزب اتحاد ملت خطاب به رئیس جمهور منتشر شد که خواستار بازنگری راهبردی در سیاست خارجی ایران در قبال آمریکا شده است. در چنین شرایطی دعوت به بازنگری در رابطه با آمریکا از چند منظر، غیرمنطقی و رؤیاپردازانه است که در ادامه به آن اشاره شده است:
۱- نخست نیاز به تصویرسازی از روند طی شده در دهههای گذشته به ویژه ۱۵ سال اخیر داریم تا ببینیم رابطه ایران و آمریکا چه سیری را طی کرده است. واضح است که در موضوع هستهای و به ویژه از ابتدای دهه ۹۰، ایران مسیر مذاکره را در پیش گرفت و نتیجه آن در برجام متجلی شد که در نهایت با وجود عمل ایران به تعهدات خود، شاهد خروج آمریکا از این توافق و در نهایت فعالسازی مکانیسم ماشه بودیم. اگر این تصویر درست ترسیم نشود، تصویری غیرواقعی ساختهایم که نسخه متناسب با آن حرکت در مسیر یکطرفه دیپلماسی با وجود عهدشکنی طرف مقابل است.
۲- دومین نکته به کلیگویی و نگاه رؤیاپردازانه و غیرواقعبینانه حزب اتحاد ملت برمیگردد. متن در شرایطی میگوید «دیپلماسی باید بتواند با شناسایی و برجسته کردن منافع مشترک، با خلاقیت و ابتکار فرصتسازی کند» که از توضیح خطوط کلی منافع مشترک و ابتکارات و خلاقیتها عاجز است و اگرچه میتوان منافع مشترکی میان ایران و آمریکا تعریف کرد اما توصیه بدون مصداق در این باره، راه به جایی نمیبرد و موجب میشود این متن صرفاً در سطح متنی کلی و شعاری باقی بماند.
۳- مهمترین مسئله این نامه سرگشاده، دور بودن از فضای تحولات روز است. اگر جستوجو کنیم حتماً میتوان شبیه چنین متن و سخنانی را در سالهای گذشته نیز دید اما اکنون در شرایطی قرار داریم که همین چند ماه پیش آمریکا وسط مذاکرات با ایران، چراغ سبز حمله اسرائیل به کشورمان را صادر و سپس خود نیز به تأسیسات هستهای کشورمان حمله کرد و بعد نیز با موضع سه کشور اروپایی در فعالسازی مکانیسم ماشه همراهی کرد. اگر عقبتر برگردیم نیز خروج آمریکا از برجام را شاهد هستیم. در چنین شرایطی دعوت به رابطه با آمریکا باید با ارائه راهکار در چگونگی شکلدهی به توافقی قابل دوام و تخلفناپذیر همراه باشد. در حقیقت نامه باید آسیبشناسی از چرایی عهدشکنی آمریکا و چگونگی توافق مداوم با این کشور را داشته باشد که ندارد و تکلیف خود را با درخواستهای زیادهخواهانه آمریکا در برچیدن کامل برنامه هستهای و ایجاد محدودیت جدی در برنامه موشکی و منطقهای مشخص کند.
۴- چهارمین نکته شگفتآور این نامه، تقلیل سیاست خارجی به رابطه با آمریکاست. در حقیقت نویسندگان برای صعود به قله، سختترین مسیر را پیشنهاد دادهاند. مسیری که شدنی نیست و آمریکا به ویژه آمریکای ترامپ نشان داده خیلی راحت از توافقهای بینالمللی خارج شده و وسط مذاکره به راحتی وارد مسیر نظامی میشود. در این نامه اشارهای به اروپا (حتی همین اروپای عهدشکنی که مکانیسم ماشه را فعال کرد) نشده است و از اروپا مهمتر، هیچ اشارهای به اینکه نوع مناسبات ما با چین و روسیه، به ویژه چین چه اهمیتی در سپهر سیاست خارجی کشور دارد، نمیکند. در حقیقت نامه سرگشاده به طور شگفتآوری سیاست خارجی را در رابطه با آمریکا آن هم از نوع رمانتیک آن دیده است و پایی در زمین سفت واقعیت ندارد. تکلیف رابطه با چین و روسیه و اروپا را روشن نکرده، هم ارتباط این مسئله با رابطه با آمریکا را ندیده گرفته و هم از نقش کشورهای همسایه و مجامع بینالمللی از جمله بریکس، شانگهای و عدم تعهد غفلت کرده است. با این توضیحات در عمل نامه سرگشاده حزب اتحاد ملت با امضای دبیر کل آن خانم منصوری را باید به عنوان انشایی با موضوع رؤیاپردازی درباره رابطه با آمریکا توصیف کرد که صرفاً مطالبهای سیاسی و غیرواقعی بدون توجه به اتفاقهای مهم سال جاری را مطرح میکند.