به گزارش آستان نیوز، از درِ شیشهای یکی از اتاقهایی که میان بابالرضا (ع) و بابالجواد (ع) قرار دارد عبور میکنم. خادمی با لبخند خوشامد میگوید و مرا تا اتاق مهمانان که زائرانی مشتاق، در آن گردآمدهاند، راهنمایی میکند.
بوی اسپند، گل و گلاب فضا را پرکرده است؛ روح تازه میشود. چراغها کمنور میشوند و مداح میخواند: «ایام فاطمیه است، از مادرمون بخونیم. ...» صدای بغض دار مداح با عطر گلها در هم میآمیزد. خادمان با روپوشهای سبز، پشت میز بزرگی مشغول بستهبندی گلهای خشکشدهاند؛ زودتر از دیگران منقلب میشوند، شاید؛ چون بیشتر از همه، با گل، سروکار دارند.با خود فکر میکنم، چه تصادف قشنگیست! اما انگار کسی در دلم میگوید: نه، تصادفی در کار نیست. …درست در روزی که «گلِ آسمان» پرپر شد، من هم آمدهام تا از گلهای ضریح، بنویسم.بغض گلویم را میفشارد؛ شانهٔ همهٔ حضار میلرزد. مراسم که تمام میشود، خادمان از گلهای متبرک، بخشی را میان زائران تقسیم میکنند و من با دلی پر از عطر گل، راهی اتاق آقای میثم نخعی، مسئول بخش شمیم رضوان، میشوم.
از او میخوام تا داستان این گلها را برایم بگوید و او توضیح میدهد: گلهای روی ضریح، نقطهٔ اتصال به بهشتاند. این آستان بسیار تبرک دارد، اما چیزی که حقیقتاً تبرک است، همین گلها هستند؛ گلهایی که یکی دو روز در اتمسفر معنوی حرم، زیر قبهٔ امام هشتم، میان انرژی فرشتگان و دعای زائران نفس کشیدهاند… تصور کنید چهقدر میتوانند حال خوب منتقل کنند! ما آنها را با جانودل، روانه خانههای عاشقان میکنیم.تابهحال از این زاویه، به گلها نگاه نکرده بودم؛ اینکه از پایین به ضریح و دعا وصلاند و از بالا به بهشت و خدا…این تصویر، حال دلم را دگرگون میکند.
آقای نخعی از تاریخچه گلآرایی حرم و آیین چیدمان گلها، سخن میگوید. سپس چند نفر از خادمان را صدا میزند و ناگهان فضا آکنده میشود از عطری آشنا؛ عطر حضور امام رضا (ع) …در هوای اتاق روایت کرامتها جریان مییابد؛ از «بچهدارشدن»، «شفاگرفتن»، «نذر اداشدن»، از خوابهایی که در بیداری بوی اطمینان میدهند و از توجه بیپایان آقایی که نگاهش هماره بر ماست؛ ما هرچه داریم از اوست؛ حتی صفای قلبهای زارمان را. فقط گاهی یادمان میرود که حتی نمک غذایمان را هم باید از خودشان بخواهیم.میپرسم، روزهای شهادت هم آذینبندی روی ضریح انجام میشود؟ میگوید بله و اینطور، ادامه میدهند: ما سه نوع گل داریم برای تزیین روی ضریح؛ یکی ایام سوگواریست که از گلهای رنگ روشن استفاده می کنیم، مثل میخک سفید، گلایل، لیلیوم و… البته برای روزهای شهادت حتی ممکن است تمامش را رز قرمز تیره بزنیم، به نشان نماد خون. اما در ایام شادی و سرور، هرچه در توانمان باشد از گلهای رنگارنگ بهره میبریم؛ قرمز، نارنجی، زرد… گلهایی پر از حس سرزندگی.
تصویر گلهای روی ضریح در ذهنم جان گرفته است.او، ادامه میدهد: روزهای عادی قانون و قاعدهٔ خاصی ندارد، فقط در هر سه حالت ما بر یک نکته پافشاری داریم: قرینه بودن گلها در چهارسوی ضریح، طراوت و کیفیت بالا و اجتناب از حتی یک برگ گل پژمرده یا ضربخورده. چون میدانید همهٔ این گلها وقفیاند و با کامیون از نقاط مختلف کشور ارسال میشوند. اگر در مسیر آسیبی ببینند، از چرخه خارج میشوند، چراکه باید دستکم یکی دو روز شادابی و ظاهر شکیل خود را، حفظ کنند.شتابزده، میپرسم: پس آن گلها؟!. لبخند میزند: زودتر وارد روند خشکشدن میشوند، همین! ما حتی یک برگ گل را هم دور نمیریزیم. همه بوجاری یا همان پرپر میشوند، بعد با دستگاههای بزرگ خشک و بستهبندی میگردند و میان زائران، توزیع میشوند.محل توزیع هم مشخص است؛ چهارشنبهها پیش از نماز صبح. برای خواهران در رواق دارالسعاده و حاتمخانی، و برای برادران در رواق دارالعزه، دارالسرور، دارالسلام و دارالذکر.
بابت توضیحاتشان تشکر میکنم و میپرسم: یقیناً اینجا بارها شاهد حاجتروا شدنها بودهاید، برایمان تعریف میکنید؟آقای نخعی با آرامش پلک میزند و چند نفر از خادمین را فرامیخواند. دقایقی بعد فضا پر میشود از روایت کرامتها؛ سرشار از «فلانی بچه خواست گرفت»، «فلانی شفا یافت»، «آن یکی در خواب دید و در بیداری اطمینان گرفت»، «نذر کرد و با عنایت آقا ادا شد.»از پاکستانیها و هندیهای شیعه میگویند که از دورترین ایالات خود را میرسانند تا گلهای حرم را هدیه بگیرند، چون اعتقادی عجیب دارند به برکت این گلها برای بچهدارشدن. یکی گل را بین ورقهای قرآن میگذارد، دیگری از پودر گل برای دمنوش استفاده میکند و سومی چند گلبرگ را لای سجادهاش میریزد تا حاجتش را بگیرد؛ و میگیرد…همه بالاخره، دیریازود حاجتش ان را میگیرند. همه مورد عنایت آقای مهربانی هستند، حتی اگر ندانند.
گزارشگر - ساجده سوزنچی
تلویزیون اینترنتی آستان نیوز