به گزارش آستاننیوز، محمدجواد استادی، پژوهشگر مطالعات فرهنگی و هنر اسلامی، در سومین پیشنشست تخصصی دومین کنگره بینالمللی «مکتب هنر رضوی» با عنوان «زرینفام به مثابه یک زبان بصری در مکتب هنری رضوی» با ارائه موضوع «زرینفام و ایده نورانیت در مکتب هنر رضوی»، به بررسی نسبت میان نور، زیارت و معنا در سنت هنر اسلامی پرداخت.
وی زرینفام را فراتر از یک تکنیک تزیینی، بهمثابه زبانی مفهومی برای تبیین تجربه قدسی و حضور معنوی در هنر رضوی تفسیر کرد.
استادی در ابتدای سخنان خود با تأکید بر جایگاه محوری مفهوم «نور» در تاریخ و اندیشه هنر اسلامی، تصریح کرد: نور در این سنت نه صرفاً یک پدیده فیزیکی یا عنصر بصری، بلکه مفهومی وجودشناختی و معرفتشناختی است که در کانون نسبت میان خدا، جهان و انسان قرار دارد.
وی ادامه داد: هرگونه تحلیل جدی از هنر اسلامی ناگزیر از مواجههای بنیادین با مسئله نور است؛ مواجههای که باید از سطح توصیفهای تاریخی و فرمی فراتر رفته و به بنیانهای فکری و جهانبینی نهفته در صورتهای هنری توجه کند.
استادی، با بیان اینکه هنر اسلامی اساساً در پی بازنمایی اشیاء و بدن انسانی به معنای رایج نیست، افزود: در این سنت، هنر میکوشد امکان ادراک امر نامرئی را در قالب ماده، فضا و تجربه فراهم آورد.
استادی، نور را شرط امکان دیدن و فهم دانست و تأکید کرد: نور در هنر اسلامی نه موضوع تصویر، بلکه بستر حضور و ادراک است.
مدیر کلان پروژه مکتب هنر رضوی در ادامه، زرینفام را یکی از مهمترین زبانهای تحقق این ایده معرفی کرد و گفت: زرینفام صرفاً نور را بازتاب نمیدهد، بلکه آن را تکثیر و به رخدادی ادراکی تبدیل میکند در واقع سطح ناپایدار و واکنشپذیر زرینفام باعث میشود که اثر هنری بدون نور و بدون حضور ناظر بهطور کامل فعلیت نیابد. از همین رو، مخاطب در مواجهه با این آثار، از تماشاگر منفعل به مشارکتکننده در تجربه اثر تبدیل میشود.
مبانی فلسفی مفهوم نور در اندیشه اسلامی
وی در بخش دیگری از سخنرانی خود به مبانی فلسفی مفهوم نور در اندیشه اسلامی پرداخت و با اشاره به حکمت اشراق، نور را معادل مراتب وجود و اساس حرکت معرفتی انسان معرفی کرد.
مدیر کلان پروژه مکتب هنر رضوی تأکید کرد: در این چارچوب، هنر اسلامی نه در پی تصویرسازی نور، بلکه در پی فراهمکردن امکان «تجربه نور» است؛ تجربهای که بهصورت حسی، فضایی و وجودی زیسته میشود و معماری، تزیین و کاشیکاری ابزارهای تحقق آن بهشمار میآیند.
این پژوهشگر هنر اسلامی، با طرح پیوندی میان مکتب هنر رضوی و فلسفه اسلامی، بهویژه اندیشه میرداماد، نظریه «حدوث دهری» را افقی مهم برای فهم نورانیت در هنر رضوی دانست و تصریح کرد: در این نظریه، وجود در مرتبهای میان زمان خطی و بیزمانی محض فهم میشود و زرینفام را میتوان رسانهای دانست که دقیقاً در همین افق عمل میکند؛ حضوری که در زمان تجربه میشود، اما به زمان فروکاسته نمیشود. این ویژگی همسو با منطق زیارت است، تجربهای که زائر را از ادراک خطی زمان فاصله میدهد و در وضعیت «حضور» قرار میدهد.
وی با اشاره به جایگاه زرینفام در فضای حرم مطهر رضوی خاطرنشان کرد: این تکنیک بهصورت آگاهانه در نقاط کانونی فضا به کار رفته و با تکثیر نور طبیعی و مصنوعی، حرکت بدن زائر و درخششهای لایهمند، تجربهای پویا و آیینی پدید میآورد.
به گفته استادی، زرینفام بخشی از «معماری تجربه زیارت» است؛ معماریای که هدف آن نه صرفاً جهتیابی فضایی، بلکه تعمیق حضور معنوی زائر است.
استادی در ادامه، با نگاهی تطبیقی به کارکرد نور در هنر اسلامی و هنر مسیحی، توضیح داد: در هنر مسیحی نور اغلب در خدمت روایت تصویری قرار میگیرد، در هنر اسلامی و بهویژه زرینفام، تصویر حذف میشود تا خود نور به موضوع تجربه بدل شود.
وی تأکید کرد: زرینفام را میتوان یکی از زبانهای بنیادین مکتب هنر رضوی دانست؛ زبانی نورمحور، غیرتصویری و تجربهمحور که ظرفیت نظری مهمی برای هنر دینی معاصر فراهم میآورد
تلویزیون اینترنتی آستان نیوز