طاهره جمشیدیان از فعالان رسانه ای اصفهان در گزارشی برای آستان نیوز آورده است؛ شوق دیدار با بانویی جانباز که اکثر اعضای خانواده خود را در یک حمله وحشیانه راکتی و خمپارهای در سال ۱۳۵۹ در ایام آغازین جنگ تحمیلی توسط رژیم بعث عراق در یک شب از دست داد در تمام مسیری که در معیت خادمیاران عرصه ایثار و شهادت برای رسیدن به منزل وی طی میکنم هر لحظه بیشتر و بیشتر میشود.
بانو «رباب باقری» زنی صبور و باشهامت؛ در حقیقت گنجینهای باقیمانده از زنان سترگ و نستوه وطنم ایران است. نمونهای از یک زن مؤمن ایرانی که زندگیاش معنای صبوری و تلاش و ایمان دارد. به درب منزل میرسیم. بر خلاف تصوری که دارم یک منزل کوچک با وسایلی بهشدت ساده که با حضور گرم این شیرزن ایرانی مصفا شده است.
او که توان ایستادن روی پاهایش را ندارد با همراهی خواهرش که تنها همسفر او در زندگی است مشتاقانه منتظر ماست. با دیدن خادمیاران خوشحال میشود و از لباس و کاور سبزی که بر تن خادمیاران میبیند چشمانش از محبت امام رضا علیهالسلامتر شده.
مهربانی چهرهاش مثالزدنی است؛ اما چینوچروک صورت و دستهایش نشان از رنجی دارد که در فراق خانواده و بیماری خود در گذر از این ۴۴ سال بر چهرهاش بهیادگارمانده است. اتاق کوچک پذیرایی خانه با گرما و صمیمیت میزبان اصلاً به چشم نمیآید. تعداد زیادی قاب عکس در گوشهگوشه اتاق به چشم میخورد. عکسهایی که یاد عزیزان ازدسترفته خانوادهاش را در آن شب سیاه برایش زنده نگه داشته است. یاد پدر، دو خواهر و دو برادرش که در یکلحظه پیش چشمانش به خون غلتیدند.
زندگیاش را برایمان روایت میکند. از سالیان درازی که با کوشش و ایمان بسیار باوجود تمام محدودیتهای جسمی بسیار موفق از آن بیرونآمده است. «رباب باقری» علاوه بر افتخار جانبازی، افتخار خدمت به فرزندان این خطه را نیز دارد. او سالها بهعنوان یک معلم در آموزش و تربیت نسلهای متفاوت دانشآموزان نقش داشته و اکنون یک فرهنگی بازنشسته است. در میان حرفهایش برایمان از محبتش به امام رئوف میگوید و این که تحت هر شرایطی سعی میکند هر سال به پابوسی امام رضا (ع) برود.
امسال اما انگار توفیق زیارت بنا بر دلایلی نصیب او نشده و دیدار با ما را نشانهای میداند از التفات امام مهربان سرزمین طوس به یک محب خاص درگاهش. نوای امام رضایی که توسط برادر خادمیار در خانه این اسوه مقاومت طنینانداز میشود عجیب دلنشین است. قرآن متبرک حرم رضوی که در یک جعبه سبزرنگ قرار گرفته پیشکش ما به این بانوی نمونه برای تبرک است. دیدار تمام میشود؛ ولی خاطره این دیدار نه.
با خود میاندیشم سناریوی این دیدار را ما ننوشته بودیم. نشستن در کنار شیر زنی مثل رباب از آن موقعیتهای پر ارزش زندگی ما بود که فراموش نخواهد شد .
انتهای پیام/
تلویزیون اینترنتی آستان نیوز