کد خبر : ۷۰۲۴۴۸
۱۰:۱۰

۱۴۰۴/۰۹/۲۵
یادداشت؛

وقتی نخ‌ها بهانه شدند برای بافتن امید

وقتی نخ‌ها بهانه شدند برای بافتن امید
گاهی خدا مهرش را در ساده‌ترین چیزها پنهان می‌کند؛ در میان رنگ کامواها، دست‌هایی که بخشیدن را میدانند و لبخندهایی که آرام‌آرام بر صورت دختران یک مرکز توان‌بخشی می‌نشیند.

آن روز، هر کلاف از کامواها، قصه‌ای در دل داشت؛ قصهٔ دل‌های مهربانی که از دست خادم‌یاران رضوی دلیجان راه افتادند تا به دختران مرکز سمانه دودهک برسند. نخ‌هایی رنگی که قرار بود از میان انگشتان کوچک و صبور عبور کنند و چیزی بیش از بافتنی بسازند؛ قرار بود امید ببافند. 

دخترها، کامواها را با شوق لمس می‌کردند؛ انگار هر رنگ، وعده‌ای تازه بود. یاد گرفتند چگونه گره بزنند، چگونه صبور باشند و چگونه از دل تکرار حرکت‌ها، زیبایی خلق کنند. دستانی که شاید کمتر جدی گرفته شده بودند، حالا می‌توانستند بسازند، بیافرینند و احساس مفیدبودن را زندگی کنند. 

در کنار نخ‌ها، مهر هم آمد؛ آموزش، لباس، روسری و زینت‌های کوچک. چیزهایی که شاید ساده به نظر برسند، اما برای آن دل‌ها معنای «دیده‌شدن» دارند. همین که کسی باورشان کند، بزرگ‌ترین هدیه است؛ اینکه بدانی هنوز کسی هست که به توان تو ایمان دارد. حالا در آن مرکز، نخ‌ها فقط به هم گره نمی‌خورند؛ دل‌ها هم وصل شده‌اند. 

هر بافتنی، حکایت دست‌هایی است که به هم داده شدند تا زندگی کمی مهربان‌تر شود. بعضی کارهای خیر، آرام و بی‌صدا اتفاق می‌افتند؛ درست مثل همین نخ‌ها که ساده‌اند، اما می‌توانند زندگی را از نو ببافند. 

یادداشت: فاطمه دائی بیگی 

انتهای پیام/


گزارش خطا

ارسال نظرات
  • پربازدیدترین
  • آخرین اخبار
پخش زنده

تلویزیون اینترنتی آستان نیوز

پویش ها